rewrite

/riˈraɪt//ˌriːˈraɪt/

معنی: باز نویسی، دوباره نوشتن، باز نوشتن، از نو طرح ریختن
معانی دیگر: از نو نگاشتن، باز نویسی کردن، حک و اصلاح کردن، ویراستن، به صورت دیگر بیان کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: rewrites, rewriting, rewritten, rewrote
(1) تعریف: to write again using different words or a different form or style; revise.
مشابه: revise

(2) تعریف: to write over again.

(3) تعریف: to write (news received from a reporter) in an appropriate format for publishing.
اسم ( noun )
• : تعریف: something written again, but using different words or a different form or style; revision.
مشابه: edit, revision

جمله های نمونه

1. Following this critique, students rewrite their papers and submit them for final evaluation.
[ترجمه گوگل]پس از این نقد، دانش آموزان مقالات خود را بازنویسی کرده و برای ارزیابی نهایی ارسال می کنند
[ترجمه ترگمان]پس از این انتقاد، دانش آموزان مقالات خود را بازنویسی می کنند و آن ها را برای ارزیابی نهایی ارسال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'll have to rewrite most of the essay.
[ترجمه گوگل]من باید بیشتر مقاله را بازنویسی کنم
[ترجمه ترگمان]باید بیشتر مقاله رو بنویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The producer disliked the script and demanded a rewrite.
[ترجمه گوگل]تهیه کننده فیلمنامه را دوست نداشت و خواستار بازنویسی آن شد
[ترجمه ترگمان]تولید کننده از فیلمنامه خوشش نمی آمد و خواستار بازنویسی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Your homework is a disgrace: rewrite it!
[ترجمه گوگل]تکلیف شما مایه شرمساری است: آن را بازنویسی کنید!
[ترجمه ترگمان]تکالیف شما مایه ننگ است؛ باز نویسی کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I objected to having to rewrite the article.
[ترجمه گوگل]من با بازنویسی مقاله مخالفت کردم
[ترجمه ترگمان]اعتراض کردم که باید مقاله رو دوباره بنویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I intend to rewrite the story for younger children.
[ترجمه گوگل]من قصد دارم داستان را برای بچه های کوچکتر بازنویسی کنم
[ترجمه ترگمان]قصد دارم داستان بچه های کوچک تر را از نو بنویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The teacher asked the students to rewrite the text.
[ترجمه گوگل]معلم از دانش آموزان خواست که متن را بازنویسی کنند
[ترجمه ترگمان]معلم از دانش آموزان خواست تا متن را بازنویسی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Putin's program would revise the antiquated pension system, rewrite the labor code and crack down on money-laundering.
[ترجمه گوگل]برنامه پوتین سیستم بازنشستگی قدیمی را بازبینی می‌کند، قانون کار را بازنویسی می‌کند و پولشویی را سرکوب می‌کند
[ترجمه ترگمان]برنامه پوتین سیستم بازنشستگی قدیمی را بازبینی خواهد کرد، قانون کار را بازنویسی خواهد کرد و با پولشویی مبارزه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Better rewrite it in the third person.
[ترجمه گوگل]بهتر است آن را به صورت سوم شخص بازنویسی کنید
[ترجمه ترگمان] بهتره دوباره کتاب سوم رو بازنویسی کنم …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Write with the door closed, rewrite with the door open. Stephen King
[ترجمه گوگل]با در بسته بنویسید با در باز بازنویسی کنید استفان کینگ
[ترجمه ترگمان]در را بسته و در را باز کنید استفان کینگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Rewrite this as a procedure in a suitable high-level language.
[ترجمه گوگل]این را به عنوان یک رویه در یک زبان سطح بالا مناسب بازنویسی کنید
[ترجمه ترگمان]این را به عنوان یک روش در یک زبان سطح بالا مناسب توصیف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this case, quickly rewrite for the most glaring problem.
[ترجمه گوگل]در این مورد، برای آشکارترین مشکل به سرعت بازنویسی کنید
[ترجمه ترگمان]در این حالت، به سرعت برای most مشکل بازنویسی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Perhaps you ought to rewrite the first paragraph to make it a little clearer.
[ترجمه گوگل]شاید بهتر باشد پاراگراف اول را بازنویسی کنید تا کمی واضح تر شود
[ترجمه ترگمان]شاید شما باید اولین پاراگراف را بنویسید تا آن را کمی واضح تر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But Congress may rewrite those rules in coming months.
[ترجمه گوگل]اما کنگره ممکن است این قوانین را در ماه های آینده بازنویسی کند
[ترجمه ترگمان]اما کنگره ممکن است آن قوانین را در ماه های آینده از نو بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You'll have to rewrite this paper - it's just not good enough.
[ترجمه گوگل]شما باید این مقاله را بازنویسی کنید - فقط به اندازه کافی خوب نیست
[ترجمه ترگمان]باید این کاغذ را دوباره باز کنی - به اندازه کافی خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باز نویسی (اسم)
rewrite

دوباره نوشتن (فعل)
rewrite

باز نوشتن (فعل)
rewrite

از نو طرح ریختن (فعل)
rewrite

تخصصی

[کامپیوتر] بازنویسی کردن ؛ دوباره نویسی
[برق و الکترونیک] بازنویسی فرایند باز نویسی قطعه حافظه به وضعیت پیش از خواندن شدن آن .
[سینما] بازنویسی - بازنویسی

انگلیسی به انگلیسی

• text that has been rewritten, revised text, edited text
write again; edit, revise, make changes to a text
if you rewrite a piece of writing, you write it again in a different way in order to try and improve it. verb here but can also be used as a count noun. e.g. this is the first major rewrite of the immigration laws in 66 years. all speeches have to be submitted seven days in advance, which means that rewrit

پیشنهاد کاربران

۱. بازنویسی. نگارش دوباره ۲. نسخه بازنویسی شده. صورت بازنویسی شده
مثال:
Check if you can rewrite these sentences correctly.
امتحان کنید ببینید می توانید این جملات را به درستی بازنویسی کنید.
باز نویسی

چرت و پرت
تغییر، تحریف

بپرس