revivify

/riːˈvɪvɪfaɪ//riːˈvɪvɪfaɪ/

معنی: بهوش اوردن، نیروی تازه دادن
معانی دیگر: رجوع شود به: revive

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: revivifies, revivifying, revivified
مشتقات: revivification (n.)
• : تعریف: to inject new life or vitality into.

جمله های نمونه

1. A leader with real charisma is needed to revivify the political party.
[ترجمه گوگل]برای احیای حزب سیاسی به رهبری با کاریزمای واقعی نیاز است
[ترجمه ترگمان]یک رهبر با جذبه واقعی برای revivify حزب سیاسی مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The aim was to strengthen and revivify the Labour Party.
[ترجمه گوگل]هدف تقویت و احیای حزب کارگر بود
[ترجمه ترگمان]هدف تقویت و تقویت حزب کارگر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They've revivified rhythm and blues singing by giving it dance beats.
[ترجمه گوگل]آنها با دادن ضربات رقص به آواز ریتم اند بلوز احیا کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها با دادن ضربان رقص ریتم و آهنگ blues دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. From the same lands came the quest for the Grail that revivified the spirituality of the twelfth century.
[ترجمه گوگل]از همان سرزمین ها تلاش برای جام آغاز شد که معنویت قرن دوازدهم را احیا کرد
[ترجمه ترگمان]از همان سرزمین به دنبال جام مقدس قرن دوازدهم می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And Leo had also been taking steps to revivify the influence of religion at other levels.
[ترجمه گوگل]و لئو همچنین اقداماتی را برای احیای نفوذ دین در سطوح دیگر انجام داده بود
[ترجمه ترگمان]و لیو هم برای سرکوب نفوذ مذهب در سطوح دیگر گام برداشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Monadnock succeeds in revivifying Thomson's opera.
[ترجمه گوگل]مونادناک موفق می شود اپرای تامسون را احیا کند
[ترجمه ترگمان]Monadnock در اپرای revivifying تامسون اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So the classroom has to revivify and transcend to the life world so as to give the classroom vitality and energy.
[ترجمه گوگل]بنابراین کلاس درس باید احیا شود و به دنیای زندگی تعالی پیدا کند تا به کلاس نشاط و انرژی ببخشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین کلاس باید به دنیای زندگی نفوذ کرده و از دنیای زندگی فراتر رود تا انرژی و انرژی کلاس درس را به آن ها بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mine reclamation can revivify the utilization function of mining land, protect the forming land and renovate the ecologic environment.
[ترجمه گوگل]احیای معدن می تواند عملکرد بهره برداری از زمین معدنی را احیا کند، از زمین تشکیل دهنده محافظت کند و محیط زیست محیطی را نوسازی کند
[ترجمه ترگمان]احیا معدن می تواند عملکرد بهره برداری از زمین معدنی، حفاظت از زمین تشکیل و نوسازی محیط زیست اکولوژیک را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The author try to revivify a vivid and tridimensional painter's image and show his painting skills and painting theory achievement.
[ترجمه گوگل]نویسنده تلاش می کند تا تصویر یک نقاش زنده و سه بعدی را احیا کند و مهارت های نقاشی و دستاوردهای تئوری نقاشی او را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]مولف سعی دارد تصویر نقاش vivid و tridimensional را به تصویر بکشد و مهارت های نقاشی و دستاوردهای نقاشی خود را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mine reclamation can revivify the utilization function of mining land, protect the farming land and renovate the ecologic environment.
[ترجمه گوگل]احیای معدن می تواند عملکرد بهره برداری از زمین معدنی را احیا کند، از زمین کشاورزی محافظت کند و محیط زیست محیطی را نوسازی کند
[ترجمه ترگمان]احیا معدن می تواند عملکرد بهره برداری از زمین معدن، حفاظت از زمین کشاورزی و نوسازی محیط زیست اکولوژیک را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's because we have these performers up there that are reading this blueprint and everyone is listening, basically to see how accurately they can reproduce, revivify this artistic artifact.
[ترجمه گوگل]به این دلیل است که ما این نوازندگان را در آنجا داریم که این طرح را می خوانند و همه گوش می دهند، اساساً برای اینکه ببینند با چه دقتی می توانند این اثر هنری را بازتولید کنند، احیا کنند
[ترجمه ترگمان]این به این دلیل است که ما این مجریان را در آنجا داریم که این طرح اولیه را می خوانند و همه به آن گوش می دهند، به طور اساسی درک می کنند که چگونه می توانند به طور دقیق تکثیر شوند، این اثر هنری را بسازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The current problem of classroom lies in its isolation from the life world. So the classroom has to revivify and transcend to the life world so as to give the classroom vitality and energy.
[ترجمه گوگل]مشکل کنونی کلاس درس در انزوای آن از دنیای زندگی نهفته است بنابراین کلاس درس باید احیا شود و به دنیای زندگی تعالی پیدا کند تا به کلاس نشاط و انرژی ببخشد
[ترجمه ترگمان]مشکل کنونی کلاس در انزوای خود از دنیای زندگی است بنابراین کلاس باید به دنیای زندگی نفوذ کرده و از دنیای زندگی فراتر رود تا انرژی و انرژی کلاس درس را به آن ها بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بهوش اوردن (فعل)
sober, bring to, resuscitate, revive, revivify

نیروی تازه دادن (فعل)
revive, revivify

تخصصی

[ریاضیات] احیاء کردن

انگلیسی به انگلیسی

• resuscitate, bring back to life; renew, restore
to revivify a situation, event, or activity means to make it become more active, lively, or efficient; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : revive / revivify
✅️ اسم ( noun ) : revival / revivalism / revivalist
✅️ صفت ( adjective ) : revivalist
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس