reversible

/rɪˈvɜːrsəbl̩//rɪˈvɜːsəbl̩/

معنی: دو رو، برگرداندنی، برگشت پذیر، پشت و رو کردنی، لغو کردنی، قابل نقض
معانی دیگر: وارون پذیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: able to be reversed.
متضاد: irreversible

(2) تعریف: capable of being corrected.
متضاد: irreversible

- a reversible error
[ترجمه گوگل] یک خطای برگشت پذیر
[ترجمه ترگمان] خطای بازگشتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: of clothing, able to be worn either side out.
متضاد: nonreversible
اسم ( noun )
مشتقات: reversibly (adv.), reversibility (n.), reversibleness (n.)
• : تعریف: a reversible article of clothing.

جمله های نمونه

1. a reversible raincoat
پالتو بارانی دورو

2. A lot of chemical reactions are reversible.
[ترجمه گوگل]بسیاری از واکنش های شیمیایی برگشت پذیر هستند
[ترجمه ترگمان]واکنش های شیمیایی زیادی قابل بازگشت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Is the trend towards privatization reversible?
[ترجمه گوگل]آیا روند خصوصی سازی برگشت پذیر است؟
[ترجمه ترگمان]آیا گرایش به سمت خصوصی سازی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Heart disease is reversible in some cases, according to a study published last summer.
[ترجمه گوگل]بر اساس مطالعه ای که تابستان گذشته منتشر شد، بیماری قلبی در برخی موارد برگشت پذیر است
[ترجمه ترگمان]براساس مطالعه ای که تابستان گذشته منتشر شد، بیماری قلبی در برخی موارد قابل بازگشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The binding is reversible so that factors that decrease the protein concentration will increase the ionized fraction of calcium in the blood.
[ترجمه گوگل]اتصال برگشت پذیر است به طوری که عواملی که غلظت پروتئین را کاهش می دهند باعث افزایش کسر یونیزه کلسیم در خون می شود
[ترجمه ترگمان]اتصال برگشت پذیر است به طوری که عواملی که غلظت پروتیین را کاهش می دهند مقدار یونیزه شده کلسیم را در خون افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Concrete operational thought is reversible thought.
[ترجمه گوگل]اندیشه عملیاتی عینی، تفکر برگشت پذیر است
[ترجمه ترگمان]تفکر عملیاتی بتون یک تفکر برگشت پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cot quilts £ 9 reversible duvet cover £ 9 wallpaper £ 99 a roll, borders £ 99 a roll, curtains from £4
[ترجمه گوگل]لحاف تخت £ 9 لحاف قابل برگشت £ 9 کاغذ دیواری 99 پوند رول, حاشیه 99 پوند یک رول, پرده از 4 پوند
[ترجمه ترگمان]cot quilts ۹ ۹ \/ ۹ reversible £ ۹، ۹ پوند به قیمت ۹۹ پوند، با ۹۹ پوند برای یک رول، پرده از ۴ پوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The operation is easily reversible.
[ترجمه گوگل]این عمل به راحتی قابل برگشت است
[ترجمه ترگمان]این عمل به راحتی قابل بازگشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However, with a currency board, the process is reversible.
[ترجمه گوگل]با این حال، با یک تابلوی ارز، این روند برگشت پذیر است
[ترجمه ترگمان]با این حال، با یک بورد ارزی، این فرآیند قابل بازگشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In other words oxygen binding is reversible.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر اتصال اکسیژن برگشت پذیر است
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر اتصال اکسیژن قابل بازگشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A dynamic equilibrium exists when two reversible or opposite processes are balanced.
[ترجمه گوگل]تعادل دینامیکی زمانی وجود دارد که دو فرآیند برگشت پذیر یا متضاد متعادل باشند
[ترجمه ترگمان]تعادل دینامیکی زمانی وجود دارد که دو فرآیند برگشت پذیر و یا برعکس متعادل باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Benches with reversible tops give the option of either a smooth surface or recessed gravel trays for summer and are particularly useful.
[ترجمه گوگل]نیمکت‌هایی با رویه‌های برگشت‌پذیر امکان استفاده از یک سطح صاف یا سینی‌های شن فرورفته را برای تابستان فراهم می‌کنند و بسیار مفید هستند
[ترجمه ترگمان]Benches با tops برگشت پذیر امکان استفاده از یک سطح صاف و یا چند سینی را برای تابستان فراهم می کنند و به طور خاص مفید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is a very reliable reversible type of non-hormonal contraceptive.
[ترجمه گوگل]این یک نوع برگشت پذیر بسیار قابل اعتماد از ضد بارداری غیر هورمونی است
[ترجمه ترگمان]این یک نوع قابل بازگشت بسیار قابل اطمینان برای جلوگیری از بارداری غیر هورمونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The attainment of reversible operations is extremely difficult for a child.
[ترجمه گوگل]دستیابی به عمل های برگشت پذیر برای کودک بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]دستیابی به عملیات های قابل بازگشت برای یک کودک بسیار مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In the winter, reversible ceiling fans can help circulate warm air and make furnace use more efficient.
[ترجمه گوگل]در زمستان، پنکه های سقفی برگشت پذیر می توانند به گردش هوای گرم کمک کرده و استفاده از کوره را کارآمدتر کنند
[ترجمه ترگمان]در زمستان، طرفداران سقف قابل بازگشت می توانند به گردش هوای گرم کمک کنند و استفاده از کوره را کارآمدتر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دو رو (صفت)
double-faced, hypocritical, disingenuous, insincere, reversible, januslike, janus-faced, two-faced

