اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) one revolution of an engine, shaft, or the like, or the sound made by this revolution.
- I heard the rev of his motorcycle engine, and a moment later he zoomed off.
[ترجمه پرهام] صدای موتور سیکلت راشنیدم وبعد از یک لحطه از اتاق خارج شدم|
[ترجمه پرهام] صدای موتور سیکلت راشنیدم واز اتاق خارج شدم|
[ترجمه گوگل] صدای دور موتور موتور سیکلتش را شنیدم و لحظه ای بعد زوم کرد[ترجمه ترگمان] صدای موتور سیکلت موتور سیکلت را شنیدم و یک لحظه بعد از اتاق بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: revs, revving, revved
حالات: revs, revving, revved
• (1) تعریف: (informal) to accelerate the speed of (an engine).
• مشابه: gun
• مشابه: gun
- The racers lined up their cars and revved their engines.
[ترجمه پرهام] شرکت کننده کان در مسابقه همه ماشین های خود راروشن کرده و منتظر شروع بودند|
[ترجمه گوگل] مسابقهدهندهها ماشینهایشان را ردیف کردند و موتورهایشان را روشن کردند[ترجمه ترگمان] سوارکاران اتومبیل های خود را زیر و رو می کردند و موتور آن ها را دور می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to arouse or excite for anticipated action (usu. fol. by up).
- The players are revving themselves up for game.
[ترجمه پرهام] بازیکنان خود را برای بازی گرم می کردند|
[ترجمه گوگل] بازیکنان خود را برای بازی آماده می کنند[ترجمه ترگمان] بازیکنان برای بازی آماده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• (1) تعریف: (informal) of an engine, to be accelerated rapidly.
- The race crowd got excited as the engines revved.
[ترجمه پرهام] جمعیت باتماشای حرکت موتور به هیجان امدند|
[ترجمه گوگل] جمعیت مسابقه با روشن شدن موتورها هیجان زده شدند[ترجمه ترگمان] جمعیت مسابقه به خاطر دور زدن موتور هیجان زده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to become aroused or excited for anticipated action.
- We're revving up for the next demonstration.
[ترجمه گوگل] ما برای تظاهرات بعدی سرعت می گیریم
[ترجمه ترگمان] ما قراره نمایش بعدی رو اجرا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما قراره نمایش بعدی رو اجرا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "Reverend."
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "reverse" or "reversed."
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "revolution."
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "revise" or "revised."