1. "That's the old foresters" garden,' she said in reverential tones.
[ترجمه گوگل]او با لحنی محترمانه گفت: "این باغ جنگلی های قدیمی است"
[ترجمه ترگمان]او با لحن آمیخته به احترام گفت: \" این باغ قدیمی foresters است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He opened the ancient book with reverential care.
[ترجمه گوگل]او کتاب باستانی را با دقتی محترمانه گشود
[ترجمه ترگمان]کتاب کهن را با احتیاط باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His name was always mentioned in almost reverential tones.
[ترجمه گوگل]نام او همیشه با لحنی تقریباً محترمانه ذکر می شد
[ترجمه ترگمان]نام او همیشه با لحنی تقریبا آمیخته به احترام مطرح می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It also has the reverential, quasi-mystical approach to artistic creation which always seems to go down well with critics.
[ترجمه گوگل]همچنین رویکرد احترام آمیز و شبه عرفانی به آفرینش هنری دارد که به نظر می رسد همیشه مورد پسند منتقدان قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]این رویکرد همچنین رویکرد نیمه عرفانی و نیمه عرفانی به ایجاد هنری دارد که به نظر می رسد به خوبی با منتقدان از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Stewart was honored with reverential speeches and affectionate anecdotes.
[ترجمه گوگل]استوارت با سخنرانی های محترمانه و حکایات محبت آمیز مورد تجلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]استوارت با سخنان آمیخته به احترام و لطیفه ها با محبت مفتخر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A moment of reverential silence, please.
[ترجمه گوگل]لطفا یک لحظه سکوت محترمانه
[ترجمه ترگمان]یک لحظه سکوت آمیخته به احترام، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Voices were hushed, reverential, as though the gathering were inside a cathedral, only their multiplicity giving them an overall loudness.
[ترجمه گوگل]صداها خاموش و محترمانه بودند، انگار که گردهمایی در داخل کلیسای جامع بود، تنها کثرت آنها بلندی کلی به آنها می داد
[ترجمه ترگمان]صداها خاموش و پر از احترام بود، انگار که این جمع در داخل یک کلیسای جامع بوده باشد، فقط multiplicity آن ها به طور کلی به آن ها شبیه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. For the Renaissance: a reverential longing to recapture classical antiquity.
[ترجمه گوگل]برای رنسانس: اشتیاق احترام آمیز برای بازپس گیری دوران باستان کلاسیک
[ترجمه ترگمان]برای دوره رنسانس: اشتیاق آمیخته به احترام برای تسخیر مجدد آثار باستانی کلاسیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The reverential hush is thus not only demanded, but enforced.
[ترجمه گوگل]بنابراین سکوت احترام آمیز نه تنها خواسته، بلکه اجرا می شود
[ترجمه ترگمان]این سکوت آمیخته به احترام، نه تنها طلب کردن، بلکه اجبار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Then, with deep, reverential tones he began to talk about the value of our eight Chippendale chairs.
[ترجمه گوگل]سپس با لحنی عمیق و محترمانه شروع به صحبت در مورد ارزش هشت صندلی چیپندیل ما کرد
[ترجمه ترگمان]سپس با لحنی عمیق و آمیخته با احترام شروع به صحبت درباره ارزش هشت صندلی Chippendale کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He spoke in reverential tones.
[ترجمه گوگل]با لحن احترام آمیز صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]با لحنی آمیخته به احترام حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The man of character is also reverential.
[ترجمه گوگل]مرد با شخصیت نیز محترم است
[ترجمه ترگمان]مرد شخصیت نیز با احترام به او احترام می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Charles has the conservatives' reverential attitude towards the enduring and natural forces of nature.
[ترجمه گوگل]چارلز نگرش محترمانه محافظه کاران را نسبت به نیروهای پایدار و طبیعی طبیعت دارد
[ترجمه ترگمان]چارلز دیدگاه محافظه کاران را نسبت به نیروهای پایدار و پایدار طبیعت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This was perhaps the first attempt at a reverential realisation of India as our motherland.
[ترجمه گوگل]این شاید اولین تلاش برای درک محترمانه هند به عنوان سرزمین مادری ما بود
[ترجمه ترگمان]این شاید اولین تلاش برای تحقق reverential هند به عنوان سرزمین مادری ما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Love of God is made a duty, but reverential fear is the predominant emotion.
[ترجمه گوگل]عشق به خدا یک وظیفه است، اما ترس احترام آمیز احساس غالب است
[ترجمه ترگمان]عشق به خداوند وظیفه ای است، اما ترس آمیخته به احترام، هیجان غالب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید