[ترجمه گوگل] پس از اعتراضات فراوان، این قانون لغو شد [ترجمه ترگمان] پس از اعتراض بسیار، این قانون لغو شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- If you have one more violation, your driver's license will be revoked.
[ترجمه گوگل] در صورت داشتن یک تخلف دیگر، گواهینامه رانندگی شما باطل می شود [ترجمه ترگمان] اگر یک تجاوز دیگر داشته باشید، گواهی نامه رانندگی شما لغو خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: in card games, to fail to follow suit when it is possible and required to do so; renege. • مترادف: renege, renounce
اسم ( noun )
• : تعریف: in card games, the act of revoking. • مترادف: renounce
جمله های نمونه
1. to revoke a contract
قرارداد را فسخ کردن
2. to revoke a privilege
امتیازی را باطل کردن
3. The university may revoke my diploma.
[ترجمه علی] دانشگاه ممکن است مدرک دیپلم مرا باطل کند.
|
[ترجمه Matinno] ممکن است دانشگاه دیپلم مرا معلق کند
|
[ترجمه گوگل]ممکن است دانشگاه مدرک من را باطل کند [ترجمه ترگمان]دانشگاه می تواند دیپلم من را لغو کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Remarriage would revoke all previous wills.
[ترجمه گوگل]ازدواج مجدد تمام وصیت های قبلی را باطل می کند [ترجمه ترگمان]remarriage تمام وصیت نامه قبلی را لغو خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. New powers to refuse wastes and revoke licences are potentially powerful weapons in controlling the movement and safe disposal of wastes.
[ترجمه گوگل]قدرت های جدید برای امتناع از ضایعات و لغو مجوزها، سلاح های بالقوه قدرتمندی در کنترل جابجایی و دفع ایمن زباله ها هستند [ترجمه ترگمان]قدرت های جدید برای رد کردن مواد زاید و لغو مجوز، به طور بالقوه سلاح های قدرتمند در کنترل حرکت و دفع ایمن زباله هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. An executive order to revoke federal contracts of businesses that hire illegal workers.
[ترجمه گوگل]فرمان اجرایی برای لغو قراردادهای فدرال مشاغلی که کارگران غیرقانونی استخدام می کنند [ترجمه ترگمان]یک حکم اجرایی برای لغو قراردادهای فدرال کسب و کارها که کارگران غیر قانونی را استخدام می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A testator can revoke his will at any time during his life.
[ترجمه گوگل]موصی می تواند در هر زمانی از عمر خود وصیت خود را فسخ کند [ترجمه ترگمان]موصی می تواند اراده خود را در هر زمانی در طول عمر لغو کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Disciplinary Tribunal may revoke recognition where there has been a breach of the Rules or other conduct requirements.
[ترجمه گوگل]دادگاه انضباطی ممکن است شناسایی را در مواردی که نقض قوانین یا سایر الزامات رفتاری وجود داشته باشد لغو کند [ترجمه ترگمان]دادگاه انضباطی ممکن است به رسمیت بخشیدن به این که نقض قوانین و سایر الزامات رفتاری وجود داشته باشد را لغو کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Board has the power to revoke the licence of any bank to take deposits.
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره این اختیار را دارد که مجوز هر بانکی را برای اخذ سپرده لغو کند [ترجمه ترگمان]این هیات دارای قدرت لغو مجوز هر بانکی برای گرفتن سپرده می باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Article 20 A testator may revoke or alter a will he previously made.
