retrograde

/ˈretrəˌɡred//ˈretrəɡreɪd/

معنی: انحطاط دهنده، قفایی، برگشت دهنده، قهقهرایی، تنزل کننده، بقهقرا رفتن، پس رفتن
معانی دیگر: پسرو، عقب رونده، قهقرایی، پسگرد، درحال عقب نشینی، وارون، وارونه، معکوس (مثل از پایین به بالا یا از عقب به جلو)، ارتجاعی، پسگرای، عقب افتاده، پس پسکی رفتن، به قهقرا رفتن، پسرفت کردن، پسگرد کردن، پسروی کردن، بد شدن، تنزل کردن، (به ویژه موسیقی) مکرر و معکوس، (مهجور) مخالف، ضد، (نجوم) دارای حرکت معکوس (مثلا نسبت به جهت حرکت زمین به دور خورشید)، وارونگرد، وارونگرد بودن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: moving or tending to move in a backward direction; retreating.
متضاد: forward
مشابه: backward

- To the surprise of his officers, the general ordered a retrograde movement of the troops.
[ترجمه گوگل] در کمال تعجب افسران خود، ژنرال دستور داد که نیروها به عقب برگردند
[ترجمه ترگمان] ژنرال با کمال تعجب دستور حرکت واپس رونده قشون را داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Retrograde attitudes in the industry make it difficult for women to rise to high professional levels.
[ترجمه گوگل] نگرش‌های واپس‌گرا در این صنعت، رسیدن به سطوح بالای حرفه‌ای را برای زنان دشوار می‌سازد
[ترجمه ترگمان] نگرش Retrograde در این صنعت برای زنان دشوار است که سطح حرفه ای بالایی را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: returning to a more primitive or inferior condition; showing degeneration; deteriorating.

(3) تعریف: in astronomy, moving in a direction opposite to that of the movement of the earth around the sun.

- a retrograde orbit
[ترجمه گوگل] یک مدار رتروگراد
[ترجمه ترگمان] چرخش حرکت واپس رونده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: retrogrades, retrograding, retrograded
مشتقات: retrogradely (adv.), retrogradation (n.)
• : تعریف: in astronomy, to move in a retrograde direction.

جمله های نمونه

1. retrograde ideas
عقاید پسگرای

2. a retrograde alphabet
الفبای از راست به چپ (که از نظر انگلیسی زبانان وارونه است)

3. a retrograde order of enumeration
ترتیب شمارش وارونه (مثلا از ده به یک)

4. a retrograde step
گامی به عقب

5. the retrograde policies of that government
سیاست های پسگرایانه ی آن دولت

6. to fight a retrograde action
در حال عقب نشینی جنگیدن

7. The closure of the factory is a retrograde step .
[ترجمه گوگل]تعطیلی کارخانه یک گام قهقرایی است
[ترجمه ترگمان]تعطیلی این کارخانه یک گام واپس رونده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He said it would be a retrograde step to remove single parent benefit.
[ترجمه گوگل]او گفت که حذف مزایای تک والد یک گام قهقرایی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]او گفت که این اقدام یک حرکت واپس رونده برای حذف منفعت یک والد خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Closing the factory would be a retrograde step.
[ترجمه گوگل]بستن کارخانه یک گام قهقرایی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بستن کارخانه یک اقدام واپس رونده خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The slow, retrograde axial rotation of Venus is a puzzle to which I shall return in section
[ترجمه گوگل]چرخش محوری آهسته و رتروگراد زهره پازلی است که در بخش به آن باز خواهم گشت
[ترجمه ترگمان]چرخش محوری حرکت چرخش زهره معمایی است که در آن باید به بخش خود باز گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The remainder is a retrograde of the same series a semitone lower.
[ترجمه گوگل]باقیمانده یک رتروگراد از همان سری یک نیم‌تون پایین‌تر است
[ترجمه ترگمان]باقیمانده آن، حرکت واپس رونده در یک سری a است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Venus's rotation is retrograde.
[ترجمه گوگل]چرخش زهره وارونه است
[ترجمه ترگمان]چرخش زهره در حال تنزل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A new calculation method of formation retrograde condensate oil saturation has been established.
[ترجمه گوگل]یک روش محاسبه جدید برای تشکیل اشباع روغن میعانات رتروگراد ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]روش محاسباتی جدیدی برای تشکیل اشباع نفت میعانات ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Parkinson's disease is a commonly encountered central nervous retrograde affection in elder persons.
[ترجمه گوگل]بیماری پارکینسون یک عارضه رتروگراد عصبی مرکزی است که معمولاً در افراد مسن با آن مواجه می‌شویم
[ترجمه ترگمان]بیماری پارکینسون یکی از موارد رایج در برخورد با اختلال عصبی عصبی مرکزی در سالمندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective : To observe the improving methods of retrograde insertion of silicone pipe in the nasolacrimal duct.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده بهبود روش های قرار دادن رتروگراد لوله سیلیکونی در مجرای اشکی
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده روش های بهبود استفاده از لوله سیلیکون در لوله nasolacrimal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انحطاط دهنده (اسم)
retrograde

