rhomboid

/ˈrɒmboɪd//ˈrɒmboɪd/

معنی: معین، لوزی، شبیه لوزی
معانی دیگر: لوزی شکل، لوزی مانند، لوزی واره، ماننده ی معین، متوازی الاضلاع

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a parallelogram in which the opposite sides are equal, the adjacent sides are unequal, and the angles are oblique.
صفت ( adjective )
مشتقات: erhomboidal (adj.)
• : تعریف: shaped like a rhomboid or rhombus.

جمله های نمونه

1. Results In the 9 cases treated with redesigned rhomboid skin flap in the rotation skin flap, all of the redesigned flaps survived, with some blood clot at the tip in one or two cases.
[ترجمه گوگل]نتایج در 9 موردی که با فلپ پوستی لوزی طراحی شده مجدد در فلپ پوست چرخشی تحت درمان قرار گرفتند، همه فلپ های بازطراحی شده زنده ماندند و در یک یا دو مورد مقداری لخته خون در نوک آن وجود داشت
[ترجمه ترگمان]نتایج در ۹ موردی که با یک دریچه پوست دوباره طراحی مجدد شده در دریچه پوست چرخش به عمل آمد، همه of دوباره باز مانده بودند و برخی از flaps خون در یک یا دو حالت لخته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This rhomboid shaped crystal of calcium pyrophosphate, which appears bluish-white (weak positive birefringence) by polarized light with red plate.
[ترجمه گوگل]این کریستال لوزی شکل از کلسیم پیروفسفات که در اثر نور پلاریزه با صفحه قرمز به رنگ سفید مایل به آبی (ضعف مثبت ضعیف) به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]این یک بلور متشکل از کلسیم pyrophosphate است که به رنگ آبی - سفید (شکست مضاعف مثبت)با نور پلاریزه شده با صفحه قرمز نمایان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Methods Since January 2000, Modified rhomboid flaps had been used to repair 15 cases of hair border skin defects.
[ترجمه گوگل]روش‌ها از ژانویه 2000، فلپ‌های لوزی اصلاح‌شده برای ترمیم 15 مورد از نقایص پوستی لبه مو استفاده شده بود
[ترجمه ترگمان]روش هایی از ژانویه ۲۰۰۰ برای تعمیر ۱۵ مورد نواقص پوست مرزی مو استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To evaluate the result of using modified rhomboid flap for repair of skin defect.
[ترجمه گوگل]هدف ارزیابی نتیجه استفاده از فلپ لوزی اصلاح شده برای ترمیم نقص پوست
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی نتیجه استفاده از دریچه rhomboid اصلاح شده برای تعمیر عیب پوستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Methods Since January 2000, Modified rhomboid flaps had been used to repair 1eases of hair border skin defects.
[ترجمه گوگل]روش‌ها از ژانویه سال 2000، فلپ‌های لوزی اصلاح‌شده برای ترمیم نواقص پوست مرزی مو مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ها از ژانویه ۲۰۰۰ برای تعمیر ۱ تا از نقص های پوست مرزی مویی استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Results In the 9 case treated with redesigned rhomboid skin flap in the rotation akin flap, all of the redesigned flaps survived, with some blood clot at the tip in one or two cases.
[ترجمه گوگل]نتایج در 9 مورد تحت درمان با فلپ پوستی لوزی طراحی شده مجدد در فلپ چرخشی مشابه، همه فلپ های بازطراحی شده زنده ماندند، با مقداری لخته خون در نوک در یک یا دو مورد
[ترجمه ترگمان]نتایج در مورد ۹ موردی که با طراحی دوباره طراحی مجدد پوست در چرخش ناشی می شود، همه of دوباره طراحی شدند و برخی از آن ها در یک یا دو حالت یک لخته خونی ایجاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion the modified rhomboid flap can be used for repairing of skin defects in hair border, if the defect was not so severe but can not be sutured simply.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری از فلپ لوزی اصلاح شده می توان برای ترمیم عیوب پوستی در لبه مو استفاده کرد، در صورتی که این عیب خیلی شدید نبود اما نمی توان به سادگی بخیه زد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری دریچه rhomboid اصلاح شده می تواند برای تعمیر نقص های پوستی در امتداد مرز مو مورد استفاده قرار گیرد، اگر این عیب خیلی شدید نباشد، اما نمی تواند به سادگی قابل ویرایش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Methods Two opposing rhomboid incisions were designed on both sides of the inverted nipple within the range of areola .
