rhombus

/ˈrɒmbəs//ˈrɒmbəs/

معنی: متوازی الاضلاع، لوزی شکل
معانی دیگر: (هندسه) لوزی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: rhombi, rhombuses
• : تعریف: an oblique-angled parallelogram in which all four sides are equal.

جمله های نمونه

1. There is a small network of rhombus in Tokyo Astronomical Observatory.
[ترجمه گوگل]شبکه کوچکی از لوزی در رصدخانه نجوم توکیو وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک شبکه کوچک از آن در رصدخانه توکیو وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The relative band gap for a rhombus lattice photonic crystal is studied by plane wave expansion method and high frequency structure simulator (HFSS) simulation.
[ترجمه گوگل]شکاف باند نسبی برای یک بلور فوتونی شبکه لوزی با روش گسترش موج صفحه و شبیه‌سازی ساختار فرکانس بالا (HFSS) مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]فاصله باند نسبی برای یک بلور فوتونی دو rhombus با استفاده از روش انبساط موج هواپیما و شبیه سازی ساختار فرکانس بالا (HFSS)مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Handing part adopts rhombus salient point nonskid designs that cause safe handholding with small energizing.
[ترجمه گوگل]بخش دستی از طرح‌های غیر لغزنده نقطه برجسته لوزی استفاده می‌کند که باعث می‌شود دستی ایمن با انرژی‌زای کوچک نگه داشته شود
[ترجمه ترگمان]واگذاری بخشی از طرح های برجسته rhombus، طرح های nonskid را اتخاذ می کند که انرژی را با انرژی دهنده کوچک ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An edible flatfish ( Bothas rhombus ) of European waters.
[ترجمه گوگل]یک ماهی پهن خوراکی (Bothas rhombus) از آبهای اروپا
[ترجمه ترگمان]یک flatfish خوراکی (Bothas rhombus)از آب های اروپا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The inverted nine - spot rhombus pattern has two adjustable directions of well array.
[ترجمه گوگل]الگوی لوزی نه نقطه ای معکوس دارای دو جهت قابل تنظیم آرایه چاه است
[ترجمه ترگمان]الگوی لوزی شکل ۹ نقطه ای معکوس دو جهت قابل تنظیم از آرایه به خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The shape of renal hilus is rhombus and irregularfrequently. The renal pelvis appears in shape of ampulla in most of the cases. The shape ofthe kidney does not correlate with age and sex.
[ترجمه گوگل]شکل هلوس کلیه لوزی و اغلب نامنظم است لگن کلیه در بیشتر موارد به شکل آمپول ظاهر می شود شکل کلیه با سن و جنس ارتباطی ندارد
[ترجمه ترگمان]شکل hilus کلیوی، rhombus و irregularfrequently است لگن کلیه به شکل of در اکثر موارد ظاهر می شود شکل کلیه با سن و رابطه ارتباط ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Using anti-9:00 rhombus pattern, through advanced injection, optimize fracturing technology to increase production of single well can be achieved Baibao High oilfield Chang6 reservoir development.
[ترجمه گوگل]با استفاده از الگوی لوزی ضد 9:00، از طریق تزریق پیشرفته، بهینه سازی فناوری شکست برای افزایش تولید چاه منفرد می تواند توسعه مخزن چانگ 6 میدان نفتی بایبائو بالا باشد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از الگوی anti - ۹، از طریق تزریق پیشرفته، بهینه سازی فن آوری شکست برای افزایش تولید یک چاه تکی می توان به توسعه ذخایر میدان نفتی بالا دست یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The rhombus and quadrangular dislocation etching pits, the low angle boundaries and inclusions in the samples were observed using optical microscope and scanning electron microscope after etching.
[ترجمه گوگل]حفره‌های اچینگ لوزی و نابجایی چهار گوش، مرزهای زاویه کم و آخال‌های موجود در نمونه‌ها با استفاده از میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی پس از اچینگ مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]شیارهای عمیق خمیده و خمیده خمیده، مرزه ای زاویه پایین و دخالت در نمونه ها با استفاده از میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی بعد از حکاکی مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ephraim powder, rhombus silk " and see stars KongLan upward . "
[ترجمه گوگل]پودر افرایم، ابریشم لوزی "و ستاره های KongLan را به سمت بالا ببینید "
[ترجمه ترگمان]powder Ephraim، silk rhombus \" و ستارگان را به سمت بالا می بیند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Within the rhombus there is a sky-blue circle and in the center there are white stars of different sizes and a white band.
[ترجمه گوگل]در داخل لوزی دایره ای به رنگ آبی آسمانی و در مرکز آن ستارگان سفید با اندازه های مختلف و نوار سفید وجود دارد
[ترجمه ترگمان]درون آن یک دایره آبی آسمانی وجود دارد و در مرکز ستاره های سفید اندازه های مختلف و یک نوار سفید وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Exclusive patented rhombus system design with high precision and density and easy to change.
[ترجمه گوگل]طراحی سیستم لوزی انحصاری ثبت شده با دقت و چگالی بالا و تغییر آسان
[ترجمه ترگمان]طراحی سیستم rhombus انحصاری، با دقت و چگالی بالا و تغییر آسان آن آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They are situated at the four points of a rhombus.
[ترجمه گوگل]آنها در چهار نقطه یک لوزی قرار دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها در چهار نقطه یک rhombus واقع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At present, more integral fracturing design research focus on five-spot well network and nine - spot well network but little on rhombus anti - nine- spot well network.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، تحقیقات طراحی شکستگی یکپارچه‌تر بر شبکه چاه‌های پنج نقطه‌ای و شبکه چاه‌های نه نقطه‌ای تمرکز دارند، اما بر شبکه چاه‌های لوزی ضد نه نقطه تمرکز کمی دارند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، تحقیقات بیشتری در طراحی فرآیند طراحی با تمرکز بر روی پنج نقطه مناسب شبکه و نه نقطه مناسب نقطه مناسب، اما کمی روی شبکه anti nine rhombus تمرکز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But Costa formalised it, and as Flamengo were successful, his rhombus midfield spread.
[ترجمه گوگل]اما کاستا آن را رسمی کرد و با موفقیت فلامنگو، خط هافبک لوزی او گسترش یافت
[ترجمه ترگمان]اما Costa این را رسمی کرد، و چون فلامینگو موفق بود، midfield rhombus پخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متوازی الاضلاع (اسم)
parallelogram, rhombus

