فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: revels, reveling, reveled
حالات: revels, reveling, reveled
• (1) تعریف: to feel great pleasure; rejoice (usu. fol. by in).
• مترادف: delight, exult, glory, rejoice
• مشابه: adore, bask, gloat, joy, pleasure
• مترادف: delight, exult, glory, rejoice
• مشابه: adore, bask, gloat, joy, pleasure
- Her parents are reveling in her success.
[ترجمه گوگل] پدر و مادرش از موفقیت او لذت می برند
[ترجمه ترگمان] والدینش از موفقیت او لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] والدینش از موفقیت او لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He reveled in his enemy's demise.
[ترجمه گوگل] او از مرگ دشمن خود لذت برد
[ترجمه ترگمان] او از مرگ دشمنش کیف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او از مرگ دشمنش کیف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to celebrate boisterously.
• مترادف: roister
• مشابه: carouse, celebrate, party, whoop it up
• مترادف: roister
• مشابه: carouse, celebrate, party, whoop it up
- The students reveled till dawn at the end of the term.
[ترجمه گوگل] دانش آموزان تا سپیده دم در پایان ترم شادی می کردند
[ترجمه ترگمان] دانش آموزان تا سحر در پایان ترم از سحر و جادو لذت بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دانش آموزان تا سحر در پایان ترم از سحر و جادو لذت بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: reveler (n.)
مشتقات: reveler (n.)
• : تعریف: (usu. pl.) boisterous celebration; merrymaking.
• مترادف: carousal, jamboree, merrymaking, revelry
• مشابه: celebration
• مترادف: carousal, jamboree, merrymaking, revelry
• مشابه: celebration
- The noise of the revels kept the neighbors awake.
[ترجمه گوگل] سر و صدای شادی همسایه ها را بیدار نگه می داشت
[ترجمه ترگمان] هیاهوی مردم، همسایه ها را بیدار نگه می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هیاهوی مردم، همسایه ها را بیدار نگه می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید