1. a retrospective exhibit of an artist's work
نمایشگاه بازنگری آثار یک هنرمند
2. a retrospective view of the river
منظره ی وارون سوی رودخانه
3. a bob hope retrospective
بازنگری زندگی و آثار باب هوپ
4. A retrospective influence pervaded the whole performance.
[ترجمه گوگل]یک تأثیر گذشته نگر کل اجرا را فرا گرفت
[ترجمه ترگمان]یک تاثیر گذشته نگر کل عملکرد را در بر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Afterwards, retrospective fear of the responsibility would make her feel almost faint.
[ترجمه گوگل]پس از آن، ترس گذشته نگر از مسئولیت باعث می شود که او تقریباً غش کند
[ترجمه ترگمان]پس از آن، ترس گذشته نگر از این مسئولیت باعث می شد که او احساس ضعف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Teachers settled for a 2% pay rise with retrospective effect from 1 April.
[ترجمه گوگل]معلمان از اول آوریل با افزایش حقوق 2 درصدی موافقت کردند
[ترجمه ترگمان]معلمان برای یک افزایش ۲ درصدی با تاثیر گذشته نگر از ۱ آوریل مستقر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Bankers are quick to condemn retrospective tax legislation.
[ترجمه گوگل]بانکداران به سرعت قوانین مالیاتی گذشته نگر را محکوم می کنند
[ترجمه ترگمان]بانکداران به سرعت قوانین مالیاتی بازنگرانه را محکوم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The result is a satisfying blend of Bonington retrospective and survey of landscape painting in the 1820s.
[ترجمه گوگل]نتیجه ترکیبی رضایتبخش از گذشتهنگر Bonington و بررسی نقاشی منظره در دهه 1820 است
[ترجمه ترگمان]نتیجه ترکیبی رضایت بخش از retrospective گذشته نگر و بررسی تصویر چشم انداز در دهه ۱۸۲۰ می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Mechanisms for selective retrospective conversion of catalogues and the enrichment of catalogues should be sought.
[ترجمه گوگل]مکانیسم هایی برای تبدیل انتخابی گذشته نگر کاتالوگ ها و غنی سازی کاتالوگ ها باید جستجو شود
[ترجمه ترگمان]سازوکارهای تبدیل انتخابی گذشته نگر از فهرست و غنی سازی فهرست باید مورد جستجو قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Irving Pichel, one of the revelations of the retrospective, was forced into early retirement.
[ترجمه گوگل]ایروینگ پیچل، یکی از افشاگری های گذشته نگر، مجبور به بازنشستگی پیش از موعد شد
[ترجمه ترگمان]Irving Pichel، یکی از نکات اصلی یادآوری گذشته نگر، مجبور به بازنشستگی زودرس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Noguchi did not get his first retrospective exhibition until he was in his sixties.
[ترجمه گوگل]نوگوچی تا دهه شصت خود اولین نمایشگاه گذشته نگر خود را برگزار نکرد
[ترجمه ترگمان]Noguchi اولین نمایشگاه گذشته نگر خود را تا زمانی که در شصت سالگی بود، به دست نیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Retrospective Diagnosis Using the first technique, researchers found dozens of possible AIDS cases from medical records dating back to the 1930s.
[ترجمه گوگل]تشخیص گذشته نگر با استفاده از اولین تکنیک، محققان ده ها مورد احتمالی ایدز را از سوابق پزشکی که به دهه 1930 باز می گردد، پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]retrospective تشخیص با استفاده از تکنیک اول، ده ها مورد از موارد پیش گیری از ایدز را از سوابق پزشکی که به دهه ۱۹۳۰ برمی گردند، یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But retrospective diagnosis has obvious drawbacks.
[ترجمه گوگل]اما تشخیص گذشته نگر دارای اشکالات آشکار است
[ترجمه ترگمان]اما تشخیص گذشته نگر اشکالات آشکاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The growth of a taste for retrospective nostalgia accompanied the slow decline of traditional faith.
[ترجمه گوگل]رشد میل به نوستالژی گذشته نگر با کاهش آهسته ایمان سنتی همراه بود
[ترجمه ترگمان]رشد نوعی از ذوق برای نوستالژی به همراه کاهش تدریجی ایمان سنتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید