rev up

پیشنهاد کاربران

گاز دادن ( اتومبیل در حالت خلاص )
شتاب دادن یا گرفتن
🔸 معادل فارسی:
۱. سرعت گرفتن / شتاب گرفتن ۲. فعال تر شدن / هیجان زده شدن ۳. موتور رو گاز دادن ( در معنای فنی )
🔸 تعریف ها:
1. ( فنی – مکانیکی ) : افزایش سرعت چرخش موتور، معمولاً با فشار دادن پدال گاز مثال: He revved up the engine before taking off. قبل از حرکت، موتور رو گاز داد.
...
[مشاهده متن کامل]

2. ( رفتاری – احساسی ) : فعال تر یا هیجان زده تر شدن، یا کسی/چیزی رو به فعالیت بیشتر واداشتن مثال: The team is revving up for the big match. تیم داره برای مسابقه ی بزرگ آماده می شه و هیجان می گیره.
3. ( اقتصادی – اجتماعی ) : افزایش شدت یا سرعت در یک روند یا فعالیت مثال: The company is revving up its marketing campaign. شرکت داره کمپین بازاریابی ش رو شدت می ده.
🔸 مترادف ها:
accelerate – boost – energize – ramp up – crank up

They're gonna rev up the price/They're gonna push the price up میخوان قیمت رو ببرن بالا
Make something become faster. . .
Example: the presidential candidates are now revving up their compaigns .
Rev up the engine.
موتور رو روشن کن
The presidential candidates are now revving up their campaigns.
Make sth become faster, more lively, or more exciting
گرم کردن اتومبیل
To become more active
فعال تر شدن
Make something become faster, more lively, or more exciting
rev up to your work we should be there on time
به کارت سرعت ببخش ( زودتر انجام بده ) ما باید ( بهتره ) به موقع اونجا باشیم
سرعت بخشیدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)