revitalise

جمله های نمونه

1. In 1980 it showed the greatest tendency to revitalise and performed averagely on a decline in deprivation index.
[ترجمه گوگل]در سال 1980 بیشترین تمایل به احیا را نشان داد و به طور متوسط ​​در کاهش شاخص محرومیت عمل کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۰، این امر بزرگ ترین گرایش به احیای مجدد و اجرای averagely در کاهش شاخص محرومیت را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Scalp stimulants can help to revitalise dormant hair follicles by increasing the blood flow to the scalp.
[ترجمه گوگل]محرک های پوست سر می توانند با افزایش جریان خون در پوست سر به احیای فولیکول های خفته مو کمک کنند
[ترجمه ترگمان]محرک Scalp می تواند به احیای کیسه های ترشحی مو به بالا با افزایش جریان خون به پوست سر کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We need to revitalise and rebuild and enlarge it.
[ترجمه گوگل]ما باید آن را احیا و بازسازی و بزرگ کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید به revitalise و از نو بسازیم و آن را بزرگ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Apply Sorbie Curl Forme on to hair to revitalise curls and add body and shine.
[ترجمه گوگل]Sorbie Curl Forme را روی موها بمالید تا فرها را احیا کرده و به بدن و درخشندگی ببخشید
[ترجمه ترگمان]پانسمان Sorbie Curl روی مو برای احیای موهای مجعد و اضافه کردن بدن و درخشش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Councils can also infill existing built-up areas and revitalise inner urban areas.
[ترجمه گوگل]شوراها همچنین می توانند مناطق ساخته شده موجود را پر کرده و نواحی درون شهری را احیا کنند
[ترجمه ترگمان]شوراها نیز می توانند مناطق مسکونی موجود و احیای مناطق شهری داخلی را پر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A change of pace is used to revitalise movement and balance the energy output.
[ترجمه گوگل]تغییر سرعت برای احیای حرکت و متعادل کردن انرژی خروجی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]تغییر سرعت برای احیای حرکت و تعادل خروجی انرژی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This will not only and revitalise you, but will cleanse your and boost your liver function.
[ترجمه گوگل]این نه تنها شما را احیا می کند، بلکه باعث پاکسازی و تقویت عملکرد کبد شما می شود
[ترجمه ترگمان]این تنها و زنده کردن شما نیست، بلکه وظیفه کبد خود را تمیز و تقویت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The other way for the US to revitalise manufacturing is to promote foreign direct investment.
[ترجمه گوگل]راه دیگر ایالات متحده برای احیای تولید، ترویج سرمایه گذاری مستقیم خارجی است
[ترجمه ترگمان]راه دیگر برای ایالات متحده برای احیای تولید، ترویج سرمایه گذاری مستقیم خارجی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Just three minutes each day of a shiatsu facial massage will relax, revitalise and re-energise you.
[ترجمه گوگل]فقط سه دقیقه در روز ماساژ صورت شیاتسو به شما آرامش، احیا و انرژی دوباره می بخشد
[ترجمه ترگمان]فقط سه دقیقه هر روز یک ماساژ درمانی استراحت می کنه، revitalise و دوباره energise
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The regeneration arena: housing policy as a response to the desire to revitalise declining urban centres and the rural economy.
[ترجمه گوگل]عرصه بازآفرینی: سیاست مسکن به عنوان پاسخی به میل به احیای مراکز رو به زوال شهری و اقتصاد روستایی
[ترجمه ترگمان]عرصه احیا: سیاست مسکن به عنوان پاسخی به میل به احیای مراکز شهری و اقتصاد روستایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ministers believe these partnerships are vital to their pledge to revitalise the health service, public transport and education.
[ترجمه گوگل]وزیران بر این باورند که این مشارکت ها برای تعهد آنها برای احیای خدمات بهداشتی، حمل و نقل عمومی و آموزش حیاتی است
[ترجمه ترگمان]وزرا بر این باورند که این مشارکت ها برای تعهد آن ها برای احیای خدمات بهداشتی، حمل و نقل عمومی و آموزش حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Contains exclusive hexose and algae that work together to revitalise the skin by increasing cell turnover.
[ترجمه گوگل]حاوی هگزوز و جلبک انحصاری است که با افزایش گردش سلولی پوست را احیا می کنند
[ترجمه ترگمان]این محصول شامل جلبک دریایی و جلبک دریایی است که با افزایش حجم معاملات سلول با یکدیگر کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mr Hatoyama, with no favours to return, has a chance both to revolutionise how Japan is governed and to revitalise the economy.
[ترجمه گوگل]آقای هاتویاما، بدون هیچ لطفی برای بازگشت، این شانس را دارد که هم نحوه اداره ژاپن را متحول کند و هم اقتصاد را احیا کند
[ترجمه ترگمان]آقای هاتویاما، که هیچ تمایلی به بازگشت ندارد، هم فرصت دارد انقلابی ایجاد کند که چطور ژاپن اداره شود و اقتصاد را دوباره زنده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The ruling party hopes casinos will spur tourism, help revitalise local economies and increase tax revenues.
[ترجمه گوگل]حزب حاکم امیدوار است کازینوها به گردشگری کمک کنند، به احیای اقتصاد محلی و افزایش درآمدهای مالیاتی کمک کنند
[ترجمه ترگمان]حزب حاکم امیدوار است که کازینوها گردشگری را رونق دهند، به احیای اقتصاد محلی و افزایش درآمده ای مالیاتی کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• give new life to, reinvigorate, reanimate (alternate spelling for revitalize)

پیشنهاد کاربران

مترادف؛ Reinvigorate, Re - energize, Refresh, Restore, Renew
مثال؛
Iran hails US talks and hopes for investment to revitalise economy.
She used a new skincare routine to revitalise her sun - damaged skin.
...
[مشاهده متن کامل]

The community worked together to revitalise the downtown area with new businesses and parks.

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم viv / vit
📌 این ریشه، معادل "to live, life" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "live" یا "life" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 Viva: an exclamation wishing long "life"
🔘 Vivid: bright and full of "life"
🔘 Vividness: the quality of a clear, "life" - like appearance
🔘 Vivacity: the state of being animated with "life"
🔘 Vivacious: attractively full of "life"
🔘 Vivify: to endow with "life"
🔘 Revive: to restore "life" or consciousness
🔘 Revival: the act of renewing "life"
🔘 Revivify: to imbue with new "life"
🔘 Convivial: friendly and full of "life"
🔘 Conviviality: the quality of being sociable and "life" - filled
🔘 Vivisection: dissection performed on "live" animals
🔘 Vivarium: an enclosure for "living" organisms
🔘 Viviparous: producing "live" young
🔘 Viviparity: the reproductive process yielding "live" young
🔘 Vivace: musically brisk and full of "life"
🔘 Vital: essential for sustaining "life"
🔘 Vitality: the state of being full of "life"
🔘 Vitalize: to infuse with "life"
🔘 Revitalize: to renew with fresh "life"
🔘 Vitamin: an organic compound necessary for "life"
🔘 Vitalism: the belief in a special "life" force
🔘 Vitally: in a manner crucial to "life"

احیا کردن
دوباره زنده کردن
برای معانی بیشتر مدخل revitalize را ببینید
حیات مجدد بخشیدن، دوباره زنده کردن

بپرس