🔸 معادل فارسی:
• غنیمت بزرگ
• دستاورد قابل توجه
• شکار یا کشف ارزشمند
• محموله پرارزش
( در محاوره: بار حسابی، برد گنده، غنیمت توپ )
🔸 تعریف ها:
1. ( در زمینه کشف یا ضبط ) :
... [مشاهده متن کامل]
وقتی مقدار زیادی از یک چیز ارزشمند ( پول، طلا، جواهر، مواد، آثار هنری و. . . ) به دست می آید یا کشف می شود.
مثال: Police made a rich haul of stolen goods in the raid.
پلیس در یورش خود غنیمت بزرگی از اموال دزدی به دست آورد.
2. ( در زمینه موفقیت یا شکار ) :
به دست آوردن مقدار زیادی از چیزی که ارزشمند یا کمیاب است.
مثال: The fishermen returned with a rich haul of tuna.
ماهیگیران با صید فراوان تُن برگشتند.
🔸 مترادف ها:
big catch – large haul – bounty – treasure trove – windfall
• غنیمت بزرگ
• دستاورد قابل توجه
• شکار یا کشف ارزشمند
• محموله پرارزش
( در محاوره: بار حسابی، برد گنده، غنیمت توپ )
🔸 تعریف ها:
1. ( در زمینه کشف یا ضبط ) :
... [مشاهده متن کامل]
وقتی مقدار زیادی از یک چیز ارزشمند ( پول، طلا، جواهر، مواد، آثار هنری و. . . ) به دست می آید یا کشف می شود.
مثال: Police made a rich haul of stolen goods in the raid.
پلیس در یورش خود غنیمت بزرگی از اموال دزدی به دست آورد.
2. ( در زمینه موفقیت یا شکار ) :
به دست آوردن مقدار زیادی از چیزی که ارزشمند یا کمیاب است.
مثال: The fishermen returned with a rich haul of tuna.
ماهیگیران با صید فراوان تُن برگشتند.
🔸 مترادف ها: