revere

/rɪˈvɪr//rɪˈvɪə/

معنی: احترام، حرمت، حرمت کردن، احترام گذارندن
معانی دیگر: پال ریویر (یکی از رهبران جنگ های استقلال آمریکا)، تکریم کردن، حرمت گذاشتن، مورد تکریم قرار دادن، تقدیس کردن، رجوع شود به: revers

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reveres, revering, revered
• : تعریف: to respect or cherish with awe; venerate; honor.
مترادف: reverence, venerate
متضاد: flout
مشابه: admire, adore, bless, cherish, consecrate, esteem, exalt, fear, honor, prize, respect, worship

- Her teacher had been a renowned concert pianist and she revered him greatly.
[ترجمه گوگل] معلم او یک پیانیست معروف کنسرت بود و او را بسیار احترام می کرد
[ترجمه ترگمان] معلمش یک پیانیست مشهور بود و او هم به او احترام می گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: variant of revers.

جمله های نمونه

1. revere your parents
حرمت والدین خودت را نگهدار.

2. they were taught to revere their country's past glories to the point of worship
به آنان یاد داده بودند که افتخارات گذشته ی کشورشان را تا سر حد پرستش تقدیس کنند.

3. Students revere the old professors.
[ترجمه گوگل]دانشجویان به اساتید قدیمی احترام می گذارند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان استادان قدیم را تحسین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This semester they imitate Faulkner, reject Beckett, revere Rich.
[ترجمه گوگل]این ترم از فاکنر تقلید می کنند، بکت را رد می کنند، ریچ را احترام می کنند
[ترجمه ترگمان]این ترم آن ها از فالکنر تقلید کردند و بکت را رد کردند و به او احترام گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most of us revere the Bible, but few of us read it regularly.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ما به کتاب مقدس احترام می گذاریم، اما تعداد کمی از ما آن را به طور منظم می خوانیم
[ترجمه ترگمان]بیشتر ماها به کتاب مقدس احترام می گذاریم، اما تعداد کمی از ما به طور منظم آن را می خوانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I revere him greatly.
[ترجمه گوگل]من به او احترام زیادی می گذارم
[ترجمه ترگمان]من او را به شدت تقدیس می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Hindu people of this 500 year-old city, revere the Hanuman languars.
[ترجمه گوگل]مردم هندو این شهر 500 ساله، به لنگار هانومان احترام می گذارند
[ترجمه ترگمان]مردم هندو این شهر ۵۰۰ ساله، به the languars احترام می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It'seem that we have to revere the matter to arbitration.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که ما باید موضوع را به داوری ارجاع دهیم
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که باید برای داوری احترام قایل شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Europeans prefer complexity and nuance, the Japanese revere minuteness and minimalism.
[ترجمه گوگل]اروپایی ها پیچیدگی و ظرافت را ترجیح می دهند، ژاپنی ها به ریزه کاری و مینیمالیسم احترام می گذارند
[ترجمه ترگمان]اروپاییان پیچیدگی و ظرافت را ترجیح می دهند، و the (Japanese)و مینیمالیسم (minimalism)را ترجیح می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Who should not revere you, O King of the nations?
[ترجمه گوگل]ای پادشاه ملل چه کسی نباید به تو احترام بگذارد؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی نباید به شما احترام بگذارد، پادشاه ملت ها؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Commissioned a second lieutenant, Revere participated during 1756 in the failed expedition against Crown Point.
[ترجمه گوگل]ریور در سال 1756 که به عنوان ستوان دوم مأمور شد، در اکسپدیشن شکست خورده علیه کراون پوینت شرکت کرد
[ترجمه ترگمان]سرباز دومی که ستوان دوم بود، در سال ۱۷۵۶ در سفر ناموفق علیه نقطه کراون شرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An old goat is never the more revere for his beard.
[ترجمه گوگل]یک بز پیر هرگز به ریشش احترام نمی گذارد
[ترجمه ترگمان]یک بز پیر هرگز به ریش او احترام نمی گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Revere drew himself up a little at that, Lige noticed, but his voice was pleasant.
[ترجمه گوگل]لیگه متوجه شد که ریور کمی خود را جمع کرد، اما صدایش دلنشین بود
[ترجمه ترگمان]او خودش را کمی بالا کشید، اما صدایش مطبوع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hindus revere cows and slaughtering them is illegal in most of India.
[ترجمه گوگل]هندوها به گاوها احترام می گذارند و ذبح آنها در بیشتر مناطق هند غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]هندوها به گاوها احترام می گذارند و ذبح آن ها در اغلب هند غیر قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احترام (اسم)
tribute, regard, deference, honor, greeting, respect, obeisance, curtsey, curtsy, reverence, respectability, revere

حرمت (اسم)
respect, reverence, sanctity, revere

حرمت کردن (فعل)
revere

احترام گذارندن (فعل)
revere

انگلیسی به انگلیسی

• venerate, respect deeply, honor greatly
if you revere someone, you respect and admire them greatly; a formal word.

