rick

/ˈrɪk//rɪk/

معنی: توده، پشته، پیچ، کومه، پیچ خوردگی، کومه کردن
معانی دیگر: (در مزارع) توده ی کاه یا خس و خاشاک (که برای ایمنی از باد و باران همبسته یا به هم فشرده می کنند)، کپه، بسته ی هیزم، ردیف تاقچه (برای انبار کردن جعبه یا بشکه)، (انگلیس)، ضرب خوردگی، ضرب دیدگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large, outdoor pile or stack of hay, straw, or the like, esp. when thatched or covered with a tarp.
مشابه: cock
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: ricks, ricking, ricked
• : تعریف: to pile or stack (hay, straw, or the like).
مشابه: cock, stack

جمله های نمونه

1. Tom is not alone in finding Rick hard to work with.
[ترجمه گوگل]تام تنها نیست که کار کردن با ریک را سخت پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]تام تنها نیست که \"ریک\" رو سخت پیدا کنه که باه اش کار کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rick got the push a few weeks ago.
[ترجمه گوگل]ریک چند هفته پیش تحت فشار قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ریک چند هفته پیش فشار رو خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rick was there, enthusing about life in Australia.
[ترجمه گوگل]ریک آنجا بود و مشتاق زندگی در استرالیا بود
[ترجمه ترگمان]ریک آنجا بود، در مورد زندگی در استرالیا صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Rick hasn't changed. He looks exactly the same as he did at school.
[ترجمه گوگل]ریک تغییر نکرده است او دقیقاً همان ظاهری دارد که در مدرسه داشت
[ترجمه ترگمان]ریک تغییر نکرده درست مثل کاری که تو مدرسه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rick has always excelled at foreign languages.
[ترجمه گوگل]ریک همیشه در زبان های خارجی عالی بوده است
[ترجمه ترگمان]ریک همیشه به زبان های خارجی برتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rick accepted her offer of coffee.
[ترجمه گوگل]ریک پیشنهاد قهوه او را پذیرفت
[ترجمه ترگمان]ریک پیشنهادش رو قبول کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rick appeared, bending his head a little to clear the top of the door.
[ترجمه گوگل]ریک ظاهر شد و سرش را کمی خم کرد تا بالای در باز شود
[ترجمه ترگمان]ریک در حالی که سرش را کمی خم کرده بود تا بالای در را روشن کند، ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For a moment Mary debated telling Rick the truth.
[ترجمه گوگل]برای لحظه ای مری در مورد گفتن حقیقت به ریک بحث کرد
[ترجمه ترگمان]برای لحظه ای مری به ریک حقیقت را گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After an hour Rick began to tire.
[ترجمه گوگل]بعد از یک ساعت ریک شروع به خستگی کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از یک ساعت ریک خسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. 'What are you getting at now?' demanded Rick.
[ترجمه گوگل]"در حال حاضر در چه چیزی هستید؟" ریک خواست
[ترجمه ترگمان]الان داری چی کار می کنی؟ ریک پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'd like to lead off by thanking Rick for coming.
[ترجمه گوگل]می‌خواهم با تشکر از ریک به خاطر آمدنم، پیشروی کنم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم با تشکر از ریک بیام اینجا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mark and Rick were the odd ones out in claiming to like this cherry beer.
[ترجمه گوگل]مارک و ریک افراد عجیبی بودند که ادعا کردند این آبجو گیلاس را دوست دارند
[ترجمه ترگمان]مارک \"و\" ریک \"آدمای عجیبی بودن که ادعا کردن\" که این آبجو رو دوست دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She's been helping Rick with his homework.
[ترجمه گوگل]او به ریک در انجام تکالیفش کمک می کند
[ترجمه ترگمان] داره به ریک کمک می کنه که تکالیفش رو انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The album features Rick Wakeman on keyboards.
[ترجمه گوگل]در این آلبوم ریک ویکمن روی کیبورد حضور دارد
[ترجمه ترگمان]این آلبوم شامل ریک Wakeman در صفحه کلید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If Rick loses his job we'll be even worse off.
[ترجمه گوگل]اگر ریک شغل خود را از دست بدهد، ما حتی بدتر خواهیم بود
[ترجمه ترگمان]اگه \"ریک\" کارش رو از دست بده حتی بدتر هم میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توده (اسم)
gross, stack, aggregate, accumulation, agglomeration, cumulation, mass, pile, lump, bulk, heap, volume, aggregation, hill, congeries, shock, block, wad, barrow, bloc, clot, cob, ruck, rick, dollop, conglomeration, cumulus, midden, riffraff, oodles, tump

پشته (اسم)
stack, heap, hill, eminence, mound, barrow, embankment, hillock, knap, rick, toft, hummock, monticule

پیچ (اسم)
loop, turn, curve, ramp, vortex, knee, bolt, screw, twist, twine, buckle, convolution, furl, rick, wimple, crisping, embroglio, insinuation, involution, kink, meander, vis, whorl, winder

کومه (اسم)
stack, pile, heap, congeries, rick, dollop

پیچ خوردگی (اسم)
turn, screw, twist, rick, torsion, kink

کومه کردن (فعل)
stack, pile, rick

انگلیسی به انگلیسی

• heap of hay or grain; stack of short wood logs
form into heaps, stack, pile; twist, sprain, strain a joint or muscle by twisting (also wrick)
a rick is a large pile of hay or straw that is built in a regular shape and usually has a thatched top.
if you rick your neck or your back, you hurt it by pulling or twisting it in an unusual way.

پیشنهاد کاربران

بپرس