rheumatic

/ruːˈmætɪk//ruːˈmætɪk/

معنی: ادم مبتلا بدرد مفاصل، رماتیسم گرفته
معانی دیگر: (پزشکی) وابسته به روماتیسم، روماتیسمی، مبتلا به روماتیسم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or afflicted with pain and stiffness in the limbs or back caused by inflammation of the membranes lining the joints.
اسم ( noun )
مشتقات: rheumatically (adv.)
• : تعریف: a person suffering from rheumatism.

جمله های نمونه

1. Evans had rheumatic fever, missed school and fell behind.
[ترجمه گوگل]ایوانز تب روماتیسمی داشت، مدرسه را از دست داد و عقب افتاد
[ترجمه ترگمان]اونز تب روماتیسمی داشت، مدرسه را از دست داده و عقب افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She had been up the whole night with rheumatic aches.
[ترجمه گوگل]او تمام شب را با دردهای روماتیسمی بیدار بود
[ترجمه ترگمان]سراسر شب را با درد رماتیسم گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's old and rheumatic and can't manage the stairs any longer.
[ترجمه گوگل]او پیر و روماتیسمی است و دیگر نمی تواند پله ها را مدیریت کند
[ترجمه ترگمان]او پیر و رماتیسم گرفته و دیگر نمی تواند از پله ها بالا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If there has been a history of rheumatic fever in the past. Refer to other chapters as necessary.
[ترجمه گوگل]اگر سابقه تب روماتیسمی در گذشته وجود داشته است در صورت لزوم به فصول دیگر مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]اگر در گذشته سابقه تب روماتیسمی وجود داشته است به فصل های دیگر نیز مراجعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They said it was rheumatic fever for two years. . . .
[ترجمه گوگل]گفتند دو سال تب روماتیسمی است
[ترجمه ترگمان]می گفتند دو سال است که تب روماتیسمی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She contracted rheumatic fever at the age of ten.
[ترجمه گوگل]او در ده سالگی به تب روماتیسمی مبتلا شد
[ترجمه ترگمان]در سن ده سالگی تب رماتیسم گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If there has been a history of rheumatic fever in the past.
[ترجمه گوگل]اگر سابقه تب روماتیسمی در گذشته وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]اگر گذشته در گذشته دچار تب شدیدی شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He left Uppingham in 193 following rheumatic fever, to serve with a Lloyd's underwriting firm.
[ترجمه گوگل]او در سال 193 به دلیل تب روماتیسمی اوپینگهام را ترک کرد تا در یک شرکت پذیره نویسی لویدز خدمت کند
[ترجمه ترگمان]او Uppingham را با تب رماتیسم گرفته بود تا با شرکت underwriting لو ید خدمت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Any family history of rheumatic fever?
[ترجمه گوگل]آیا سابقه خانوادگی تب روماتیسمی دارید؟
[ترجمه ترگمان]سابقه خانوادگی رماتیسم قلبی نداره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The chorea tends to occur several months after rheumatic fever and lasts four to six weeks at most.
[ترجمه گوگل]کوریا معمولا چندین ماه پس از تب روماتیسمی رخ می دهد و حداکثر چهار تا شش هفته طول می کشد
[ترجمه ترگمان]chorea معمولا چند ماه پس از تب روماتیسمی وجود دارد و حداکثر ۴ تا ۶ هفته طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She has a rheumatic hip.
[ترجمه گوگل]او یک لگن روماتیسمی دارد
[ترجمه ترگمان]او یک مفصل روماتیسمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Half the active substances used for rheumatic conditions also appear in the 100 or so painkilling preparations available.
[ترجمه گوگل]نیمی از مواد فعال مورد استفاده برای بیماری های روماتیسمی نیز در حدود 100 داروی مسکن موجود وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نیمی از مواد فعال مورد استفاده برای شرایط روماتیسمی نیز در حدود ۱۰۰ یا به همین ترتیب در دسترس قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rheumatic fever as a child, so the infection settled there, on the weakest spot.
[ترجمه گوگل]تب روماتیسمی در کودکی، بنابراین عفونت در آنجا، در ضعیف‌ترین نقطه مستقر شد
[ترجمه ترگمان]تب رماتیسمی به عنوان یه بچه پس عفونت اونجا مستقر شده، در ضعیف ترین نقطه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sjogren's syndrome is sometimes linked to rheumatic problems such as rheumatoid arthritis.
[ترجمه گوگل]سندرم شوگرن گاهی اوقات با مشکلات روماتیسمی مانند آرتریت روماتوئید مرتبط است
[ترجمه ترگمان]سندرم Sjogren گاهی اوقات با مشکلات روماتیسمی مثل روماتیسم و روماتیسم مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. One of the feared complications of the rheumatic diseases is renal failure.
[ترجمه گوگل]یکی از عوارض ترسناک بیماری های روماتیسمی نارسایی کلیه است
[ترجمه ترگمان]یکی از عوارض ناشی از بیماری های روماتیسمی، نارسایی کلیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم مبتلا به درد مفاصل (اسم)
rheumatic

رماتیسم گرفته (صفت)
rheumatic

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to rheumatism; characteristic of rheumatism; affected by rheumatism
rheumatic diseases and pains are caused by rheumatism.

پیشنهاد کاربران

مبتلا به روماتیسم، ترشح کنندهٔ خلط یا مبتلا به گرفتگی مجاری تنفسی؛ معمولاً با کهولت سن همراه است