(ساعت وغیره) دوباره کوک کردن، (فیلم و غیره) دوباره پیچیدن، برگرداندن، هر چیز کوک شده یا برگردانده شده، برگرداندن هر چیز کوک شده یا برگردانده شده عمل کوک کردن یا برگرداندن
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: rewinds, rewinding, rewound
• : تعریف: to wind again, or to wind back (a cassette tape or the like) to the original position or to a preceding position.
جمله های نمونه
1. If you could rewind your time, would you change your life?
[ترجمه Alex] اگر میتوانستی زمان را به عقب برگردانی ، زندگی ات را تغییر میدادی؟
|
[ترجمه گوگل]اگر بتوانید زمان خود را به عقب برگردانید، آیا زندگی خود را تغییر می دهید؟ [ترجمه ترگمان]اگه می تونی وقتت رو پس بگیری، زندگیت رو تغییر میدی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Would you please rewind the thread onto the reel?
[ترجمه مهران] لطف میکنی نخ را دور قرقره بپیچی؟
|
[ترجمه گوگل]لطفاً نخ را روی قرقره برگردانید؟ [ترجمه ترگمان]میشه لطفا نخ رو دوباره وصل کنی به حلقه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Stop trying to find a rewind. It's life, not a movie.
[ترجمه Alex] بس کن از برگشتن به عقب ، این زندگی است نه یک فیلم
|
[ترجمه گوگل]دست از تلاش برای یافتن مسیر عقب بردارید این زندگی است، نه یک فیلم [ترجمه ترگمان]سعی نکن دوباره برگردی سر اصل مطلب زندگی است، نه یک فیلم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Please rewind the tape at the end of the film.
[ترجمه گوگل]لطفا نوار انتهای فیلم را به عقب برگردانید [ترجمه ترگمان]لطفا نوار را در انتهای فیلم جمع کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Will you rewind the tape so we can hear it again?
[ترجمه ابراهیم] نوار را به عقب بر خواهید گرداند که بتوانیم دوباره آن را گوش دهیم؟
|
[ترجمه گوگل]آیا نوار را به عقب برمی گردانی تا بتوانیم دوباره آن را بشنویم؟ [ترجمه ترگمان]میشه نوار رو برگردونی تا دوباره صداش رو بشنویم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Rewind the video right to the beginning.
[ترجمه Alex] فیلم را به عقب برگردان درست از اولش
|
[ترجمه گوگل]ویدیو را به سمت اول برگردانید [ترجمه ترگمان]عقب بردن ویدئو تا ابتدای کار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To record, press these two buttons together; then rewind, and then press the red button to play back.
[ترجمه گوگل]برای ضبط، این دو دکمه را با هم فشار دهید سپس به عقب برگردید و سپس دکمه قرمز را فشار دهید تا پخش شود [ترجمه ترگمان]برای ثبت، این دو دکمه را با هم فشار دهید؛ سپس به عقب برگردید، و سپس دکمه قرمز را فشار دهید تا بازی را پشت سر بگذارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I stopped the tape and pressed rewind.
[ترجمه گوگل]نوار را قطع کردم و به عقب فشار دادم [ترجمه ترگمان]نوار را متوقف کردم و آن را به عقب فشار دادم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You can freeze a frame, rewind, replay and so on to reinforce a point.
[ترجمه گوگل]برای تقویت یک نقطه می توانید یک فریم را ثابت کنید، به عقب برگردانید، دوباره پخش کنید و غیره [ترجمه ترگمان]شما می توانید یک کادر را منجمد کنید، عقب بکشید، تکرار کنید و به این ترتیب یک نقطه را تقویت کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Press the rewind button.
[ترجمه گوگل]دکمه عقب را فشار دهید [ترجمه ترگمان]دکمه rewind را فشار دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Just rewind that, would you.
[ترجمه گوگل]فقط آن را به عقب برگردانید [ترجمه ترگمان]فقط اینو بزن عقب، باشه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But you can't be rewind time. You can't undo what is done.
[ترجمه گوگل]اما شما نمی توانید زمان را به عقب برگردانید شما نمی توانید کاری را که انجام شده است لغو کنید [ترجمه ترگمان]اما شما نمی توانید زمان را عقب بکشید تو نمی توانی کاری را که انجام می شود، باز کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The paper winder will rewind the interleaving paper, as the strip is paid off.
[ترجمه گوگل]سیم پیچ کاغذ کاغذ درهم می پیچد، زیرا نوار پرداخت می شود [ترجمه ترگمان]این مقاله به این شکل است که کاغذ برگ برگ را به عقب پرت می کند چون نوار از آن پرداخت می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This machine can rewind the web from flabbiness to firmness and neatness.
[ترجمه گوگل]این دستگاه می تواند وب را از حالت شلی به استحکام و منظمی بپیچد [ترجمه ترگمان]این دستگاه می تواند وب را از flabbiness به استحکام و مرتب تر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[سینما] فیلم چرخان دستی - برگردان [کامپیوتر] بازپیچی ؛ بازپیچیدن [برق و الکترونیک] نوار بر گردان، بر گرداندن 1. قطعاتی در دستگاه ضبط نوار مغناطیسی که نوار را با سرعت زیاد به چرخک تغذیه بر می گرداند 2. برگشت نوار مغناطیسی صوتی یا تصویری در کاست به نقطه شروع آن . [سینما] بازپیچی / بازپیچیدن [سینما] برگرداندن فیلم - پیچاندن فیلم
انگلیسی به انگلیسی
• reverse, wind backwards to an earlier point (about video cassettes, tapes, etc.); wind again, rewrap material around a spool when you rewind the tape on a tape recorder or a video recorder, you make the tape go backwards so that you can play it again.
پیشنهاد کاربران
وقتی سیم رو می پیچند مثلا سیم جارو برقی رو جمع می کنند Rewind the cord
احیا کردن در پزشکی
به عقب برگرداندن فیلم یا نوار کاست برای دوباره دیدن یا شنیدن
به عقب برگرداندن
اسم موزیک ویدئو کیم هیون جونگ هستش به معنی دوباره:باد