riches

/ˈrɪt͡ʃəz//ˈrɪt͡ʃɪz/

معنی: پول، مال، ثروت، جواهرات، ثروت زیاد، وسیله ثروتمندی
معانی دیگر: دارایی زیاد، غنا، اشیای پر ارزش، منابع، ذخایر (زیاد)

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
(1) تعریف: wealth.
متضاد: poverty
مشابه: fortune, means, money, opulence, substance, success, wealth

(2) تعریف: valuable or precious goods in abundance.

جمله های نمونه

1. we should not allow our national riches to be wasted so rapidly
نباید اجازه بدهیم که ثروت های ملی ما به این سرعت بر باد داده شوند.

2. the gold spoke of the land's unknown riches
آن طلا نشانگر ثروت ناشناخته ی آن سرزمین بود.

3. within its spacious borders, canada contains great riches
سرزمین های پهناور کانادا ثروت فراوانی را دربردارد.

4. those who have inherited their wealth are different from those who have gained their riches themselves
آنان که دارایی خود را به ارث برده اند با آنان که ثروت خود را خودشان به دست آورده اند فرق دارند.

5. The more riches a fool hath, the greater fool he is.
[ترجمه گوگل]هر چه یک احمق ثروت بیشتری داشته باشد، احمق بزرگتر است
[ترجمه ترگمان]هرچه ثروت بیشتری داشته باشد، حماقت بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is no greater riches than health.
[ترجمه گوگل]هیچ ثروتی بالاتر از سلامتی نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ ثروت greater از سلامتی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Riches are gotten with pain, kept with care, and lost with grief.
[ترجمه گوگل]ثروت با درد به دست می آید، با مراقبت نگهداری می شود و با اندوه از دست می رود
[ترجمه ترگمان]ریچز از درد به دست آمده است و با احتیاط نگهداری می شود و از غم و اندوه از دست رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Riches are the root of all evil.
[ترجمه گوگل]ثروت ریشه همه بدی هاست
[ترجمه ترگمان]Riches ریشه همه شیطان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. No possession, but use, is the only riches.
[ترجمه گوگل]بدون داشتن، اما استفاده، تنها ثروت است
[ترجمه ترگمان]اختیار داشتن، اما استفاده از این تنها ثروت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When riches increase, the body decreases.
[ترجمه گوگل]وقتی ثروت افزایش یابد، بدن کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]وقتی ثروت افزایش می یابد، بدن کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A good name is better than (great) riches.
[ترجمه گوگل]نام نیک بهتر از ثروت (بزرگ) است
[ترجمه ترگمان]نام خوب بهتر از ثروت (عالی)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If your Riches are yours, why don't you take them with you to the other world ?
[ترجمه گوگل]اگر ثروت شما مال شماست، چرا آنها را با خود به دنیای دیگر نمی برید؟
[ترجمه ترگمان]اگر Riches مال توست، چرا آن ها را با خودت به دنیای دیگر نمی بری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Riches either serve or govern the possessor.
[ترجمه گوگل]ثروت یا در خدمت دارنده است یا بر آن حکومت می کند
[ترجمه ترگمان]Riches یا خدمت کردن به مالک یا اداره کردن مالک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Apply yourself to true riches; it is shameful to depend upon silver and gold for a happy life.
[ترجمه گوگل]خود را به ثروت واقعی بکار ببرید شرم آور است که برای زندگی شاد به نقره و طلا وابسته باشیم
[ترجمه ترگمان]خودتان را به ثروت حقیقی خود بمالید؛ این شرم آور است که برای یک زندگی شاد به نقره و طلا وابسته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Riches and virtue do not often keep each other company.
[ترجمه گوگل]ثروت و فضیلت اغلب با یکدیگر همراه نمی شوند
[ترجمه ترگمان]ریچز و تقوا اغلب هر شرکت دیگری را نگهداری نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پول (اسم)
handsel, deposit, shiner, money, dough, specie, rhino, payment, fee, currency, purse, denomination, riches, lucre, gold, lolly, moolah, remittance, pelf, wampum

مال (اسم)
wealth, effects, property, fortune, riches, lucre

ثروت (اسم)
wealth, possession, money, worth, treasure, weal, fortune, riches, gold, mammon, moneybag

جواهرات (اسم)
riches

ثروت زیاد (اسم)
riches

وسیله ثروتمندی (اسم)
riches

انگلیسی به انگلیسی

• wealth, affluence

پیشنهاد کاربران

This term refers to a large amount of money, property, or valuable possessions. It is often used to describe someone who has a significant amount of wealth or resources.
مقدار زیادی پول، اموال یا دارایی های با ارزش.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب برای توصیف شخصی که دارای مقدار قابل توجهی ثروت یا منابع است
مثال؛
He inherited his father’s riches and became a millionaire.
In a discussion about financial success, someone might comment, “She built her own empire and amassed great riches. ”
A writer might describe a luxurious lifestyle by saying, “Living in a mansion and driving expensive cars, he enjoyed a life of riches. ”

مواهب، خوبی ها، مزایا
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : enrich
✅️ اسم ( noun ) : riches / richness / enrichment
✅️ صفت ( adjective ) : rich / enriched
✅️ قید ( adverb ) : richly
۱ - ثروت مادی، ۲ - منابع فراوان ( در مقابل منابع محدود )

بپرس