retrenchment

/riˈtrent͡ʃmənt//rɪˈtrent͡ʃmənt/

معنی: از نو سنگر سازی
معانی دیگر: کاهش (به ویژه هزینه ها)، تخفیف، صرفه جویی، مستحکم سازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act of reducing expenses or scope of action.

- The school district's retrenchment resulted in the halting of new construction and the layoff of staff.
[ترجمه گوگل] تعدیل بخش مدرسه منجر به توقف ساخت و سازهای جدید و اخراج کارکنان شد
[ترجمه ترگمان] The منطقه مدرسه منجر به توقف ساخت جدید و the کارکنان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Defense planners predict an extended period of retrenchment.
[ترجمه گوگل]برنامه ریزان دفاعی یک دوره طولانی تعدیل نیرو را پیش بینی می کنند
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزان دفاع یک دوره طولانی از retrenchment را پیش بینی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Reactive techniques like reorganization, retrenchment, and restriction are the natural enemies of organizational innovation.
[ترجمه گوگل]تکنیک های واکنشی مانند سازماندهی مجدد، تعدیل نیرو و محدودیت دشمنان طبیعی نوآوری سازمانی هستند
[ترجمه ترگمان]تکنیک های واکنشی مثل سازماندهی مجدد، retrenchment، و محدودیت، دشمنان طبیعی نوآوری سازمانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Already, the incident has prompted a retrenchment of a hard-line antagonistic policy in the form of new legislation sponsored by Sen.
[ترجمه گوگل]پیش از این، این حادثه باعث کاهش یک سیاست خصمانه تندرو در قالب قانون جدید با حمایت سنا شده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، این حادثه منجر به ایجاد یک سیاست متضاد با خط سخت در شکل قوانین جدید مورد حمایت سناتور شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The unbending insistence on fiscal retrenchment, whatever the impact on countries with non-existent social safety nets, should be rethought.
[ترجمه گوگل]اصرار سرسختانه بر کاهش مالی، صرف نظر از تأثیری که بر کشورهایی که شبکه‌های ایمنی اجتماعی وجود ندارند، باید مورد بازنگری قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]اصرار unbending بر retrenchment مالی، هر چیزی که بر روی کشورها با شبکه های امنیت اجتماعی وجود داشته باشد، باید دوباره فکر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They kept writing to her about retrenchment till her dying day.
[ترجمه گوگل]آنها تا روز مرگش به او درباره تعدیل خدمت می نوشتند
[ترجمه ترگمان]چارلز دار سی در طول روز که در حال مرگ بود به او نامه می نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Reorganisation and mergers Company restructuring or retrenchment due to changing market conditions
[ترجمه گوگل]سازماندهی مجدد و ادغام تجدید ساختار یا تعدیل شرکت به دلیل تغییر شرایط بازار
[ترجمه ترگمان]تغییر ساختار شرکت ادغامی و ادغام به دلیل تغییر شرایط بازار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Retrenchment in the world's biggest economies would have an impact on Britain, even if there were no domestic problems looming.
[ترجمه گوگل]تعدیل نیروها در بزرگترین اقتصادهای جهان بر بریتانیا تأثیر خواهد داشت، حتی اگر مشکلات داخلی وجود نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]retrenchment در بزرگ ترین اقتصاد جهان تاثیر زیادی بر بریتانیا خواهد داشت، حتی اگر مشکلات داخلی وجود نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The company is in for a period of retrenchment.
[ترجمه گوگل]این شرکت در یک دوره تعدیل قرار دارد
[ترجمه ترگمان]شرکت در یک دوره retrenchment قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Retrenchment was also the message from manufacturers.
[ترجمه گوگل]تعدیل نیرو نیز پیام تولیدکنندگان بود
[ترجمه ترگمان]retrenchment نیز پیام تولید کنندگان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Thus, far from being stabilising, premature fiscal retrenchment threatens destabilisation of the world economy.
[ترجمه گوگل]بنابراین، کاهش زودهنگام مالی به دور از ثبات، بی ثباتی اقتصاد جهانی را تهدید می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، پیش از تثبیت شدن، retrenchment مالی زود هنگام بی ثباتی اقتصاد جهان را تهدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That means massive private retrenchment, with corporations particularly frugal at the moment.
[ترجمه گوگل]این به معنای تعدیل گسترده خصوصی است، با شرکت‌هایی که در حال حاضر بسیار مقتصد هستند
[ترجمه ترگمان]این بدان معنی است که شرکت های خصوصی خصوصی با شرکت ها به خصوص در این لحظه صرفه جویی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They may hope that retrenchment now will spur on private spending.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است امیدوار باشند که تعدیل بودجه در حال حاضر باعث افزایش هزینه های خصوصی شود
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است امیدوارند که retrenchment در حال حاضر هزینه های خصوصی را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Or will such a zealous embrace of fiscal retrenchment tip the economy back into recession?
[ترجمه گوگل]یا چنین آغوش غیرتمندانه کاهش مالی، اقتصاد را به رکود بازگرداند؟
[ترجمه ترگمان]یا این که آیا چنین a zealous مالی، اقتصاد را به رکود اقتصادی سوق می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. First step: tile PS version retrenchment lace are carpt by brushes paste - posive it.
[ترجمه گوگل]مرحله اول: کاشی توری کوچک کردن نسخه PS توسط برس خمیر می شود - آن را مثبت کنید
[ترجمه ترگمان]مرحله اول: tile PS lace retrenchment با خمیر برس - posive ساخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از نو سنگرسازی (اسم)
retrenchment

انگلیسی به انگلیسی

• act of cutting back, curtailment; reduction, diminishment; inner structure that serves as a second line of defense within a fort

پیشنهاد کاربران

توقف ( در اجرا یا پیشرفت کار یا پروژه ای ) ، تعلل
تعدیل نیرو - بازخرید
Retrenchment is a form of dismissal due to no fault of the employee, it is a process whereby the employer reviews its business needs in order to increase profits or limit losses, which leads to reducing its employees.
...
[مشاهده متن کامل]

The employer must give fair reasons for making the decision to retrench and follow a fair procedure when making such a decision or the retrenchment may be considered unfair.

صرفه جویی در هزینه ها ( مالی، حسابداری )
اصلاحات ساختاری

بپرس