[ترجمه گوگل]ماده 20 - موصی می تواند وصیتی را که قبلاً کرده است ابطال یا تغییر دهد [ترجمه ترگمان]ماده ۲۰ A می تواند وصیت نامه ای را که پیش از این ساخته بود لغو کند یا تغییر دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. GRANT and REVOKE statement syntax is different for sequences, procedures and functions in Oracle 10g and DB2 z/OS
[ترجمه گوگل]دستور دستور GRANT و REVOKE برای توالی ها، رویه ها و توابع در Oracle 10g و DB2 z/OS متفاوت است [ترجمه ترگمان]گرانت و نحو statement REVOKE برای ترتیب، رویه ها و توابع Oracle ده گرم و DB۲ z \/ OS متفاوت هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We hereby revoke the agreement of May 200
[ترجمه گوگل]بدینوسیله توافقنامه مه 200 را لغو می کنیم [ترجمه ترگمان]ما از این طریق قرارداد ۲۰۰ می را لغو خواهیم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A testator may revoke or alter a will he previously made.
[ترجمه گوگل]موصی میتواند وصیتی را که قبلاً تنظیم کرده است لغو یا تغییر دهد [ترجمه ترگمان]A می تواند وصیت نامه ای را که پیش از این ساخته بود لغو کند یا تغییر دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Dissolution of marriage may revoke, or otherwise affect the operation of, the will of party.
[ترجمه گوگل]انحلال نکاح ممکن است موجب فسخ یا به نحو دیگری بر عملکرد اراده طرف شود [ترجمه ترگمان]انحلال نکاح ممکن است ملغی شود و یا در غیر این صورت بر عملکرد حزب تاثیر بگذارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Cannot grant, deny or revoke permissions to or from special roles.
[ترجمه گوگل]نمی توان مجوزهای نقش های ویژه یا از آنها را اعطا، رد یا لغو کرد [ترجمه ترگمان]عدم اعطای مجوز، انکار یا لغو اجازه به نقش های خاص [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• failure to play a card of the proper suit when it is possible to do so (cards); cancellation, annulment, retraction, act of revoking cancel, annul, repeal, retract; fail to play a card of proper suit when it is possible to do so (cards) when someone in authority revokes something such as an order, they cancel it; a formal word.
پیشنهاد کاربران
💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند: 🔘 Abrogate 🔘 Annul 🔘 Cancel 🔘 Dissolve 🔘 Eradicate 🔘 Nullify 🔘 Overthrow 🔘 Overturn 🔘 Prohibit 🔘 Put an end to 🔘 Repeal ... [مشاهده متن کامل]
🔘 Rescind 🔘 Revoke 🔘 Set aside 🔘 Stamp out 🔘 Suppress 🔘 Terminate 🔘 Wipe out 🔘 Abolish ✅ Definition: 👉 To officially put an end to something, especially a law, system, or practice.
1. لغو کردن. باطل کردن. 2. فسخ کردن مثال: they petitioned the king to revoke the decision آنها از پادشاه درخواست کردند تصمیم و حکم دادگاه را لغو کند.
لغو کردن، مانع شدن، الغا، فسخ، ابطال verb [ obj] formal : to officially cancel the power or effect of ( something, such as a law, license, agreement, etc. ) : to make ( something ) not valid ◀️The judge revoked her driver's license. ... [مشاهده متن کامل]
◀️Their work permits were revoked. ◀️He threatened to revoke [=retract, cancel] his offer. ◀️Their privileges were revoked after they misbehaved. ◀️ to revoke a privilege : امتیازی را باطل کردن ◀️ He revoked his first will : وصیت نامه ی اول خود را باطل کرد. ◀️ His medical licence was revoked : جواز پزشکی او را لغو کردند. ◀️ to revoke a contract : قرارداد را فسخ کردن
to say officially that an agreement, permission, a law, etc. is no longer in effect بطور رسمی یک توافق، مجوز، قانون و. . . را لغو کردن The authorities have revoked their original decision to allow development of this rural area ... [مشاهده متن کامل]
Licenses can be revoked for up to five years The Commission may revoke the registration of anyone convicted of a felony in the past 10 years revoke a licence/permit/visa revoke a ruling/order/decision
Cancel Repeal
منسوخ کردن
کن لم یکن
معنی ( revoker ) فس کننده غلط املایی است لطفا درستش کنید: ( فسخ کننده )