• : تعریف: a door whose partitions, usu. four, are connected on a central revolving axis, allowing entrance as one pushes against a panel.
جمله های نمونه
1. He got stuck in a revolving door.
[ترجمه حمید رشیدی] هنگام خروج یا ورود از در چرخان گیر افتاد.
|
[ترجمه گوگل]او در یک در گردان گیر کرد [ترجمه ترگمان]او در یک در شیشه ای گیر کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The park director position has been a revolving door for seven appointees.
[ترجمه گوگل]سمت مدیر پارک یک در گردان برای هفت انتصابی بوده است [ترجمه ترگمان]موقعیت مدیر پارک یک در گردان برای هفت نفر از گماشتگان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He spun the revolving door round and round.
[ترجمه گوگل]در گردان را دور و بر چرخاند [ترجمه ترگمان]در می چرخید و می چرخید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The revolving door has begun to rotate.
[ترجمه حمید] در چرخان راه افتاد.
|
[ترجمه گوگل]درب گردان شروع به چرخش کرده است [ترجمه ترگمان]در چرخان شروع به چرخش کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The revolving door between government and think-tanks is well-established.
[ترجمه گوگل]درب گردان بین دولت و اندیشکده ها به خوبی برقرار است [ترجمه ترگمان]در گردان بین دولت و tanks به خوبی تاسیس شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A revolving door led into the hotel lobby.
[ترجمه رشیدی] در چرخان به راهرو هتل باز میشود.
|
[ترجمه گوگل]یک در گردان به لابی هتل منتهی می شد [ترجمه ترگمان]یک در می چرخید و به سرسرای هتل منتهی می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The secret is to outlaw the revolving door.
[ترجمه گوگل]راز این است که درب گردان را غیرقانونی کنید [ترجمه ترگمان]راز این است که در می چرخید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is less the revolving door that the temptation placed in the paths of hitherto ethical men and women that he criticises.
[ترجمه گوگل]او کمتر از آن در گردانی است که وسوسه در مسیر مردان و زنان تا کنون اخلاق مدار قرار داده است [ترجمه ترگمان]این در چرخش است که وسوسه در راه های اخلاقی تا به حال در راه های اخلاقی مردان و زنانی قرار می گیرد که او را به باد انتقاد می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She joins a government-media revolving door.
[ترجمه گوگل]او به یک درب گردان دولتی-رسانه ای می پیوندد [ترجمه ترگمان]او یک در گردان از دولت را به هم متصل می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She walked through the revolving door into the lobby.
[ترجمه گوگل]از در گردان وارد لابی شد [ترجمه ترگمان]او از در می چرخید و به سالن انتظار می رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Chuck Norris can slam a revolving door.
[ترجمه گوگل]چاک نوریس می تواند یک در گردان را بکوبد [ترجمه ترگمان]چاک نوریس می تواند در را باز کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. As the saying goes, life is like a revolving door: When it closes, it also opens.
[ترجمه گوگل]به قول معروف زندگی مثل یک در گردان است: وقتی بسته می شود باز می شود [ترجمه ترگمان]همانطور که گفته می شود، زندگی همانند یک در چرخان است: وقتی آن بسته شود، آن نیز باز می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Instead, life is like a revolving door . when it closes, it also opens!
[ترجمه گوگل]در عوض، زندگی مانند یک در گردان است وقتی بسته میشه باز میشه! [ترجمه ترگمان]به جای آن زندگی مثل یک در می چرخید وقتی که بسته بشه باز هم باز میشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His luggage gets stuck in the revolving door at the entrance to the hotel.
[ترجمه گوگل]چمدان او در در گردان ورودی هتل گیر می کند [ترجمه ترگمان]چمدان ها در در گردان در ورودی هتل گیر کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• turning door, door with four sections made up of four intersecting panels that turns on an axis (usually set up in large public buildings to accommodate the entrance and exit of many people) a revolving door consists of four glass doors which turn together around a vertical post. a revolving door is also a situation in which people in a particular organization or institution leave and are replaced very quickly or in which two things or people are exchanged very easily.
