فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: richochets, ricocheting, ricocheted
• : تعریف: to bounce or skip off a surface at an angle; rebound. • مشابه: bound, glance, skip
- The bullet ricocheted off the driveway and went through the neighbor's front window.
[ترجمه گوگل] گلوله از خیابان خارج شد و از شیشه جلوی همسایه عبور کرد [ترجمه ترگمان] گلوله از راه ماشین رو کما نه کرد و از پنجره جلویی همسایه بیرون رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a bounce or skip off a surface at an angle; rebound. • مشابه: bound, glance, skip
- The ricochet of a badly hit golf ball was responsible for the large bruise on his leg.
[ترجمه گوگل] کمانه توپ گلف که به شدت ضربه خورده بود مسئول کبودی بزرگ روی پای او بود [ترجمه ترگمان] گلوله توپ گلف به شدت ضربه خورد و مسئول کبودی بزرگی روی پایش بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. He was hit in the arm by a ricochet.
[ترجمه گوگل]با کمانه به بازویش اصابت کرد [ترجمه ترگمان] اون با یه تیر به دستش ضربه زده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was hit by a ricochet from a stray bullet.
[ترجمه گوگل]او مورد اصابت گلوله کمانه قرار گرفت [ترجمه ترگمان]یه گلوله از یه گلوله خیابونی تیر خورده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A woman protester was killed by a ricochet .
[ترجمه گوگل]یک زن معترض توسط کمانه کشته شد [ترجمه ترگمان]یه زن شورشی توسط یه کمانه کشته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was wounded in the shoulder by a ricochet.
[ترجمه گوگل]او از ناحیه کتف بر اثر کمانه زخمی شد [ترجمه ترگمان] اون توسط یه کمانه زخمی شده بو [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Modern fashion writers interpret this hemline ricochet with sociological spins.
[ترجمه گوگل]نویسندگان مد مدرن، این کمانه با خط سجاف را با چرخش های جامعه شناختی تفسیر می کنند [ترجمه ترگمان]نویسندگان مد مدرن این hemline ricochet را با چرخش جامعه شناختی تعبیر می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I heard the shot ricochet, then felt a sudden pain in my leg.
[ترجمه گوگل]صدای شلیک کمانه را شنیدم، سپس دردی ناگهانی در پایم احساس کردم [ترجمه ترگمان]صدای شلیک تیر را شنیدم و بعد دردی ناگهانی در پایم حس کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Every day, billions of dollars ricochet around in the globalized economy.
[ترجمه گوگل]هر روز میلیاردها دلار در اقتصاد جهانی شده کمانه می کنند [ترجمه ترگمان]هر روز، میلیاردها دلار در اقتصاد جهانی به چرخش در می آید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This ricochet process is normal enough.
[ترجمه گوگل]این فرآیند کمانه به اندازه کافی عادی است [ترجمه ترگمان]این فرآیند ricochet به اندازه کافی نرمال است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was hit by a ricochet.
[ترجمه گوگل]او مورد اصابت کمانه قرار گرفت [ترجمه ترگمان] بهش شلیک کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He was hit by a start bullet by ricochet.
[ترجمه Mahsa] او مورد اصابت گلوله کمانه قرار گرفت.
|
[ترجمه گوگل]او مورد اصابت گلوله کمانه قرار گرفت [ترجمه ترگمان]تیر خورده بهش شلیک کرده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Questions ricochet between The Times, Rankin, the manager and the distressed, Titian-tressed singer herself.
[ترجمه گوگل]پرسشها بین تایمز، رنکین، مدیر و خود خواننده مضطرب و تنشآمیز، کمانه میکنند [ترجمه ترگمان]سوالاتی که بین تایمز، Rankin، مدیر و the، تیسین - tressed وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The shots just ricochet off his body like nothin '.
[ترجمه گوگل]عکسها مثل هیچ چیز از بدنش کمانه میکنند [ترجمه ترگمان]گلوله ها فقط به بدنش کمانه میکنن انگار که هیچی نشده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Officials fear that if ricochet theory pans out, it could inflame tensions and spark more riots.
[ترجمه گوگل]مقامات می ترسند که اگر نظریه کمانه نظامی مطرح شود، می تواند به تنش ها دامن بزند و شورش های بیشتری را برانگیزد [ترجمه ترگمان]مقامات نگران هستند که اگر برنامه ricochet pans شود، ممکن است آتش تنش را شعله ور سازد و باعث بروز آشوب بیشتر شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She came bouncing into the room like a ricochet shot.
[ترجمه گوگل]مثل یک شلیک کمانه به داخل اتاق آمد [ترجمه ترگمان]مثل تیر چراغ برق بالا و پایین می پرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کمانه (اسم)
ricochet
کمانه کردن (فعل)
ricochet
با گلوله کمانه دار زدن (فعل)
ricochet
تخصصی
[پلیمر] کمانه کردن
انگلیسی به انگلیسی
• rebounding motion or deflection of a projectile from a surface bounce back, rebound or be deflected off of a surface when a bullet ricochets, it hits a surface and bounces away from it.
پیشنهاد کاربران
کمانه کردن ( گلوله )
سینه کردن تیر ؛ ( اصطلاح تیراندازان ) آن باشد که چون تیری بیندازند بر زمین خورد و از آنجا خیز کرده بجای دیگر افتد. گویند این تیر سینه کرد. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( از بهار عجم ) : کنون که تیر فلک سینه کرد سینه بدزد بجست برق بلا نم در آبگینه بدزد. ملا ملک قمی ( از آنندراج )
در واقع این کلمه میتونه collocation برای tears به حساب بیاد که معنی جریان یافتن اشک ها رو میده
ricochet ( fr. ) ( موسیقی ) واژه مصوب: کمانهکشی اُفتان تعریف: معمولاً در کمانه کشی راست، ضربۀ کمانه به نحوی که نیمۀ بالایی آن بر روی سیم انداخته شود و براثر وزن خود چندین بار بر روی سیم ارتعاش کند|||متـ . اُفتان