reverend

/ˈrevərənd//ˈrevərənd/

معنی: جناب کشیش، محترم
معانی دیگر: (با: the - پیش از نام و سایر القاب می آید - r بزرگ) جناب (کشیش)، پدر روحانی، ارجمند، قابل احترام، گرامی، بزرگوار، وابسته به کشیش یا روحانی، کشیشی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: (often cap.) designating the name of a member of the clergy.

- Reverend George Smith.
[ترجمه گوگل] کشیش جورج اسمیت
[ترجمه ترگمان] \"کشیش\" جرج اسمیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: worthy of or entitled to great respect.
مشابه: sacred
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a member of the clergy.
مشابه: minister

جمله های نمونه

1. the reverend abraham robinson
جناب ابراهیم رابینسون

2. the reverend dr. paul ramsey
جناب دکتر پال رمزی

3. the right reverend john simms
(حضور) روحانی بسیار محترم آقای جان سیمز

4. Reverend Jones has moved to a new church.
[ترجمه گوگل]کشیش جونز به کلیسای جدیدی نقل مکان کرده است
[ترجمه ترگمان] کشیش جونز به کلیسای جدید رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Reverend William Cronshaw delivered/preached the sermon.
[ترجمه گوگل]کشیش ویلیام کرونشاو خطبه را ایراد کرد/موعظه کرد
[ترجمه ترگمان]کشیش و یلی ام کر انشا مشغول موعظه کردن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His faith that men such as the Reverend John Leale tried to do their best is unshaken.
[ترجمه گوگل]ایمان او مبنی بر اینکه مردانی مانند کشیش جان لیل تلاش کردند تا بهترین کار خود را انجام دهند تزلزل ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]اعتقاد او به این است که مردانی مثل کشیش جان Leale سعی می کنند بهترین کار را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our worship today is led by the Reverend John Parker.
[ترجمه گوگل]عبادت امروز ما توسط کشیش جان پارکر رهبری می شود
[ترجمه ترگمان]سرور ما امروز توسط کشیش \"جان پارکر\" هدایت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The self - styled ` Reverend 'Harper is not a real clergyman at all.
[ترجمه گوگل]کشیش هارپر خودخوانده اصلا یک روحانی واقعی نیست
[ترجمه ترگمان]جناب کشیش، یعنی جناب کشیش، اصلا یک کشیش واقعی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You have a visitor, Reverend Mother.
[ترجمه گوگل]شما یک بازدید کننده دارید، مادر بزرگوار
[ترجمه ترگمان]شما مهمان دارید، مادر مقدس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Reverend Mother will see you now.
[ترجمه گوگل]اکنون مادر بزرگوار شما را خواهد دید
[ترجمه ترگمان] کشیش \"کشیش\" الان تو رو می بینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Reverend Peters was nominated for the honour by colleagues at Walworth Methodist Church.
[ترجمه گوگل]کشیش پیترز توسط همکارانش در کلیسای متدیست والورث برای این افتخار نامزد شد
[ترجمه ترگمان]جناب کشیش پیترز به افتخار همکارانش در کلیسای سیستین منصوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Reverend Pinkerton will conduct her first service on this Sunday.
[ترجمه گوگل]کشیش پینکرتون اولین مراسم خود را در این یکشنبه برگزار خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]کشیش پینکرتن اولین خدمات او را در این یکشنبه انجام خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Reverend Leonard Hendry has joined the dole queues in Tewkesbury.
[ترجمه گوگل]کشیش لئونارد هندری به صف های دول در توکسبری پیوست
[ترجمه ترگمان]کشیش \"لئونارد Hendry\" به قسمت تقسیم غذا در \"Tewkesbury\" ملحق شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He walked in there a reverend and walked out a prophet.
[ترجمه گوگل]او یک بزرگوار وارد آنجا شد و یک پیامبر را بیرون کرد
[ترجمه ترگمان]او به آنجا رفت و یک کشیش را بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جناب کشیش (اسم)
reverend, right reverend

محترم (صفت)
honorable, worshipful, respectable, honourable, venerable, reverend

انگلیسی به انگلیسی

• priest, minister, member of the clergy
worthy of respect, venerable, honorable
reverend is a title used before the name of a member of the clergy.

پیشنهاد کاربران

A Reverend is a title for a member of the clergy, especially in Christian churches.
�کشیش، پدر روحانی�/ عضوی از روحانیت، به ویژه در کلیساهای مسیحی است.
اغلب برای نشان دادن احترام به کسی که به عنوان رهبر اخلاقی یا معنوی شناخته می شود، استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
The Reverend gave a moving sermon on compassion.
We invited the Reverend to bless our new home.
The Reverend's advice is highly valued in our community.
مترادف؛ Clergyman, pastor, minister
متضاد؛ Layperson, secular

اسم شمارش پذیر
🔴 a priest or minister in the Christian church
◀️ Reverend mother : مادر روحانی
Banister was a small private school founded by Reverend George Ellaby
این کلمه معمولاً به صورت rev به کار می رود
the Rev. William Bell
وقتی می خواهند روحانی بودن را به صورت لقب قبل از اسم عنوان کنند:
reverend Morgan = کشیش مورگان
E. g. Receptioner: Attention please. Will the Reverend Mr. Atlee please report to Immigration?
Receptioner: Reverend Mr. Atlee please
E. g. Reverend Philip Sanderson, a long time friend of Mr. Crabb, officiated at the memorial service

بپرس