فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reveals, revealing, revealed
مشتقات: revealingly (adv.), revealer (n.)
حالات: reveals, revealing, revealed
مشتقات: revealingly (adv.), revealer (n.)
• (1) تعریف: to disclose or make known.
• مترادف: disclose, give away, impart, let out, tell, uncover, unveil
• متضاد: belie, conceal, disguise, hide, secrete
• مشابه: advise, betray, blab, break, confess, declare, denote, divulge, exhibit, leak, name, show, signify, spill, tattle, unfold
• مترادف: disclose, give away, impart, let out, tell, uncover, unveil
• متضاد: belie, conceal, disguise, hide, secrete
• مشابه: advise, betray, blab, break, confess, declare, denote, divulge, exhibit, leak, name, show, signify, spill, tattle, unfold
- I promise never to reveal your secret.
[ترجمه حاج عماد] من قول میدم که هرگز راز شما رو فاش نکنم.|
[ترجمه 3am] من قول می دهم که هرکز راز شما را فاش و اشکار نکنم|
[ترجمه Sina] قول میدم که هرگز رازت رو فاش نکنم|
[ترجمه گوگل] قول می دهم هرگز راز تو را فاش نکنم[ترجمه ترگمان] قول میدم که راز تو رو فاش نکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to open to view; show.
• مترادف: bare, demonstrate, display, evidence, exhibit, expose, lay out, manifest, open, show, uncover
• متضاد: conceal, hide, obscure
• مشابه: betray, denote, detect, express, prove
• مترادف: bare, demonstrate, display, evidence, exhibit, expose, lay out, manifest, open, show, uncover
• متضاد: conceal, hide, obscure
• مشابه: betray, denote, detect, express, prove
- As the clouds lifted, the snowy mountain peaks were revealed.
[ترجمه حسین شیدایی مهنه] همزمان با رفتن ابرها به بالا ، قله های برفی کوه آشکار میشدند|
[ترجمه شان] با کنار رفتن ابر ها، قله های برفی کوه آشکار شدند.|
[ترجمه فرید] با بالا گرفتن ابرها ، قلل برف گرفته نمایان شدند|
[ترجمه گوگل] با بلند شدن ابرها، قله های برفی کوه نمایان شد[ترجمه ترگمان] هنگامی که ابرها بالا رفتند، قله های برفی پوشیده از برف آشکار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He lifted his shirt and revealed an elaborate tattoo.
[ترجمه فرید] او پیراهنش رو بالا زد تا خالکوبیهای پر نقش و نگارش را نشان دهد|
[ترجمه گوگل] او پیراهنش را بلند کرد و خالکوبی مفصلی را نشان داد[ترجمه ترگمان] پیراهنش را بالا برد و یک خالکوبی استادانه نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید