revoke

/rɪˈvoʊk//rɪˈvəʊk/

معنی: ابطال، الغا، لغو کردن
معانی دیگر: (قانون یا گواهینامه و غیره) باطل کردن، الغا کردن، ناارج کردن، ناهوده کردن، فسخ کردن، به هم زدن، مانع شدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: revokes, revoking, revoked
• : تعریف: to withdraw, rescind, annul, or cancel.
مترادف: abrogate, annul, cancel, countermand, disclaim, invalidate, nullify, rescind, retract, void, withdraw
متضاد: adopt, confirm, enact, establish, validate
مشابه: abolish, dismiss, lift, negate, overturn, quash, remit, repeal, repudiate, reverse, veto

- After much protest, the law was revoked.
[ترجمه گوگل] پس از اعتراضات فراوان، این قانون لغو شد
[ترجمه ترگمان] پس از اعتراض بسیار، این قانون لغو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- If you have one more violation, your driver's license will be revoked.
[ترجمه گوگل] در صورت داشتن یک تخلف دیگر، گواهینامه رانندگی شما باطل می شود
[ترجمه ترگمان] اگر یک تجاوز دیگر داشته باشید، گواهی نامه رانندگی شما لغو خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: in card games, to fail to follow suit when it is possible and required to do so; renege.
مترادف: renege, renounce
اسم ( noun )
• : تعریف: in card games, the act of revoking.
مترادف: renounce

جمله های نمونه

1. to revoke a contract
قرارداد را فسخ کردن

2. to revoke a privilege
امتیازی را باطل کردن

3. The university may revoke my diploma.
[ترجمه علی] دانشگاه ممکن است مدرک دیپلم مرا باطل کند.
|
[ترجمه Matinno] ممکن است دانشگاه دیپلم مرا معلق کند
|
[ترجمه گوگل]ممکن است دانشگاه مدرک من را باطل کند
[ترجمه ترگمان]دانشگاه می تواند دیپلم من را لغو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Remarriage would revoke all previous wills.
[ترجمه گوگل]ازدواج مجدد تمام وصیت های قبلی را باطل می کند
[ترجمه ترگمان]remarriage تمام وصیت نامه قبلی را لغو خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. New powers to refuse wastes and revoke licences are potentially powerful weapons in controlling the movement and safe disposal of wastes.
[ترجمه گوگل]قدرت های جدید برای امتناع از ضایعات و لغو مجوزها، سلاح های بالقوه قدرتمندی در کنترل جابجایی و دفع ایمن زباله ها هستند
[ترجمه ترگمان]قدرت های جدید برای رد کردن مواد زاید و لغو مجوز، به طور بالقوه سلاح های قدرتمند در کنترل حرکت و دفع ایمن زباله هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An executive order to revoke federal contracts of businesses that hire illegal workers.
[ترجمه گوگل]فرمان اجرایی برای لغو قراردادهای فدرال مشاغلی که کارگران غیرقانونی استخدام می کنند
[ترجمه ترگمان]یک حکم اجرایی برای لغو قراردادهای فدرال کسب و کارها که کارگران غیر قانونی را استخدام می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A testator can revoke his will at any time during his life.
[ترجمه گوگل]موصی می تواند در هر زمانی از عمر خود وصیت خود را فسخ کند
[ترجمه ترگمان]موصی می تواند اراده خود را در هر زمانی در طول عمر لغو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Disciplinary Tribunal may revoke recognition where there has been a breach of the Rules or other conduct requirements.
[ترجمه گوگل]دادگاه انضباطی ممکن است شناسایی را در مواردی که نقض قوانین یا سایر الزامات رفتاری وجود داشته باشد لغو کند
[ترجمه ترگمان]دادگاه انضباطی ممکن است به رسمیت بخشیدن به این که نقض قوانین و سایر الزامات رفتاری وجود داشته باشد را لغو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Board has the power to revoke the licence of any bank to take deposits.
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره این اختیار را دارد که مجوز هر بانکی را برای اخذ سپرده لغو کند
[ترجمه ترگمان]این هیات دارای قدرت لغو مجوز هر بانکی برای گرفتن سپرده می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Article 20 A testator may revoke or alter a will he previously made.
[ترجمه گوگل]ماده 20 - موصی می تواند وصیتی را که قبلاً کرده است ابطال یا تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]ماده ۲۰ A می تواند وصیت نامه ای را که پیش از این ساخته بود لغو کند یا تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. GRANT and REVOKE statement syntax is different for sequences, procedures and functions in Oracle 10g and DB2 z/OS
[ترجمه گوگل]دستور دستور GRANT و REVOKE برای توالی ها، رویه ها و توابع در Oracle 10g و DB2 z/OS متفاوت است
[ترجمه ترگمان]گرانت و نحو statement REVOKE برای ترتیب، رویه ها و توابع Oracle ده گرم و DB۲ z \/ OS متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We hereby revoke the agreement of May 200
[ترجمه گوگل]بدینوسیله توافقنامه مه 200 را لغو می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما از این طریق قرارداد ۲۰۰ می را لغو خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A testator may revoke or alter a will he previously made.
[ترجمه گوگل]موصی می‌تواند وصیتی را که قبلاً تنظیم کرده است لغو یا تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]A می تواند وصیت نامه ای را که پیش از این ساخته بود لغو کند یا تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dissolution of marriage may revoke, or otherwise affect the operation of, the will of party.
[ترجمه گوگل]انحلال نکاح ممکن است موجب فسخ یا به نحو دیگری بر عملکرد اراده طرف شود
[ترجمه ترگمان]انحلال نکاح ممکن است ملغی شود و یا در غیر این صورت بر عملکرد حزب تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Cannot grant, deny or revoke permissions to or from special roles.
[ترجمه گوگل]نمی توان مجوزهای نقش های ویژه یا از آنها را اعطا، رد یا لغو کرد
[ترجمه ترگمان]عدم اعطای مجوز، انکار یا لغو اجازه به نقش های خاص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ابطال (اسم)
waiver, cancellation, annulment, revoke, nullification, rescission, disproof, defeasance, vitiation, voidance