برگرداندنی (صفت)
reversible, eversible

برگشت پذیر (صفت)
reversible

پشت و رو کردنی (صفت)
reversible

لغو کردنی (صفت)
reversible

قابل نقض (صفت)
reversible

تخصصی

[شیمی] برگشت پذیر
[عمران و معماری] برگشت پذیر - دو طرفه - قابل برگشت - واگشت پذیر - قابل بازگشت
[برق و الکترونیک] قابل برگشت
[مهندسی گاز] دوطرفه، قابل برگشت
[نساجی] دوطرفه - دوجانبه - برگشت پذیر ( واکنش شیمیایی ) - برگشتنی - پارچه دولای دو رو - لباس دورو
[ریاضیات] وارونه پذیر

انگلیسی به انگلیسی

• can be overturned, can be inverted; can be performed forwards or backwards; (about clothing or fabric) can be used with either side facing outward
if a process or decision is reversible, it can be stopped or changed at any time.
clothing that is reversible has been made so that it can be worn with either side on the outside.

پیشنهاد کاربران

۱. قابل تغییر. قابل برگشت. برگشت پذیر. قابل برگشت به حالت اول ۲. {لباس} دو رو
مثال:
How much is this reversible raincoat?
این کت بارانی دو رو چند قیمت است؟
دو رو ( در مورد لباس )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : reverse
✅️ اسم ( noun ) : reversal / reverse
✅️ صفت ( adjective ) : reverse / reversible
✅️ قید ( adverb ) : _
قابل درمان ( در پزشکی )
reversible ( شیمی )
واژه مصوب: برگشت‏پذیر
تعریف: [شیمی] ویژگی فرایندی که توانایی برگشت داشته باشد|||[فیزیک]‏ ویژگی فرایندهایی که می‏توان آنها را با تغییر بسیار کوچک شرایط خارجی وارونه کرد
Jack's uncle gave him a reversible jacket for his birthday.
Reversible : دو رو ، پشت و رو کردنی
برگشت پذیر ، دو طرفه ، برگردانی ، وارونه پذیر
Reversible jacket: ژاکت دو رو یا دو طرفه
یعنی میشه از هردو طرف اون رو استفاده کرد و پشت و رو کردنی هست
بازگشت پذیر
رفت و برگشتی
برگشت پذیر

بپرس