revitalization

/ˌriˌvaɪtələˈzeɪʃn̩//ˌri:ˌvaɪtəlaɪˈzeɪʃn̩/

معنی: تجدید حیات
معانی دیگر: تجدید حیات

جمله های نمونه

1. Manchester helped spur a revitalization of the waterfront in the 1980s.
[ترجمه گوگل]منچستر در دهه 1980 به احیای اسکله کمک کرد
[ترجمه ترگمان]منچستر در دهه ۱۹۸۰ به تشویق تجدید حیات این بار کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Moreover, national economic revival and the economic revitalization of distressed cities were not necessarily compatible.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، احیای اقتصاد ملی و احیای اقتصادی شهرهای آسیب دیده لزوما با هم سازگار نبودند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، احیای اقتصاد ملی و تجدید حیات اقتصادی شهرها لزوما سازگار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But a real revitalization of democracy will require deeper change.
[ترجمه گوگل]اما احیای واقعی دموکراسی مستلزم تغییرات عمیق تر است
[ترجمه ترگمان]اما تجدید حیات واقعی دموکراسی نیاز به تغییر عمیق تر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The revitalization of critique was central in the re-emergence of significant variety in Marxist thought.
[ترجمه گوگل]احیای نقد در ظهور مجدد تنوع قابل توجه در اندیشه مارکسیستی محوری بود
[ترجمه ترگمان]تجدید نظر انتقادی در ظهور مجدد تنوع قابل توجه در تفکر مارکسیستی، مرکزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Old Industrial Base in Northeast Revitalization is a heavy and complex systems engineering.
[ترجمه گوگل]پایگاه صنعتی قدیمی در احیای شمال شرقی یک مهندسی سیستم های سنگین و پیچیده است
[ترجمه ترگمان]پایگاه صنعتی قدیمی در شمال شرقی Revitalization یک مهندسی سیستم های پیچیده و پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Second, large - scale revitalization of the implementation of industrial restructuring plan.
[ترجمه گوگل]دوم، در مقیاس بزرگ احیای اجرای طرح تجدید ساختار صنعتی
[ترجمه ترگمان]دوم، تجدید حیات در مقیاس بزرگ اجرای طرح بازسازی صنعتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We will continue to promote restructuring and revitalization in key industries.
[ترجمه گوگل]ما به ترویج بازسازی و احیای صنایع کلیدی ادامه خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]ما به ترویج بازسازی و تجدید حیات در صنایع کلیدی ادامه خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Reality problems: City revitalization is a popular theme regarding city development nowadays in China.
[ترجمه گوگل]مشکلات واقعیت: احیای شهر یک موضوع محبوب در مورد توسعه شهر امروزه در چین است
[ترجمه ترگمان]مشکلات واقعیت: تجدید حیات شهر یک موضوع محبوب در مورد توسعه شهر امروزه در چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. About revitalization. Here, it is crucial to have younger leading cadres at all levels.
[ترجمه گوگل]در مورد احیاء در اینجا، داشتن کادرهای پیشرو جوان در همه سطوح بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]درباره تجدید حیات در اینجا، داشتن کادرهای رهبری جوان در همه سطوح حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Where does the creative force of market revitalization come from?
[ترجمه گوگل]نیروی خلاق احیای بازار از کجا می آید؟
[ترجمه ترگمان]نیروی خلاق تجدید حیات بازار از کجا سرچشمه می گیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The revitalization of the play and was in Hebei Arts Award, awarded a third class.
[ترجمه گوگل]احیای این نمایشنامه و در جایزه هنری هبی، درجه سوم اعطا شد
[ترجمه ترگمان]تجدید حیات این نمایشنامه و در جایزه هنر Hebei، یک کلاس سوم را به او اهدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Company will benefit from the equipment manufacturing industry revitalization planning.
[ترجمه گوگل]شرکت از برنامه ریزی احیای صنعت تولید تجهیزات بهره مند خواهد شد
[ترجمه ترگمان]شرکت از برنامه های احیای صنعت تولید تجهیزات بهره مند خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Chinese Government launched the revitalization of industry planning, the industry is current investment selection logic.
[ترجمه گوگل]دولت چین راه اندازی شد احیای برنامه ریزی صنعت، صنعت منطق انتخاب سرمایه گذاری فعلی است
[ترجمه ترگمان]دولت چین طرح تجدید حیات تنظیم صنعت را راه اندازی کرد، این صنعت منطق انتخاب سرمایه گذاری کنونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The major industries adopt the revitalization plan, also marks a further deepening of macro - control.
[ترجمه گوگل]صنایع عمده طرح احیاء را اتخاذ می کنند و همچنین نشان دهنده تعمیق بیشتر کنترل کلان است
[ترجمه ترگمان]صنایع بزرگ طرح تجدید حیات را می پذیرند، و نیز عمیق تر شدن بیشتر کنترل ماکرو را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Weekend steel and automotive industry restructuring and revitalization of the two planning a formal release.
[ترجمه گوگل]فولاد آخر هفته و صنعت خودرو بازسازی و احیای این دو برنامه ریزی انتشار رسمی
[ترجمه ترگمان]طرح بازسازی و تجدید ساختار صنعت خودرو و تجدید حیات این دو برنامه یک عرضه رسمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تجدید حیات (اسم)
resurgence, rebirth, revitalization, rejuvenescence, renascence, revivification

انگلیسی به انگلیسی

• resurgence; act of giving new life or energy, reinvigoration, reanimation (also revitalisation)
the revitalization of something is the act or process of making it more active, lively, or successful.

پیشنهاد کاربران

بپرس