الغا (اسم)
revocation, revoke

لغو کردن (فعل)
abrogate, annul, nullify, repeal, cancel, override, countermand, disannul, rescind, revoke, supersede

تخصصی

[حقوق] فسخ کردن، باطل کردن، لغو کردن، رجوع کردن

انگلیسی به انگلیسی

• failure to play a card of the proper suit when it is possible to do so (cards); cancellation, annulment, retraction, act of revoking
cancel, annul, repeal, retract; fail to play a card of proper suit when it is possible to do so (cards)
when someone in authority revokes something such as an order, they cancel it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Abrogate
🔘 Annul
🔘 Cancel
🔘 Dissolve
🔘 Eradicate
🔘 Nullify
🔘 Overthrow
🔘 Overturn
🔘 Prohibit
🔘 Put an end to
🔘 Repeal
...
[مشاهده متن کامل]

🔘 Rescind
🔘 Revoke
🔘 Set aside
🔘 Stamp out
🔘 Suppress
🔘 Terminate
🔘 Wipe out
🔘 Abolish
✅ Definition:
👉 To officially put an end to something, especially a law, system, or practice.

1. لغو کردن. باطل کردن. 2. فسخ کردن
مثال:
they petitioned the king to revoke the decision
آنها از پادشاه درخواست کردند تصمیم و حکم دادگاه را لغو کند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : revoke
✅️ اسم ( noun ) : revocation / revocability
✅️ صفت ( adjective ) : revocable / revocatory
✅️ قید ( adverb ) : _
SYN: cancel
لغو کردن، مانع شدن، الغا، فسخ، ابطال
verb
[ obj] formal : to officially cancel the power or effect of ( something, such as a law, license, agreement, etc. ) : to make ( something ) not valid
◀️The judge revoked her driver's license.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️Their work permits were revoked.
◀️He threatened to revoke [=retract, cancel] his offer.
◀️Their privileges were revoked after they misbehaved.
◀️ to revoke a privilege : امتیازی را باطل کردن
◀️ He revoked his first will : وصیت نامه ی اول خود را باطل کرد.
◀️ His medical licence was revoked : جواز پزشکی او را لغو کردند.
◀️ to revoke a contract : قرارداد را فسخ کردن

to say officially that an agreement, permission, a law, etc. is no longer in effect
بطور رسمی یک توافق، مجوز، قانون و. . . را لغو کردن
The authorities have revoked their original decision to allow development of this rural area
...
[مشاهده متن کامل]

Licenses can be revoked for up to five years
The Commission may revoke the registration of anyone convicted of a felony in the past 10 years
revoke a licence/permit/visa
revoke a ruling/order/decision

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/revoke
Cancel
Repeal
منسوخ کردن
کن لم یکن
معنی ( revoker ) فس کننده غلط املایی است لطفا درستش کنید: ( فسخ کننده )

بپرس