1. Their first job was to rewire the whole house and install central heating.
[ترجمه دکتر علوی زاده] اولین کار آن ها این بود که تمام خانه را سیمکشی مجدد کرده و گرمایش مرکزی را نصب کنند.
|
[ترجمه گوگل]اولین کار آنها سیم کشی کل خانه و نصب گرمایش مرکزی بود [ترجمه ترگمان]اولین کار آن ها این بود که کل خانه را تخلیه کرده و گرمایش مرکزی را نصب کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The house has been completely rewired.
[ترجمه گوگل]خانه کاملاً بازسازی شده است [ترجمه ترگمان] خونه کاملا rewired شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The replumbing and rewiring of the flat ran very smoothly.
[ترجمه گوگل]لوله کشی و سیم کشی مجدد آپارتمان بسیار روان انجام شد [ترجمه ترگمان]The و rewiring آپارتمان بسیار نرم و روان بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You really should have the whole house rewired - the existing wiring isn't safe.
[ترجمه گوگل]شما واقعاً باید کل خانه را دوباره سیم کشی کنید - سیم کشی موجود ایمن نیست [ترجمه ترگمان]تو واقعا باید کل خونه رو داشته باشی - سیم کشی موجود در امان نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There was damp everywhere and the entire building was in need of rewiring.
[ترجمه گوگل]همه جا نم بود و کل ساختمان نیاز به سیم کشی داشت [ترجمه ترگمان]همه جا مرطوب بود و تمام ساختمان به تجدید حیات نیاز داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Supposing you want your house rewired.
[ترجمه گوگل]فرض کنید می خواهید خانه خود را دوباره سیم کشی کنید [ترجمه ترگمان]به فرض این که you را بخواهی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The house has been rewired.
[ترجمه گوگل]خانه دوباره سیم کشی شده است [ترجمه ترگمان]خانه پر از rewired است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They told him that division progress required a complete rewiring of the decision-making process in order to push author-ity down the line.
[ترجمه گوگل]آنها به او گفتند که پیشرفت تقسیم نیاز به یک سیم کشی کامل در فرآیند تصمیم گیری دارد تا قدرت را به سمت پایین سوق دهد [ترجمه ترگمان]آن ها به او گفتند که پیشرفت تقسیم نیاز به فرآیند تصمیم گیری کامل دارد تا مولف را تحت فشار قرار دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. That also has been restored, with modern climatic control, lighting and rewiring, but with its original decorative features.
[ترجمه گوگل]این نیز با کنترل آب و هوا، روشنایی و سیم کشی مدرن، اما با ویژگی های تزئینی اصلی خود بازسازی شده است [ترجمه ترگمان]آن هم با کنترل آب و هوایی مدرن، نورپردازی و rewiring دوباره برقرار شده است، اما با ویژگی های تزیینی اصلی خود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. And he approved the rewiring of decision-making and spending authorities.
[ترجمه گوگل]و او سیم کشی مجدد مراجع تصمیم گیری و هزینه کرد را تایید کرد [ترجمه ترگمان]و او تایید صلاحیت تصمیم گیری و خرج کردن مقامات را تصویب کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Recently, the electrical system burnt out and now requires rewiring.
[ترجمه گوگل]اخیراً سیستم برق سوخته و اکنون نیاز به سیم کشی مجدد دارد [ترجمه ترگمان]اخیرا سیستم الکتریکی سوخته و حالا به rewiring نیاز دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In 1987 a survey concluded that the theatre should shut immediately, to allow structural repairs, rewiring, refitting and restoration.
[ترجمه گوگل]در سال 1987 یک بررسی به این نتیجه رسید که سالن تئاتر باید فورا تعطیل شود تا امکان تعمیرات سازه، سیم کشی مجدد، نصب مجدد و مرمت فراهم شود [ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۷، یک بررسی به این نتیجه رسید که تئاتر باید فورا بسته شود تا به تعمیرات اساسی، rewiring، refitting و restoration کمک کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Ideally lighting should be planned and installed before the walls and ceiling are decorated in case any re-wiring is necessary.
[ترجمه گوگل]در حالت ایده آل، نورپردازی باید قبل از تزئین دیوارها و سقف در صورت نیاز به سیم کشی مجدد، برنامه ریزی و نصب شود [ترجمه ترگمان]به طور ایده آل، نورپردازی باید قبل از اینکه دیوارها و سقف در صورت لزوم نصب شوند، نصب و نصب شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Today they are being rewired and repainted in a new livery, giving them a handsome appearance which belies their fifty years.
[ترجمه گوگل]امروز آنها در حال سیم کشی و رنگ آمیزی مجدد در یک لیوان جدید هستند و ظاهری زیبا به آنها می بخشد که پنجاه سال عمر آنها را رد می کند [ترجمه ترگمان]امروزه آن ها در لباس عوض رنگ و رنگ و رنگ و رنگ و رنگ و رنگ و رنگ و رنگ و رو به آن ها می دهند که پنجاه سال از belies را از خود منحرف می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• install new electrical wires; resend a telegram to rewire a building or electrical device means to put a new system of electrical wiring into it.
پیشنهاد کاربران
✍️ تغییر دادن نحوه عملکرد چیزی، به ویژه در زمینه مغز، به معنای تغییر مسیرهای عصبی یا الگوهای فکری ✍️✍️ اصطلاح “rewire” از حوزه مهندسی برق می آید اما در روانشناسی و علوم اعصاب برای توصیف تغییرات در مغز به کار می رود. ... [مشاهده متن کامل]
✍️✍️✍️کاربرد: معمولاً در بحث های مربوط به انعطاف پذیری عصبی، سلامت روان و توسعه شخصی استفاده می شود. ✍️✍️✍️✍️ اغلب زمانی استفاده می شود که در مورد غلبه بر عادات، اعتیادها یا تروما با تغییر الگوهای فکری و رفتاری صحبت می شود. 👇مثال؛ Therapy can help rewire your brain to develop healthier thought patterns. After the accident, he had to rewire his life and start over.
تنظیم مجدد
در روان درمانی معمولاً از این واژه استفاده می شه. درواقع گفتاردرمانی با روان درمانگر به �سیم کشی مجدد مغز� کمک می کنه. Brain rewiring therapy
سیم کشی کردن the existing wiring isn't safe
to make lasting and usually beneficial changes to the neurological or psychological functioning of ( a person or brain ) —not used technically منبع : https://www. merriam - webster. com/dictionary/rewires