ribs

جمله های نمونه

1. barbecue ribs
دنده ی (گاو) بریان شده

2. the boat's ribs are attached to the keel
دنده های قایق به ته تیر وصل اند.

3. stick to one's ribs
(خوراک) به دل چسبیدن،مزه کردن

4. a human has twelve pairs of ribs
انسان دوازده جفت دنده دارد.

5. he put the knife between ali's ribs
چاقو را بین دنده های علی فرو کرد.

6. to dig an elbow into someone's ribs
با آرنج به دنده ی (یا پهلوی) کسی زدن

7. the guard gave him a clap in the ribs with his stick
مستحفظ با چوبدستی خود ضربه ای به پهلوی او زد.

8. he threw me down and gave me a kick to the ribs
او مرا بر زمین افکند و لگدی به دنده هایم زد.

پیشنهاد کاربران

ribs = دنده ها
costal cartilages = غضروف های دنده ای
sternum = استخوان جناغ سینه
ribs
دنده در بدن انسان
میله - تیرچه
شیار

بپرس