معنی: دنده، ضلع، گوشت دنده، نهر کندن، تکه گوشت دندهدار، هر چیز شبیه دنده، پشت بند زدن، مرز گذاشتن، دنده دار کردن، شیار دار کردنمعانی دیگر: (کالبد شناسی) دنده، (با تسمه یا هر چیز دنده مانند) محکم کردن، (پارچه یا بافتنی) شیاردار کردن، (خودمانی) سر به سر کسی گذاشتن، دست انداختن، (در شانه داران یا ctenophora) نوار شناور، (مونث) همسر، زوجه، عیال، زن، (پرندگان) ساقه ی پر (quill هم می گویند)، (بال حشرات) رگ، (برگ گیاه) رگبرگ، (پالیز) باریکه ی زمین (میان دو جوی یا شیار)، (در کوه یا شیب های تند) ستیغ، تیغه (ridge هم می گویند)، (پارچه) شیار برجسته، نقش کبریتی، راه راه برجسته، هر چیز دنده مانند که چیز دیگری را در بر می گیرد یا پشت بند می کند: برجستگی دنده مانند بشکه، (تیرهای عرضی ته قایق و کشتی که تنه ی کشتی را مستحکم می کنند) دنده ی کشتی، (بال هواپیما - میله های عرضی که پوست بال را به آن پیچ می کنند) دنده ی بال، (چتر) سیم، پره، (پل) تیر عرضی (نگهدار تاق)، (تاق ضربی و گنبد) رگه ی قوسی، برآمدگی هلالی، تیغه ی تاق، تویزه
• (1)تعریف: to equip, enclose, support, or strengthen with a rib or ribs.
• (2)تعریف: to make or mark (knitted or woven fabric) with riblike ridges.
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: ribs, ribbing, ribbed
• : تعریف: to make good-hearted fun of (someone); tease; kid. • مشابه: josh, kid, rally, tease
جمله های نمونه
1. rib eye
(گوشت گاو) راسته
2. The X-ray showed a crack in one rib.
[ترجمه گوگل]اشعه ایکس شکافی را در یک دنده نشان داد [ترجمه ترگمان]اشعه ایکس شکاف در یک دنده را نشان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. My son broke a rib when he fell off a ladder.
[ترجمه sara] وقتی پسرم از نردبان افتاد دنده اش شکست
|
[ترجمه گوگل]پسرم با افتادن از نردبان دنده اش شکست [ترجمه ترگمان]پسرم وقتی از نردبان افتاده پایین یه دنده پاره کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In breathing the chest muscles expand the rib cage and allow air to be sucked into the lungs.
[ترجمه گوگل]در تنفس، ماهیچه های قفسه سینه قفسه سینه را منبسط می کنند و اجازه می دهند هوا به داخل ریه ها مکیده شود [ترجمه ترگمان]در تنفس ماهیچه های سینه، قفسه سینه را منبسط می کند و به هوا اجازه می دهد به ریه ها جذب شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He used to rib her mercilessly about her accent.
[ترجمه Edris nozari] او عادت داشت بی رحمانه در مورد لهجه اش سر به سرش بذاره ( دستش بندازه )
|
[ترجمه گوگل]او بیرحمانه در مورد لهجهاش دنده میکرد [ترجمه ترگمان]او را بی رحمانه با لهجه او مقایسه می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He sustained a broken rib.
[ترجمه گوگل]او دچار شکستگی دنده شد [ترجمه ترگمان]اون یه دنده شکسته رو نگه داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Use a cheap cut such as spare rib chops.
[ترجمه گوگل]از برش های ارزان قیمت مانند برش های یدکی استفاده کنید [ترجمه ترگمان]از یک برش ارزان مانند تکه های گوشت اضافی استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. You've fractured a rib, maybe more than one.
[ترجمه گوگل]شما یک دنده شکسته اید، شاید بیش از یک دنده [ترجمه ترگمان]تو یه دنده رو شکستی، شاید بیشتر از یکی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He cooked rib of lamb for Sunday lunch.
[ترجمه گوگل]او برای ناهار یکشنبه دنده بره پخت [ترجمه ترگمان]او گوشت بره را برای ناهار یکشنبه پخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A broken rib had perforated her lung.
[ترجمه گوگل]یک دنده شکسته ریه اش را سوراخ کرده بود [ترجمه ترگمان]یه دنده شکسته ریه اش رو سوراخ کرده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He escaped with a cracked rib and bruising.
[ترجمه گوگل]او با دنده ترک خورده و کبودی فرار کرد [ترجمه ترگمان]اون با یه دنده شکسته و کبودی فرار کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The guys in my local pub used to rib me about drinking "girly" drinks.
