retroperitoneal

جمله های نمونه

1. In summary, we report a case of a retroperitoneal pancreatic pseudocyst causing distal bilateral ureteric obstruction and bilateral hydronephrosis.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، یک مورد یک کیست کاذب پانکراس خلفی صفاقی را گزارش می‌کنیم که باعث انسداد حالب دو طرفه دیستال و هیدرونفروز دو طرفه می‌شود
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، ما یک مورد از یک pseudocyst retroperitoneal pancreatic را گزارش می کنیم که باعث انسداد ureteric دوسویه و hydronephrosis دو جانبه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pleural effusion associated with retroperitoneal urinary leakage is unusual.
[ترجمه گوگل]پلورال افیوژن همراه با نشت ادرار خلفی صفاقی غیر معمول است
[ترجمه ترگمان]Pleural ناشی از نشت ادرار retroperitoneal غیر معمول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Varicocelectomy retroperitoneal approach with ligation of both testicular vein trunci and the artery has the advantage of a decreased persistence rate.
[ترجمه گوگل]روش رتروپریتونال واریکوسلکتومی با بستن هر دو تنه ورید بیضه و شریان مزیت کاهش میزان ماندگاری را دارد
[ترجمه ترگمان]روش Varicocelectomy با استفاده از روش trunci testicular به روش testicular و رگ آئورت، مزیت کاهش میزان پایداری را دارا می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Recently, many extrathoracic locations, including kidney and retroperitoneal soft tissue, hae been described.
[ترجمه گوگل]اخیراً، بسیاری از مکان‌های خارج قفسه سینه، از جمله بافت نرم کلیه و خلف صفاق، توصیف شده‌اند
[ترجمه ترگمان]به تازگی بسیاری از مکان های extrathoracic از جمله کلیه و retroperitoneal بافت نرم در آن توصیف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective:To discuss the treatment of ureteral calculi by retroperitoneal laparoscopic ureterolithotomy.
[ترجمه گوگل]هدف: بحث درباره درمان سنگ های حالب با یورترولیتوتومی لاپاراسکوپی خلفی صفاقی
[ترجمه ترگمان]هدف: برای بحث در مورد درمان جبرهای پردازه از طریق retroperitoneal laparoscopic ureterolithotomy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Two were obtained from macaque monkeys affected with retroperitoneal fibromatosis, the other from human AIDS patients affected with Kaposi's sarcoma.
[ترجمه گوگل]دو مورد از میمون های ماکاک مبتلا به فیبروماتوز خلفی صفاقی، دیگری از بیماران مبتلا به ایدز انسانی مبتلا به سارکوم کاپوزی به دست آمد
[ترجمه ترگمان]دو نفر از macaque میمون که مبتلا به retroperitoneal fibromatosis بودند، و دیگری از بیماران مبتلا به ایدز که مبتلا به sarcoma Kaposi بودند، به دست آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Those retroperitoneal collateral circulation can resenable those periesophageal varices as lobulated masses.
[ترجمه گوگل]آن گردش خون جانبی خلفی صفاقی می‌تواند آن واریس‌های پری‌سفاژیال را به‌عنوان توده‌های لوبوله‌دار احیا کند
[ترجمه ترگمان]این گردش collateral retroperitoneal می تواند آن periesophageal varices را به عنوان توده های lobulated مورد استفاده قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Methods The clinical records of 12 patients with retroperitoneal paraganglioma admitted in Wuhan General Hospital, Guangzhou Command, from January 1994 to December 2003 were analyzed.
[ترجمه گوگل]MethodsThe سوابق بالینی 12 بیمار مبتلا به پاراگانگلیوما خلفی صفاقی بستری در بیمارستان عمومی ووهان، فرماندهی گوانگژو، از ژانویه 1994 تا دسامبر 2003 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش های شمارش بالینی ۱۲ بیمار با retroperitoneal paraganglioma در بیمارستان عمومی Wuhan، این فرمان از ژانویه ۱۹۹۴ تا دسامبر ۲۰۰۳ مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective:To explore the security and efficacy of retroperitoneal middle and upper ureterolithotomy by laparoscope and cystoscope.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی امنیت و کارایی یورترولیتوتومی میانی و فوقانی خلف صفاقی با استفاده از لاپاراسکوپ و سیستوسکوپ
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی امنیت و اثربخشی of میانه و ureterolithotomy بالا توسط laparoscope و cystoscope
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A minority of retroperitoneal liposarcomas may, either at the time of initial diagnosis or at the time of local recurrence, contain nodule(s) of non- lipogenic sarcomatous elements.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از لیپوسارکوم های خلف صفاقی ممکن است، چه در زمان تشخیص اولیه و چه در زمان عود موضعی، حاوی گره(های) عناصر سارکوماتوز غیر لیپوژنیک باشند
[ترجمه ترگمان]اقلیتی از retroperitoneal liposarcomas یا در زمان تشخیص اولیه یا در زمان وقوع مجدد محلی، شامل گره (های)of sarcomatous هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective:To explore the diagnosis and treatment for retroperitoneal nonchro-maffin paraganglioma.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تشخیص و درمان پاراگانگلیوما غیر کرومافین خلفی صفاقی
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی تشخیص و درمان برای retroperitoneal nonchro - maffin paraganglioma
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A primary retroperitoneal teratoma a relatively rare disease in adults.
[ترجمه گوگل]تراتوم خلفی صفاقی اولیه یک بیماری نسبتا نادر در بزرگسالان است
[ترجمه ترگمان]A اولیه یک بیماری نسبتا نادر در بزرگسالان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, retroperitoneal well- differentiated liposarcomas are slow-growing, very large, not encapsulated and very difficult to resect completely due to infiltrative borders.
[ترجمه گوگل]با این حال، لیپوسارکوم‌های پس‌صفحه‌ای با تمایز آهسته رشد می‌کنند، بسیار بزرگ هستند، کپسول‌بندی نشده‌اند و به دلیل مرزهای نفوذی، برداشتن کامل آنها بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]با این حال، liposarcomas به خوبی متمایز هستند - رشد کند، بسیار بزرگ، و به طور کامل به خاطر مرزه ای infiltrative به طور کامل دشوار و دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective: To retrospect the domestic status of diagnosis and treatment of retroperitoneal fibrosis (RPF).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی وضعیت داخلی تشخیص و درمان فیبروز خلفی صفاقی (RPF)
[ترجمه ترگمان]هدف: برای نگاهی به وضعیت داخلی تشخیص و درمان of fibrosis (RPF)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective To explore the reason and treatment of short bowel syndrome after retroperitoneal multiple neurofibromatosis operation.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی علت و درمان سندرم روده کوتاه پس از عمل نوروفیبروماتوز چندگانه خلفی صفاقی
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی دلیل و درمان سندرم روده کوتاه پس از retroperitoneal عملیات neurofibromatosis چندگانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (anatomy) located behind the peritoneum, of or pertaining to the area behind the peritoneum

پیشنهاد کاربران

پشت صفاقی
پشت پریتونیومی
پشت صفاقی
مانند :retroocular به معنای پشت چشمی

بپرس