پیشنهاد کاربران

revere derivatives :
### 1. **Reverence**
- **Meaning:** A feeling of deep respect or awe, often mixed with admiration.
- **فارسی:** **احترام** یا **ارج گذاری عمیق**
**Collocations:**
...
[مشاهده متن کامل]

- **Deep reverence** – **احترام عمیق**
- Example: She spoke with deep reverence for her teacher.
**فارسی:** او با احترام عمیق درباره معلمش صحبت کرد.

- **Show reverence** – **احترام نشان دادن**
- Example: The children showed reverence for their elders.
**فارسی:** بچه ها احترام زیادی به بزرگ ترها نشان دادند.
- **Reverence for tradition** – **احترام به سنت**
- Example: They have a deep reverence for their cultural traditions.
**فارسی:** آنها احترام زیادی به سنت های فرهنگی خود دارند.
- - -
### 2. **Reverent**
- **Meaning:** Showing deep respect or admiration, usually in a humble or solemn way.
- **فارسی:** **مبادی آداب** یا **با احترام**
**Collocations:**
- **Reverent attitude** – **نگرش با احترام**
- Example: The reverent attitude of the crowd was evident during the ceremony.
**فارسی:** نگرش با احترام جمعیت در طول مراسم مشهود بود.
- **Reverent silence** – **سکوت با احترام**
- Example: There was a reverent silence in the room after the announcement.
**فارسی:** پس از اعلام خبر، سکوت با احترام در اتاق برقرار شد.
- **Reverent tone** – **لحن با احترام**
- Example: He spoke in a reverent tone about the deceased.
**فارسی:** او با لحن با احترامی درباره مرحوم صحبت کرد.
- - -
### 3. **Reverently**
- **Meaning:** In a way that shows deep respect or admiration.
- **فارسی:** **با احترام**
**Collocations:**
- **Speak reverently** – **با احترام صحبت کردن**
- Example: He spoke reverently about the leaders of the movement.
**فارسی:** او با احترام درباره رهبران جنبش صحبت کرد.
- **Bow reverently** – **با احترام تعظیم کردن**
- Example: The monk bowed reverently before the altar.
**فارسی:** راهب با احترام در مقابل محراب تعظیم کرد.
- - -
### 4. **Irreverent**
- **Meaning:** Showing a lack of respect or seriousness, often in a humorous or disrespectful way.
- **فارسی:** **بی احترامی** یا **بی ملاحظه**
**Collocations:**
- **Irreverent humor** – **طنز بی احترامی**
- Example: The comedian's irreverent humor often pushed boundaries.
**فارسی:** طنز بی احترامی کمدین اغلب مرزها را جابجا می کرد.
- **Irreverent attitude** – **نگرش بی احترامی**
- Example: His irreverent attitude toward authority made him unpopular with his superiors.
**فارسی:** نگرش بی احترامی او نسبت به مقامات باعث شد که با مافوق هایش محبوب نباشد.
- **Irreverent comment** – **اظهار نظر بی احترامی**
- Example: She made an irreverent comment about the president during the meeting.
**فارسی:** او در طول جلسه اظهارنظری بی احترامی درباره رئیس جمهور داشت.
- - -
### 5. **Revered**
- **Meaning:** Regarded with deep respect and admiration.
- **فارسی:** **محترم** یا **ارج گذاری شده**
**Collocations:**
- **Revered figure** – **شخصیت محترم**
- Example: He was a revered figure in the scientific community.
**فارسی:** او یک شخصیت محترم در جامعه علمی بود.
- **Revered leader** – **رهبر محترم**
- Example: The revered leader gave a speech that inspired millions.
**فارسی:** رهبر محترم سخنرانی کرد که میلیون ها نفر را الهام بخشید.
- **Revered tradition** – **سنت محترم**
- Example: The community followed the revered tradition of celebrating the harvest festival.
**فارسی:** جامعه سنت محترم جشن برداشت محصول را دنبال کرد.
chatgpt

An old goat is never the more revere for his beard
یک بز پیر هرگز بخاطر ریشش مورد احترام نیست .
یعنی افراد بخاطر سن و سال یا به خاطر ظاهر دانا داشتن مورد احترام نیستند .
۱. حرمت گذاشتن. ۲. گرامی داشتن. عزیز شمردن ۳. نحسین کردن ۴. تقدیس کردن. مقدس شمردن
مثال:
And you revere them as you revere one another?
و شما آنها را حرمت می گذارید همانگونه که همدیگر را حرمت می گذارید؟
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : revere
اسم ( noun ) : reverence
صفت ( adjective ) : reverent/ reverential
قید ( adverb ) : reverently / reverentially
تکریم کردن
احترام قائل شدن
احترام گذاشتن ( با تاکید بیشتر به respect )
احترام گذاشتن
معنی شدیدتری نسبت به respect داره
ارج نهادن/گذاشتن، عزیز شمردن، ستودن
مورد عزت و احترام قرار دادن، تقدیس کردن
حرمت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس