retrieval

/rəˈtriːvəl//rɪˈtriːvəl/

معنی: بازیابی
معانی دیگر: بازپس گیری، اعاده، بازآوری، بازیافت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of retrieving or regaining.
مشابه: salvage

(2) تعریف: the possibility of being regained or restored.

- Her possessions were lost beyond retrieval.
[ترجمه گوگل] دارایی‌های او از دست رفته بود
[ترجمه ترگمان] possessions در آن سوی بازیابی گم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the organization and retrieval of information
سازماندهی و بازیابی اطلاعات

2. lost without any hope of retrieval
گمشده بدون امید بازیابی

3. The ship was buried, beyond retrieval, at the bottom of the sea.
[ترجمه گوگل]کشتی، فراتر از بازیابی، در ته دریا دفن شد
[ترجمه ترگمان]کشتی از آن پس از آن پس از بازیابی دریا در ته دریا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. By then the situation was beyond retrieval .
[ترجمه گوگل]در آن زمان وضعیت فراتر از بازیابی بود
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، اوضاع از بازیابی بدتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their new information retrieval system went live last month.
[ترجمه گوگل]سیستم بازیابی اطلاعات جدید آنها ماه گذشته فعال شد
[ترجمه ترگمان]سیستم جدید بازیابی اطلاعات آن ها ماه گذشته ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Its real purpose is the launching and retrieval of small aeroplanes in flight.
[ترجمه گوگل]هدف واقعی آن پرتاب و بازیابی هواپیماهای کوچک در حال پرواز است
[ترجمه ترگمان]هدف اصلی آن پرتاب و بازیابی هواپیماهای کوچک در حال پرواز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Text retrieval seeks to interpret what the user says and retrieve the appropriate document from the database.
[ترجمه گوگل]بازیابی متن به دنبال تفسیر آنچه کاربر می گوید و بازیابی سند مناسب از پایگاه داده است
[ترجمه ترگمان]بازیابی متن به دنبال تفسیر آنچه کاربر می گوید و بازیابی اسناد مناسب از پایگاه داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nor does it seem that systems of information retrieval will come to his help for a long time, if ever.
[ترجمه گوگل]همچنین به نظر نمی‌رسد که سیستم‌های بازیابی اطلاعات برای مدتی طولانی، اگر هرگز، به کمک او بیایند
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که سیستم های بازیابی اطلاعات برای مدتی طولانی به کمک او بیایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Savvy / PixTex combines the retrieval of text with pictures of documents from large databases.
[ترجمه گوگل]Savvy / PixTex بازیابی متن را با تصاویر اسناد از پایگاه های داده بزرگ ترکیب می کند
[ترجمه ترگمان]Savvy \/ PixTex بازیابی متن با تصاویر اسناد از پایگاه داده های بزرگ را ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For example, development of spatial retrieval techniques and nearest neighbour analyses which can operate with fuzzy data.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، توسعه تکنیک های بازیابی فضایی و تحلیل های نزدیکترین همسایه که می تواند با داده های فازی کار کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، توسعه تکنیک های بازیابی فضایی و نزدیک ترین تحلیل های همسایه که می تواند با داده های فازی عملکرد داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Search and retrieval is proprietary to Sony and is built into the firmware of the system.
[ترجمه گوگل]جستجو و بازیابی اختصاصی سونی است و در سیستم عامل سیستم تعبیه شده است
[ترجمه ترگمان]جستجو و بازیابی به صورت اختصاصی به سونی تعلق دارد و در سفت افزار این سیستم ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It involves retrieval of single items from a lexical output system of the kind described in Chapter
[ترجمه گوگل]این شامل بازیابی موارد منفرد از یک سیستم خروجی واژگانی از نوع توصیف شده در فصل است
[ترجمه ترگمان]این شامل بازیابی آیتم های تکی از یک سیستم خروجی واژگانی از نوع توصیف شده در فصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Obviously, the speed of retrieval is not an issue if the images involved are still pictures.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که اگر تصاویر درگیر عکس باشند، سرعت بازیابی مشکلی نیست
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که اگر تصاویر موجود هنوز تصویر باشند، سرعت بازیابی مساله ای نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Increasing relevance to practical information retrieval.
[ترجمه گوگل]افزایش ارتباط با بازیابی اطلاعات عملی
[ترجمه ترگمان]افزایش ارتباط با بازیابی اطلاعات عملی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازیابی (اسم)
detection, retrieval

تخصصی

[کامپیوتر] بازیابی
[آب و خاک] بازیابی

انگلیسی به انگلیسی

• act of retrieving; act of bringing back, restoration; act of finding information and sending it to the user as output (computers)
the retrieval of information from a computer is the process of getting it back.
the retrieval of something is the process of getting it back from a particular place, especially from a place where it should not be.

پیشنهاد کاربران

چیزهایی که به آشغال دگرش می یابند را باید"بازیاب" نمود .
در بحث مربوط به داده های کامپیوتری کلمه بازیابی برای اطلاعاتی استفاده می شود که از حافظه پاک شده اند و قصد برگرداندن آن هارا دارید
بهتر است برای این کلمه از لغت �واکشی� استفاده کنیم.
retrieval ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: بازیابی 2
تعریف: فرایند مکان یابی یا فراخواندن اطلاعات ذخیر شده در حافظه
بازیابی
retrieval ( noun ) =بازیابی، بازپس گیری، اعاده، اصلاح، بازیافت، ترمیم، جبران، بازگردانی
Definition = روند پیدا کردن و بازگرداندن چیزی/روند دریافت اطلاعات ذخیره شده از رایانه/عمل یا روند پس گرفتن چیزی ، به ویژه پول یا چیزی که از دست رفته است/
...
[مشاهده متن کامل]

the storage and retrieval of information = ذخیره و بازیابی اطلاعات
content retrieval = بازیابی محتوا
examples:
1 - The box can be opened mechanically to allow retrieval of medications.
جعبه را می توان به صورت مکانیکی باز کرد تا امکان بازگردانی داروها فراهم شود.
2 - The data management system facilitates easy retrieval of evidence.
سیستم مدیریت داده بازیابی آسان مدارک را تسهیل می کند.
3 - During egg retrieval, the eggs are removed from the ovaries.
در حین بازیابی تخمک، تخمک ها از تخمدان خارج می شوند.
4 - a filing and retrieval system that allows you to find the notes on a given topic when you want them
یک سیستم بایگانی و بازیابی که به شما امکان می دهد یادداشت های مربوط به یک موضوع خاص را در صورت تمایل پیدا کنید.
5 - This message has not been saved and is not available for retrieval.
این پیام ذخیره نشده است و برای بازیابی ( بازگردانی ) در دسترس نیست.
6 - A system of storage and retrieval of personnel records has been established.
سیستم ذخیره سازی و بازیابی سوابق پرسنل ایجاد شده است.
7 - ATM makers are considering using a consumer's iris to allow the retrieval of cash instead of punched - in passwords.
سازندگان دستگاه های خودپرداز در حال بررسی استفاده از عنبیه چشم مشتریان هستند تا اجازه بازپسگیری پول به جای رمزهای عبور پانچ شده را بدهند.

برآورد و تخمین . بخصوص در تصویر برداری ماهواره ای به معنی "برآورد یا بازیابی غیر مستقیم" پارامترهای سطح زمین مانند رطوبت خاک می باشد.
در مبحث مربوط به حافظه یادآوری یا بازپس گیری از حافظه هم معنی میدهد
فراخوانی، بازخوانی، بازیابی داده ها از حافظه کامپیوتر
احیاء
بازپس گرفتن
در فوتبال : ball retrieval یعنی باز پس گرفتن توپ
بازیافت، بازیابی

بپرس