revenant


بازگشته (به ویژه پس از غیبت طولانی) برگشته، ادم از گور برخاسته، ادم زنده شده، کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who has returned after death or after a long absence.

جمله های نمونه

1. Level - Progenerates a revenant from a corpse. Has 350 hit points and deals 29 damage. Takes 33% less damage from spells.
[ترجمه گوگل]سطح - زاد و ولد انتقام از یک جسد دارای 350 امتیاز ضربه و 29 آسیب 33٪ آسیب کمتری از جادوها می گیرد
[ترجمه ترگمان]سطح - Progenerates را از یک جسد جدا می کند ۳۵۰ امتیاز دارد و ۲۹ آسیب وارد می کند ۳۳ درصد خسارت کم تر از طلسم ها می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Level 3 - Progenerates a revenant from a corpse. Has 800 hit points and deals 49 damage. Spell Immune.
[ترجمه گوگل]سطح 3 - یک فرد انتقام گرفته از یک جسد را تولید می کند دارای 800 امتیاز ضربه و 49 آسیب املای ایمنی
[ترجمه ترگمان]سطح ۳ - Progenerates یک revenant از یک جسد ۸۰۰ نمره دارد و ۴۹ ضربه وارد می کند نقص ایمنی:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Song is Revenant Horde from the album Occult Medicine (200.
[ترجمه گوگل]آهنگ Revenant Horde از آلبوم Occult Medicine (200
[ترجمه ترگمان]آهنگ \"revenant Horde\" (revenant Horde)از آلبوم پزشکی Occult (۲۰۰)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Both frigates, the Twilight Compunction and the Revenant, filled and blurred the edges of the holographic viewers, their lateral lines powering.
[ترجمه گوگل]هر دو ناوچه، Twilight Compunction و Revenant، لبه‌های بیننده هولوگرافیک را پر کرده و محو می‌کردند و خطوط جانبی آنها نیرو می‌گرفت
[ترجمه ترگمان]هر دو ناوچه، \"گرگ ومیش میش compunction\" و \"revenant\"، لبه های of holographic را پر و تار کردند که خطوط جانبی آن ها به آن ها برق رسانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ice Shard - Summons an Ice Revenant, lasts 180 second.
[ترجمه گوگل]Ice Shard - Sumns an Ice Revenant، 180 ثانیه طول می کشد
[ترجمه ترگمان]ساختمان (شارد)یخی با نام یخی (یخی)یک قله یخی است که ۱۸۰ ثانیه طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Level 2 - Progenerates a revenant from a corpse. Has 550 hit points and deals 39 damage. Takes 33% less damage from spells.
[ترجمه گوگل]سطح 2 - یک فرد انتقام‌جو از یک جسد تولید می‌کند دارای 550 امتیاز ضربه و 39 آسیب 33٪ آسیب کمتری از جادوها می گیرد
[ترجمه ترگمان]سطح ۲ - Progenerates را از یک جسد جدا می کند ۵۵۰ مورد آسیب زده و ۳۹ خسارت وارد آورده است ۳۳ درصد خسارت کم تر از طلسم ها می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hello revenant . How are you?
[ترجمه گوگل]سلام رجعت چطور هستید؟
[ترجمه ترگمان]سلام revenant حالت چطوره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In Romanian folklore it was thought that a bat, insect or other flying creature that passed over a corpse, could turn it into a revenant (a corpse that returns from the grave).
[ترجمه گوگل]در فولکلور رومانیایی تصور می شد که خفاش، حشره یا موجود پرنده دیگری که از روی جسد می گذرد، می تواند آن را به انتقام (جسدی که از گور برمی گردد) تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]در folklore رومانیایی باخود فکر می کرد که یک خفاش، حشره یا دیگر موجودات در حال پرواز که از بالای یک جسد عبور کرده است، می تواند آن را به a (یک جسد که از قبر باز می گردد)تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A stake was driven through the chest cavity to ensure deflation of a bloated corpse, so it would be deflated before its transformation into a revenant was complete.
[ترجمه گوگل]یک چوب از داخل حفره قفسه سینه رانده شد تا از تخلیه جسد نفخ شده اطمینان حاصل شود، بنابراین قبل از اینکه تبدیل به یک جسد کامل شود، باد آن تخلیه می شود
[ترجمه ترگمان]یک شرط از حفره قفسه سینه بیرون کشیده شد تا کاهش قیمت یک جسد متورم را تضمین کند، بنابراین قبل از تبدیل شدن آن به یک revenant خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No, your Perfection, what we have here . indeed a revenant and nothing less.
[ترجمه گوگل]نه، کمال تو، آنچه ما اینجا داریم در واقع یک انتقام و نه چیزی کمتر
[ترجمه ترگمان] نه، Perfection، چیزی که ما اینجا داریم در واقع یک برگشتی بود و هیچی کم تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who returns from the dead (may also be used figuratively)

پیشنهاد کاربران

از گور برخواسته
تشویق تماشاگران برای تحسین نمایشنامه
برزخی، برزخ تنها جایی ما بین مرگ زندگی، من بچه بودم و تابستانها در روستایی که پدر بزرگ و مادر بزرگ من زندگی میکردند با آنها بسر میبردم،
پیرمردی بود به نام شاه غلامحسین، او در سن ۶۰ سالگی در اثر سکته قلبی میمیرد، فردای روز مرگ او را به مرده شور خانه برای غسل میبرند و کفن میکنند، و بعد برای خاکسپاری به قبرستان میبرند، بعد از اتمام نماز و غیره او را در گور میکنند، و شخصی در قبر برای تلفیق دعا می خواند و او را درحال دعا تکان میدهد، انشخص که داشته دعا می خوانده ناگهان از قبر می پرد بیرون و با ترس میگوید که جنازه مچ دستش را گرفته، به او می خندند و شخص دیگری وارد گور میشود برای ادامه کار که میبیند جنازه کفن را پاره کرده و در قبر نشته، در اینجا عده زیادی پا برقرار میکنتد، ولی حاج جنت میرود در گور و دستش را به مرده دراز میکند و او را از قبر خارج میکند، از آن روز اسم شاه غلامحسین میشود، شاه برزخ. . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

از گور برخاسته
از گور برخاسته . دیر امده . دوباره متولد شده .
رجعت کرده.
برخاسته از گور
باز آمده
از گور برآمده ، گور برخاسته
کلمه همیشگی
گورخیز، دیرآمد، دیر آمده، بازگشته، دیر برگشته.
برگشته، بازگشته ( بعد از غیبت طولانی مدت )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس