retributive

/rɪˈtrɪbjʊtɪv//rɪˈtrɪbjʊtɪv/

معنی: کیفری، مجازاتی
معانی دیگر: سزایی

جمله های نمونه

1. They are expressive of the sentiments of retributive justice that Beccaria wished to exclude from consideration of punishments.
[ترجمه محمد حاجی] آنها بیانگر انگیزه های عدالت کیفری هستند که بکاریا ( جرم شناس ) می خواست از بررسی مجازات مستثنی سازد
|
[ترجمه گوگل]آنها بیانگر احساسات عدالت تلافی جویانه هستند که بکاریا می خواست آن را از بررسی مجازات حذف کند
[ترجمه ترگمان]آن ها از احساسات عدالت retributive که بکاریا مایل بود از در نظر گرفتن مجازات ها محروم کند، ابراز احساسات می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Retributive punishment restores the balance by cancelling out this advantage with a commensurate disadvantage.
[ترجمه محمد حاجی] مجازات کیفری، با حذف این مزیت با زیان متناسب، عادل را باز می گرداند.
|
[ترجمه گوگل]تنبیه قصاص با از بین بردن این مزیت با ضرری متناسب، تعادل را باز می گرداند
[ترجمه ترگمان]مجازات retributive تعادل را با حذف این مزیت با زیان متناسب باز می گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These days the retributive model of justice is beginning to crack under the weight of its own consequences.
[ترجمه گوگل]این روزها مدل انتقام جویانه عدالت زیر بار عواقب خودش شروع به ترک خوردن کرده است
[ترجمه ترگمان]این روزها مدل retributive عدالت شروع به ترک زیر وزن پیامدهای آن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One problem is how to give the retributive principle a moral grounding in the first place.
[ترجمه گوگل]یک مشکل این است که چگونه می توان در وهله اول به اصل قصاص یک مبنای اخلاقی داد
[ترجمه ترگمان]یک مشکل این است که چگونه اصول اخلاقی را یک پایه اخلاقی در جایگاه اول قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The essence of religion is life transmigration, retributive justice and undying of soul.
[ترجمه محمد حاجی] جوهره دین ، تناسخ زندگی، عدالت کیفری و فنا ناپذیری روح است
|
[ترجمه گوگل]جوهره دین هجرت حیات، عدالت قصاص و فنا ناپذیری روح است
[ترجمه ترگمان]اساس مذهب life و retributive و undying روح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Retributive violence would add to the risk of further terrorism, and it may also add to the risk of escalation to the use of nuclear, chemical, or biological weapons by a terrorist group.
[ترجمه گوگل]خشونت تلافی جویانه خطر تروریسم بیشتر را افزایش می دهد و همچنین ممکن است خطر تشدید استفاده از سلاح های هسته ای، شیمیایی یا بیولوژیکی توسط یک گروه تروریستی را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]خشونت retributive به خطر تروریسم بیشتر دامن می زند و همچنین ممکن است به خطر افزایش استفاده از سلاح های هسته ای، شیمیایی یا بیولوژیکی توسط یک گروه تروریستی بیافزاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Retributive punishment implies three value paradoxes.
[ترجمه محمد حاجی] مجازات کیفری متضمن سه پارادوکس ارزشی است.
|
[ترجمه گوگل]مجازات قصاص متضمن سه پارادوکس ارزشی است
[ترجمه ترگمان]مجازات retributive به سه پارادوکس ارزش اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After rethinking the traditional idea of retributive punishment, modern criminal policies have made some turnings.
[ترجمه گوگل]پس از بازنگری در ایده سنتی مجازات قصاص، سیاست های جنایی مدرن تغییراتی ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]پس از بازنگری ایده سنتی مجازات retributive، سیاست های کیفری مدرن، turnings را ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He holds retributive punishment, while he is not against the punishment which had other aims.
[ترجمه گوگل]او عذاب قصاص دارد، در حالی که با مجازاتی که اهداف دیگری داشت مخالف نیست
[ترجمه ترگمان]او مجازات retributive را در دست دارد، در حالی که او مخالف مجازات نیست که اهداف دیگری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then under the influence of the Buddhist ethic of "law of cause and effect", stories of Baogong involved large quantities of "retributive" narration usually with attempt of moral "admonishment".
[ترجمه گوگل]سپس تحت تأثیر اخلاق بودایی «قانون علت و معلول»، داستان‌های بائوگونگ شامل مقادیر زیادی از روایت «انتقام‌آمیز» معمولاً با تلاش برای «تذکر» اخلاقی بود
[ترجمه ترگمان]سپس تحت تاثیر اخلاق بودایی \"قانون علت و معلول\"، داستان های of شامل مقادیر زیادی از روایت \"retributive\" معمولا با تلاش \"admonishment\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But a grim and retributive mood settled over predominantly Sunni areas.
[ترجمه گوگل]اما یک روحیه تلخ و انتقام جویانه در مناطق عمدتا سنی نشین مستقر شد
[ترجمه ترگمان]اما یک وضعیت تلخ و retributive در مناطق عمدتا سنی برقرار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Retributive justice demands an eye for an eye.
[ترجمه گوگل]عدالت قصاص چشم در برابر چشم می طلبد
[ترجمه ترگمان]عدالت retributive به چشم یک چشم نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The result was the uneasy compromise between deterrent and retributive aims that characterised neoclassicism.
[ترجمه گوگل]نتیجه سازش ناآرام بین اهداف بازدارنده و تلافی جویانه بود که مشخصه نئوکلاسیک بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه سازش ناخوشایندی بین اهداف بازدارنده و retributive بود که neoclassicism را مشخص کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It arose in argument and action concerned with freedom, retributive and distributive justice.
[ترجمه گوگل]این در استدلال و عمل مربوط به آزادی، قصاص و عدالت توزیعی پدید آمد
[ترجمه ترگمان]در بحث و action که مربوط به آزادی، retributive و عدالت توزیعی بود، درگرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کیفری (صفت)
criminal, penal, retributive

مجازاتی (صفت)
penal, retributive, punitive

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to retribution, of retribution
retributive actions or powers involve punishing people; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : retribute
✅️ اسم ( noun ) : retribution
✅️ صفت ( adjective ) : retributive / retributory
✅️ قید ( adverb ) : _
سزا دهی
جزایی

بپرس