پیشنهاد کاربران
1 - دربهای چرخنده چهار قسمتی 2 - اصطلاح "درهای گردان" ( Revolving Door ) به پدیده ای اشاره دارد که در آن افراد بین مشاغل دولتی ( مثل نمایندگان، مقامات نظارتی، یا کارمندان وزارت خانه ها ) و مشاغل بخش خصوصی ( مثل شرکت های بزرگ، لابی گران، یا مؤسسات مالی ) مدام جابه جا می شوند. ... [مشاهده متن کامل]
مثال ساده: ۱. یک مقام دولتی در وزارت بهداشت کار می کند و مسئول نظارت بر شرکت های دارویی است. ۲. بعد از پایان دوره اش، به استخدام همان شرکت دارویی در می آید و حقوق بسیار بالایی می گیرد. ۳. او از دانش و روابطش در دولت برای کمک به شرکت استفاده می کند. ۴. شاید بعدها دوباره به دولت برگردد، اما این بار تصمیماتش بیشتر در راستای منافع شرکت هاست. نتیجه این چرخه: - تعارض منافع به وجود می آید. - قوانین به نفع شرکت ها تنظیم می شوند، نه مردم. - اعتماد عمومی به عدالت و بی طرفی دولت کاهش می یابد. در آمریکا، این پدیده به شدت رایج است، مخصوصاً در حوزه های مالی، نظامی، و دارویی. در ادامه چند نمونه ی واقعی و شناخته شده از �درهای گردان� ( Revolving Door ) در سیاست و اقتصاد آمریکا آورده ام: - - - 1. دیک چینی ( Dick Cheney ) - سمت دولتی: وزیر دفاع آمریکا در دوران ریاست جمهوری جورج بوش پدر - سمت خصوصی: مدیرعامل شرکت نفتی هالیبرتون ( Halliburton ) - پس زمینه: پس از دوران دولتی، به یکی از بزرگ ترین پیمانکاران نفتی جهان پیوست و بعداً دوباره به عنوان معاون رئیس جمهور بازگشت. در دوران جنگ عراق، شرکت هالیبرتون قراردادهای چندمیلیارد دلاری با دولت آمریکا دریافت کرد. - - - 2. هنری پالسون ( Henry Paulson ) - سمت خصوصی: مدیرعامل گلدمن ساکس ( Goldman Sachs ) - سمت دولتی: وزیر خزانه داری در دوران جورج بوش پسر - پس زمینه: از وال استریت وارد دولت شد و در بحران مالی ۲۰۰۸ نقش کلیدی داشت، جایی که بانک هایی مثل گلدمن ساکس از بسته های نجات مالی بهره مند شدند. - - - 3. رابرت روبین ( Robert Rubin ) - سمت خصوصی: مدیر در سیتی گروپ ( Citigroup ) - سمت دولتی: وزیر خزانه داری در دوران کلینتون - پس زمینه: در دوران وزارت خود، از کاهش مقررات بازار مالی حمایت کرد. بعد از ترک دولت، به سیتی گروپ پیوست، شرکتی که از سیاست های دوران او سود برد. - - - 4. الکس ایزار ( Alex Azar ) - سمت خصوصی: مدیر اجرایی در شرکت داروسازی الی لی لی ( Eli Lilly ) - سمت دولتی: وزیر بهداشت در دولت ترامپ - پس زمینه: مسئولیت نظارت بر صنعت دارو را بر عهده داشت، در حالی که از مدیران همان صنعت بود و سیاست هایش به نفع شرکت های دارویی بزرگ تعبیر شد. - - - 5. مایکل تیلور ( Michael R. Taylor ) - سمت خصوصی: وکیل شرکت مونسانتو ( Monsanto ) ، غول صنعت بذر و محصولات کشاورزی - سمت دولتی: معاون اداره غذا و دارو ( FDA ) آمریکا - پس زمینه: او هم برای دولت و هم برای مونسانتو کار کرده و نقش کلیدی در سیاست های مربوط به محصولات تراریخته ( GMO ) داشته است. - - - این موارد از معروف ترین نمونه ها هستند که انتقادهای زیادی درباره تضاد منافع و نفوذ شرکت ها در سیاست عمومی را برانگیخته اند. chatgpt
متزلزل
درب های گردان ( منظور درب های ورودی نهادهای تصمیم ساز آمریکاست ) ( سقوط آزاد، صفحه 49، محمدناصر شرافت ) درب های ورودی پنتاگون ( جنگ سه تریلیون دلاری، صفحه 279، علی اکبر جعفری )
1 - در چرخنده که در ورودی ساختمانهای بزرگ هست و یه محور عمودی وسط داره و چهار قسمت دور محور عمودی 2 - شرکتها و موسساتی که از دور دل می برند و از نزدیک زهره . جوانان دوست دارند اونجا کار کنند ولی وقتی از نزدیک اونجا کار می کنند و شرایط اونجا را می بینند فرار می کنند .
( شرکت و غیره ) وضع ناپایدار - موقعیت بی ثبات
درب گردان ( جابه جایی بین مشاغل دولتی و خصوصی، یا مشاغل ناپایدار )