[ترجمه گوگل]MethodsTwo برش لوزی متضاد در دو طرف نوک پستان معکوس در محدوده آرئول طراحی شد
[ترجمه ترگمان]روش ها دو برش rhomboid مخالف در هر دو طرف نوک پستان وارونه در محدوده اطراف نوک پستان طراحی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Demonstration of rhomboid protogranules by electron microscopy is diagnostic.
[ترجمه گوگل]نشان دادن پروتوگرانول های لوزی با میکروسکوپ الکترونی تشخیصی است
[ترجمه ترگمان]تظاهرات rhomboid of توسط میکروسکوپ الکترونی تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To evaluate the use of rhomboid skin flap in expanded skin flap transfer.
[ترجمه گوگل]هدف ارزیابی استفاده از فلپ پوستی لوزی در انتقال فلپ پوست منبسط شده
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی استفاده از دریچه پوست rhomboid در انتقال دریچه گسترش یافته پوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To evaluate the result of using modified rhomboid flap for the repairing of skin defect.
[ترجمه گوگل]هدف ارزیابی نتیجه استفاده از فلپ لوزی اصلاح شده برای ترمیم نقص پوست
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی نتیجه استفاده از دریچه rhomboid اصلاح شده برای تعمیر عیب پوستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To evaluate the result of using modified rhomboid flap for the repairing of hair border skin defect.
[ترجمه گوگل]هدف ارزیابی نتیجه استفاده از فلپ لوزی اصلاح شده برای ترمیم نقص پوستی لبه مو
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی نتیجه استفاده از دریچه rhomboid اصلاح شده برای تعمیر عیب پوست مرزی مو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Outer city wall is rhomboid, with the result of "Renpan" location.
[ترجمه گوگل]دیوار بیرونی شهر لوزی شکل است که حاصل مکان «رنپان» است
[ترجمه ترگمان]دیوار بیرونی بیرونی rhomboid است و در نتیجه مکان \"Renpan\" قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The double-Z rhomboid flap which borrows tissue from two contralateral sides of the defect for reconstruction may correct these problems.
[ترجمه گوگل]فلپ لوزی دوتایی Z که بافت را از دو طرف مقابل برای بازسازی قرض می گیرد، ممکن است این مشکلات را اصلاح کند
[ترجمه ترگمان]دریچه دو طرفه rhomboid که بافت را از دو طرف شکاف برای بازسازی قرض می گیرد، ممکن است این مشکلات را اصلاح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These latter exercises also work the lower trapezius muscles and the rhomboids.
[ترجمه گوگل]این تمرینات اخیر همچنین عضلات ذوزنقه تحتانی و رومبوئیدها را تحت تأثیر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این تمرین های اخیر نیز بر روی ماهیچه های لوزی پایینی و the کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معین (اسم)
supporter, helper, assistant, adjutant, adjuvant, lozenge, rhomb, rhomboid

لوزی (اسم)
lozenge, rhomb, diamond, rhomboid

شبیه لوزی (صفت)
rhomboid

تخصصی

[ریاضیات] لوزی شکل، لوزی وار، متوازی الاضلاع

انگلیسی به انگلیسی

• parallelogram with oblique angles and adjacent sides which are unequal

پیشنهاد کاربران

در آناتومی بخشی در عضله پشت میانی
rhomboid ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: لوزی وار
تعریف: ویژگی بخش یا اندامی در گیاهان به شکل چهارضلعی با چرخش 45 درجه

بپرس