[ترجمه گوگل]بچه ها در میخانه محلی من عادت داشتند که نوشیدنی های "دخترانه" بنوشم [ترجمه ترگمان]اونایی که توی میخانه من بودن در مورد نوشیدنی الکلی بودن با من استفاده کردن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The doctor fixed the rib, dosed him heavily with drugs, and said he would probably get better.
[ترجمه گوگل]دکتر دنده را درست کرد، دوز شدیدی به او دارو داد و گفت احتمالاً بهتر خواهد شد [ترجمه ترگمان]دکتر دنده را درست کرد و به شدت به او دارو تزریق کرد و گفت احتمالا بهتر می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A bruised rib was taken for heart trouble, a headache for an incipient brain tumour.
[ترجمه گوگل]یک دنده کبود شده برای ناراحتی قلبی، سردرد برای یک تومور مغزی اولیه گرفته شد [ترجمه ترگمان]یک دنده کبود برای مشکل قلبی گرفته شده بود، سردرد برای یک تومور مغزی incipient [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Robert Cunningham, 3 who suffered a broken rib in the fracas, admitted assault.
[ترجمه گوگل]رابرت کانینگهام، 3 ساله که دچار شکستگی دنده شده بود، حمله را پذیرفت [ترجمه ترگمان]رابرت کانینگهام، ۳ ساله که در این هنگامه دعوا از یک دنده شکسته رنج می برد، به حمله اعتراف کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[عمران و معماری] دنده - پشتبند - تیرچه - تیرک - میله - باریکه - تویزه [زمین شناسی] دنده، پشت بند، تیرچه، تیرک، میله، باریکه، رنده، پایه کناری، رگه، قاب، نگهداری - در گیاه شناسی، در یک برگ یا اندام مشابه، رگه اصلی را گویند. - [نساجی] ریب - طرح ریب - بافت ریب [ریاضیات] پره، رگه، آج، دنده، شیار [] گُرده ماهی [پلیمر] گرده، ماهیچه
انگلیسی به انگلیسی
• any of the curved bones which form the rib cage; support which resembles a rib bone; central vein of a leaf; lengthwise ridge (in fabric, etc.) install ribs, strengthen with ribs; tease, mock, make fun of your ribs are the curved bones that go from your backbone to your chest. a rib is a long, curved piece of wood or metal that is part of the structure of a building, a boat, or an aeroplane and that makes the structure strong. if you rib someone, you tease them in a friendly way; an informal use. see also ribbed.
پیشنهاد کاربران
( خودمونی ) خوش رویانه اذیت کردن
To rib someone means to playfully tease or make jokes at their expense. It is usually done in a good - natured way and is meant to be lighthearted and humorous. مسخره یا شوخی کردن با کسی با هزینه کردن از شخصیت و آبروی او ... [مشاهده متن کامل]
*************************************************************************************************** مثال؛ “He loves to rib his friends about their favorite sports teams. ” In a group setting, one might say, “We always rib each other, but it’s all in good fun. ” A person might admit, “I can’t resist the urge to rib my siblings whenever we’re together. ”
[مهندسی مکانیک] تیغه؛ پره؛ بالَک؛ زائده یا برجسته گیِ باریکِ ثابت روی بدنه ی اصلی، مانند تیغه های ثابت روی الکتروموتور یا سرسیلندر یا تنه ی موتور درون سوز برای افزایش سطح مؤثر و خنک کاری بهتر [آناتومی] دنده؛ مجموعه ی استخوان های باریک و بلند و قوس دار متقارن که به عنوان محافظ اندام های سینه ی اکثر مهره داران عمل می کند ... [مشاهده متن کامل]
[تغذیه] دنده؛ برشی از گوشت و استخوان شامل یک یا چند دنده
NOUN هر چیز دنده مانند که چیز دیگری را در بر می گیرد یا پشت بند می کند - برآمدگی هلالی ⭐ تو نرم افزار SOLIDWORKS یه دستوره ▪️▪️▪️ VERB پشت بند زدن
rib 3 ( n ) =a curved piece of wood, metal, or plastic that forms the frame of a boat, roof, etc. and makes it stronger, e. g. a roof with rib vaulting.
rib 2 ( n ) =a piece of meat with one or more bones from the ribs of an animal
rib 1 ( n ) ( rɪb ) =any of the curved bones that are connected to the spine and surround the chest, e. g. a broken rib. Stop poking me in the ribs.
RIB: rigid inflatable boat قایق های بادی سفت و سخت
استخوان های بدن
rib ( حملونقل هوایی ) واژه مصوب: بالدنده تعریف: عضو فرعی سازۀ بال و سطوح دُم در انواع هواگَرد که در راستای وتر قرار دارد و شکل ظاهری بال و سطوح دُم را حفظ میکند