rickshaw

/ˈrɪkˌʃɑː//ˈrɪkʃɔː/

ricksha کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small, two-wheeled vehicle that carries one or two passengers and is pulled by someone who walks, jogs, or cycles ahead.

جمله های نمونه

1. Before liberation he had to pull a rickshaw to earn a little money.
[ترجمه گوگل]قبل از آزادی مجبور شد برای کسب درآمد کمی یک ریکشا بکشد
[ترجمه ترگمان]قبل از آزادی باید یک ریکشاو بیرون بکشد تا کمی پول بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When the rickshaw came to a halt, it was not at his house, but at the deserted harbour.
[ترجمه گوگل]وقتی ریکشا متوقف شد، در خانه او نبود، بلکه در بندر متروک بود
[ترجمه ترگمان]وقتی کالسکه توقف کرد، کالسکه در خانه او نبود، اما در بندر متروک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The occasional curtained litter or rickshaw sheltered its rich occupant from the sun as he or she ventured out on some errand.
[ترجمه گوگل]زباله‌های پرده‌دار یا ریکشا، ساکنان ثروتمند خود را هنگامی که برای انجام کاری جرأت می‌کردند، از آفتاب محافظت می‌کرد
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات گاری که با پرده های ضخیم پوشیده شده بود و اسب rich از آفتاب در آن پناه می برد، از آفتاب بیرون آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They are mainly rickshaw pullers, cart pullers and others who carry loads in the market place.
[ترجمه گوگل]آنها عمدتاً ریکشا کش، گاری کش و دیگرانی هستند که بار را در بازار حمل می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها عمدتا کالسکه ریکشاو، گاری دوچرخه و افرادی هستند که باره ای زیادی را در بازار حمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His father was a rickshaw puller, so every penny the family had was laboriously earned.
[ترجمه گوگل]پدرش یک ریکشا کش بود، بنابراین هر پنی خانواده با زحمت به دست می‌آمد
[ترجمه ترگمان]پدرش کشنده rickshaw بود، بنابراین هر پنی از خانواده ای که با زحمت به دست آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Phagu returned to the dang in the rickshaw.
[ترجمه گوگل]فاگو در ریکشا به دانگ بازگشت
[ترجمه ترگمان]Phagu به to که در کالسکه نشسته بود بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On Monday, a suicide bomber in a rickshaw blew a checkpoint in Peshawar, killing three people.
[ترجمه گوگل]روز دوشنبه، یک بمب‌گذار انتحاری در یک ریکشا یک ایست بازرسی را در پیشاور منفجر کرد و سه نفر را کشت
[ترجمه ترگمان]روز دوشنبه، یک بمب گذار انتحاری در یک ریکشاو یک ایست بازرسی در پیشاور را منفجر کرد و سه نفر را کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All her life she would just be a rickshaw - puller's wife!
[ترجمه گوگل]او در تمام عمرش فقط یک ریکشا بود - همسر کشنده!
[ترجمه ترگمان]زندگی او فقط زن rickshaw بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Can we play for coppers? " one rickshaw man asked tentatively.
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم برای مس ها بازی کنیم؟ یک مرد ریکشا به طور آزمایشی پرسید
[ترجمه ترگمان]می شود برای مسی رنگ ها بازی کنیم؟ یک اسب rickshaw با شک و تردید پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mr. Cao had the rickshaw repaired and didn't deduct the cost from Xiangzi's wages.
[ترجمه گوگل]آقای کائو ریکشا را تعمیر کرد و هزینه را از دستمزد شیانگزی کسر نکرد
[ترجمه ترگمان]آقای cao اسب را تعمیر کرد و پولش را از حقوق Xiangzi کم نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tomorrow, no rickshaw rent, but all rickshaws back by four.
[ترجمه گوگل]فردا، کرایه ریکشا وجود ندارد، اما همه ریکشاها تا 4 برگشت
[ترجمه ترگمان]، فردا، نه rent رو ولی همه ش رو ۴ دقیقه دیگه برمی گردونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They were all rickshaw pullers, why this division into high and low?
[ترجمه گوگل]همه آنها ریکشا کش بودند، چرا این تقسیم به بالا و پایین؟
[ترجمه ترگمان]همه شبیه \"rickshaw pullers\" بودند که چرا این \"واحد\" اینقدر بالا و پایین رفته؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He turned in the rickshaw and spent some more time in a teahouse.
[ترجمه گوگل]او در ریکشا چرخید و مدتی دیگر را در چایخانه گذراند
[ترجمه ترگمان]او به کالسکه برگشت و چند ساعتی را در یک کالسکه گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Because both puller and rickshaw are quite smart - looking they can still demand a respectable price.
[ترجمه گوگل]از آنجا که کشنده و ریکشا هر دو بسیار باهوش هستند - به نظر می رسد هنوز هم می توانند قیمت قابل توجهی را طلب کنند
[ترجمه ترگمان]چون هم puller و هم ریکشاو بسیار باهوش هستند - آن ها هنوز هم می توانند خواستار یک قیمت مناسب باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Back at the rickshaw yard, he slept numbly for two days.
[ترجمه گوگل]برگشت در حیاط ریکشا، دو روز بی‌حس خوابید
[ترجمه ترگمان]در حالی که به حیاط کالسکه باز می گشت، دو روز با بی حالی خوابید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• jinricksha, small two-wheeled carriage pulled by men and used for transportation (in the far east)
a rickshaw is a cart, often pulled by hand, that is used in parts of asia for carrying passengers.

پیشنهاد کاربران

a small vehicle used in South East Asia for carrying one or two passengers. It is pulled by someone walking or riding a bicycle.
به وسیله ای که دو یا سه چرخ داشته باشد ( two or three wheeler ) که برای جابجایی مسافر استفاده میشود مثل کالسکه های دو چرخ که با دست جابجا میشدن یا موتور سه چرخ های هندی که به وفور در هند استفاده می شود.
یک کالسکه چینی مخصوص گردشگر ها برای تفریح .
کالسکه, سه چرخه
یعنی کالسکه

بپرس