لوزی شکل (صفت)
rhombus

تخصصی

[ریاضیات] لوزی

انگلیسی به انگلیسی

• equilateral parallelogram with oblique angles
a rhombus is a geometrical shape which has four equal sides but is not a square; a technical term in mathematics.

پیشنهاد کاربران

a flat shape that has four sides that are all of equal length
یک شکل صاف که دارای چهار ضلع است که طول همه آنها برابر است
لوزی
Synonym;
diamond
rhombus
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/rhombus
اشکال هندسی:
circle = دایره
ellipse = بیضی
square = مربع
rectangle = مستطیل
rectangular prism / cuboid = مکعب مستطیل
triangle = مثلث
right triangle / right - angled triangle = مثلث قائم الزاویه
...
[مشاهده متن کامل]

scalene triangle = مثلث مختلف الاضلاع
isosceles triangle = مثلث متساوی الساقین
equilateral triangle = مثلث متساوی الاضلاع
rhombus = لوزی
parallelogram = متوازی الاضلاع
trapezium / trapezoid = ذوزنقه
cube = مکعب
cone = مخروط
cylinder = استوانه
prism = منشور
pyramid = هرم
sphere = کُره
polygon = چند ضلعی
regular polygon = چند ضلعی منتظم
pentagon = پنج ضلعی
hexagon = شش ضلعی
heptagon = هفت ضلعی
octagon = هشت ضلعی
nonagon = نه ضلعی
decagon = ده ضلعی

بپرس