قفایی (صفت)
mauve, retrograde, nuchal

برگشت دهنده (صفت)
retrograde

قهقهرایی (صفت)
retrograde

تنزل کننده (صفت)
retrograde

بقهقرا رفتن (فعل)
retrograde, retrogress

پس رفتن (فعل)
retire, regress, recede, retrograde, pull back, retrogress

تخصصی

[صنایع غذایی] برگشت دهنده، انحط اط دهنده، قفایی، تنزل کننده ،اصطلاحی که در محصولات نانی و کیک دیده می شود و به برگشت و تغیرر شکل نشاسته گفته می شود.
[زمین شناسی] پسرونده، قهقرایی، پادساعتگرد
[ریاضیات] پس رو، وارون، معکوس

انگلیسی به انگلیسی

• retreat, move backward; repeat, reiterate, recapitulate; worsen, deteriorate
retreating, moving backward; moving in a direction opposite the usual direction; moving in a direction opposite to that of the earth around the sun (astronomy); appearing to move from east to west (astronomy); worsening, deteriorating
you describe an action as retrograde when you think that it makes a situation worse rather than better; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To move backward or decline 📉
🔍 مترادف: Regress
✅ مثال: The country began to retrograde after years of economic progress
پس رفتن - معکوس شدن/کردن - وارونه شدن/کردن
[رِت رُ گِرِیْد]
:Meaning
moving in a direction opposite the usual direction
:SYN
move backward
Everything You Need to Know About Semen Retention
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
?How is it done
You can abstain from sex or you can learn to have an orgasm without ejaculating
It takes a lot of muscle control, so get in the habit of doing Kegel exercises. Flexing your pelvic muscles just before ejaculation is key
:The Mayo Clinic offers these exercise techniques
Locate your pelvic floor muscles. Stop urinating midstream or tighten the muscles that keep you from passing gas. Now you have a sense of where those muscles are
You can do these exercises while lying down, sitting, standing, or even walking
Contract your pelvic floor muscles. Hold for three seconds, then relax for three seconds
Focus on contracting your pelvic floor muscles only. Keep the muscles in your buttocks, thighs, and abdomen relaxed. Breathe freely.
Do this in sets of 10, at least 3 times a day, to build muscle control.
During vaginal, anal, or oral sex, you’ll need to maintain control over your muscles. UKaskmen. com offers these suggestions:
Let go of tension in the jaw, buttocks, and legs. Learn to relax and avoid an excess build - up of energy in the pelvis
As orgasm approaches, take long, deep breaths. Try holding perfectly still for a few moments to calm your body. Put your attention on the other person
According to Brojo. org, at this point you can apply pressure on the area between the anus and scrotum ( perineum ) . This can cause retrograde ejaculation, a process that sends ejaculate into the bladder instead of out the penis. It doesn’t stop the orgasm
According to Brojo. org, at this point you can apply pressure on the area between the anus and scrotum ( perineum ) . ⭐This can cause retrograde ejaculation⭐, a process that sends ejaculate into the bladder instead of out the penis. It doesn’t stop the orgasm

◀️ توضیح و تفسیر انگلیسی: going backwards
پس پسکی . [ پ َ پ َ س َ ] ( حامص مرکب ) قهقرا. عقب . - پس پسکی رفتن ؛ پس پایگی رفتن . پس پا شدن . سپسایگی رفتن . ( منتهی الارب در لغت نکص ) . نکص . نکوص . مَنکص .
[پزشکی] پس گستر: آنچه به طرف عقب برمی گردد
adjective / formal
returning to older and worse conditions, methods, ideas, etc
صفت، رسمی
ارتجاعی، واپسگرایی
He said it would be a retrograde step to remove single parent benefits
The proposal is miserably retrograde
واترقیدن. [ ت َ رَق ْقی دَ ] ( مص مرکب ) مصدر جعلی از ترقی. تنزل کردن ترقی معکوس کردن. به صورت مثل گفته میشود :
هر که بینی ترقیی دارد
من بیچاره واترقیدم.
( از فرهنگ نظام ) .
پس نورد
retrograde ( فیزیک، نجوم )
مدار پادگَرد
مداری که در آن جهت حرکت جسم مداری ناهمسو با جهت چرخش جسم مرکزی است ( فرهنگستان )
واپسرویدن.
adjective
[more retrograde; most retrograde]
1 formal : returning to an earlier and usually worse state or condition
a retrograde policy that would leave more people poorer than◀️ they are now
...
[مشاهده متن کامل]

2 technical : moving backward
◀️retrograde motion
◀️Retrograde thoughts : تفکرات واپس گرا
◀️ Mercury is in everglades عطارد/جیوه واقع در اورگلیدزه
It's retrograde, Leo : اون وارونه است لئو ( اشاره به املای کلمه )
🚨 Retrograde و Renegade ممکنه اشتباه گرفته شوند

retrograde ( موسیقی )
واژه مصوب: قرینۀ افقی
تعریف: تصویر آینه‏ایِ یک لحن نسبت به محور قائم==retrograde ( فیزیک ) ==
پس گستر
رو به عقب،
رو به پسرفت
📌Closing the factory would be a retrograde step
📌Well, the way your lead character ( in the book )
views women. . . It's so retrograde. It's so shallow
directed or moving backwards
در حال پسرفت
رو به پسرفت
رو به عقب افتادگی
رو به عقب حرکت کننده
رو به عقب
( که به سوی عقب افتادگی حرکت میکند )
A regrogate civilization . . .

retrograde amnesia
_{عصب شناسی ) _ فراموشی نزولی. نسیان قهقرایی.
پس گرا ، پس رَوَند
نیاز به جراحی
[پزشکی] :به طرف عقب، برعکس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس