rheostat

/ˈriːəstæt//ˈriːəstæt/

معنی: رئوستات
معانی دیگر: روانه ایستان، رئوستا، برق روستات، دستگاه تنظیم جریان های متغیر برق، دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an adjustable resistor used to modulate the amount of electrical current flowing through a circuit.

جمله های نمونه

1. If the field rheostat is not adjusted to the pipe nipple position, or has no good contact, or is burnt out, check the field rheostat and adjust it to the right position.
[ترجمه گوگل]اگر رئوستات فیلد در موقعیت نوک لوله تنظیم نشده است، یا تماس خوبی ندارد، یا سوخته است، رئوستات فیلد را بررسی کنید و آن را در موقعیت مناسب تنظیم کنید
[ترجمه ترگمان]اگر میدان field با نوک پستان لوله تنظیم نشود، یا تماس خوبی نداشته باشد، یا خاموش شده، میدان را چک کنید و آن را به سمت راست تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Using liquid rheostat we realize self adaptive soft start up high inertia heat resisting air pump smoothly without the shocking from current and torque.
[ترجمه گوگل]با استفاده از رئوستات مایع، متوجه می‌شویم که پمپ هوای مقاوم در برابر حرارت با اینرسی بالا، راه‌اندازی نرم خود تطبیق‌پذیر را به آرامی و بدون ضربه‌ای از جریان و گشتاور دریافت می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]با استفاده از rheostat مایع، ما می دانیم که خود adaptive سازگار با حرارت اینرسی بالا، بدون شوک ناشی از جریان و گشتاور تکان دهنده، در حال مقاومت در برابر پمپ هوا می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Adjust the field rheostat in the switchbox to the pipe nipple, i. e. the highest voltage which an arrow points to.
[ترجمه گوگل]رئوستات میدانی را در جعبه سوئیچ با نوک لوله تنظیم کنید، i ه بالاترین ولتاژی که فلش به آن اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]محدوده rheostat را در نوک پستان به نوک پستان لوله تنظیم کنید ای بالاترین مقدار ولتاژ که یک پیکان به آن اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If people are given a choice between a nice lamb sandwich with pesto mayonnaise on warm pita bread and having to define the word "rheostat, " the vast majority will go for the sandwich every time.
[ترجمه گوگل]اگر به مردم حق انتخاب بین یک ساندویچ بره خوب با سس مایونز پستو روی نان پیتای گرم داده شود و باید کلمه "رئوستات" را تعریف کنند، اکثریت قریب به اتفاق هر بار به سراغ ساندویچ خواهند رفت
[ترجمه ترگمان]اگر به مردم حق انتخاب بین یک گوشت بره خوب با سس مایونز را روی نان گرم pita داده و کلمه \"rheostat\" را تعریف کند، اکثریت قریب به اتفاق به دنبال ساندویچ می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The rheostat is operated by rotating the control knob, separating it from the push-pull action of the main lighting switch.
[ترجمه گوگل]رئوستات با چرخاندن دستگیره کنترل کار می کند و آن را از فشار کشش کلید روشنایی اصلی جدا می کند
[ترجمه ترگمان]The با چرخاندن دستگیره کنترل عمل می کند و آن را از عمل کشش - کشیدن کلید اصلی جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A variable resister is called a rheostat.
[ترجمه گوگل]یک مقاومت متغیر رئوستات نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]متغیر resister یک rheostat نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It adopted stepping electronic rheostat and thyristors, and had developed new direct - current motor ( DCM ) adjustable - speed circuit.
[ترجمه گوگل]این رئوستات الکترونیکی و تریستورهای پله ای را پذیرفت و مدار سرعت قابل تنظیم موتور جریان مستقیم (DCM) جدیدی را توسعه داد
[ترجمه ترگمان]این مدل از rheostat الکترونیکی و تریستورها استفاده کرده و یک مدار جریان مستقیم جدید (DCM)را ایجاد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By adjusting the rheostat, one can change the current in a circuit.
[ترجمه گوگل]با تنظیم رئوستات می توان جریان یک مدار را تغییر داد
[ترجمه ترگمان]با تنظیم the، می توان جریان را در یک مدار تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Our fan kits come with a rheostat control ( like a light dimmer ) .
[ترجمه گوگل]کیت های فن ما با یک کنترل رئوستات (مانند یک کم کننده نور) ارائه می شوند
[ترجمه ترگمان]کیت های ما با یک کنترل rheostat (مانند a نور)وارد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Circuit slide rheostat and the use of electrical appliances in the circuit in parallel.
[ترجمه گوگل]رئوستات اسلاید مدار و استفاده از وسایل الکتریکی در مدار به صورت موازی
[ترجمه ترگمان]مدار چرخش مدار و استفاده از لوازم الکتریکی در مدار موازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An on - off switch with pilot light, reversing switch and power rheostat are mounted on the base.
[ترجمه گوگل]یک کلید روشن و خاموش با چراغ پیلوت، سوئیچ معکوس و رئوستات برق روی پایه نصب شده است
[ترجمه ترگمان]سوئیچ روشن با نور آزمایشی، تغییر دنده و قدرت فلاش بر روی پایه نصب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The object-oriented technology based procedure design for DF series locomotive water rheostat load test was described. Some problems arisen in software design were discussed.
[ترجمه گوگل]طراحی رویه مبتنی بر فناوری شی گرا برای آزمایش بار رئوستات آب لکوموتیو سری DF شرح داده شد برخی از مشکلات ایجاد شده در طراحی نرم افزار مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]طراحی فرآیند مبتنی بر شی جهت طراحی سری DF به منظور آزمایش بار rheostat آب شرح داده شد برخی مشکلات در طراحی نرم افزار مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Circuit series - parallel circuit ( no sliding rheostat ).
[ترجمه گوگل]مدار سری - مدار موازی (بدون رئوستات کشویی)
[ترجمه ترگمان]مدار موازی مدار - مدار موازی (بدون لغزش)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If the resistance wire is burnt out, change another field rheostat.
[ترجمه گوگل]اگر سیم مقاومت سوخته است، رئوستات میدان دیگری را عوض کنید
[ترجمه ترگمان]اگر سیم مقاومت در حال خاموش شدن است، یک میدان دیگر را تغییر دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رئوستات (اسم)
rheostat

تخصصی

[عمران و معماری] رئوستا
[برق و الکترونیک] رئوستا، مقاومت متغیر

انگلیسی به انگلیسی

• variable resistor, resistor that can be adjusted to control the electrical current flowing through it (electricity)

پیشنهاد کاربران

rheostat ( فیزیک )
واژه مصوب: جریان‏پا
تعریف: مقاومت الکتریکی متغیری که مقدار آن را می‏توان به طور پیوسته تغییر داد

بپرس