retrain

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
• : تعریف: combined form of train.

جمله های نمونه

1. One solution is to retrain the long-term unemployed.
[ترجمه گوگل]یک راه حل، آموزش مجدد بیکاران طولانی مدت است
[ترجمه ترگمان]یک راه حل این است که بیکاران بلند مدت را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Airlines would prefer to update rather than retrain crews.
[ترجمه گوگل]خطوط هوایی ترجیح می دهند به جای آموزش مجدد خدمه، به روز رسانی کنند
[ترجمه ترگمان]خطوط هوایی ترجیح می دهند به جای خدمه retrain به روز رسانی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The new management decided to retrain the entire workforce.
[ترجمه گوگل]مدیریت جدید تصمیم گرفت کل نیروی کار را بازآموزی کند
[ترجمه ترگمان]مدیریت جدید تصمیم گرفت کل نیروی کار را متوقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We transferred some miners to retrain for a new mine.
[ترجمه گوگل]ما تعدادی معدنچی را برای آموزش مجدد برای معدن جدید منتقل کردیم
[ترجمه ترگمان]ما چند نفر از معدنچیان را برای یک معدن جدید به retrain منتقل کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's hoping to retrain as a teacher.
[ترجمه گوگل]او امیدوار است که دوباره به عنوان معلم آموزش ببیند
[ترجمه ترگمان]اون امیدواره که به عنوان یک معلم سر و کله بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A federal program was set up to retrain workers who have lost their jobs.
[ترجمه گوگل]یک برنامه فدرال برای بازآموزی کارگرانی که شغل خود را از دست داده اند تنظیم شد
[ترجمه ترگمان]یک برنامه فدرال برای اخراج کارگرانی که شغل خود را از دست داده اند تنظیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Doctors need to retrain for eight months.
[ترجمه گوگل]پزشکان باید هشت ماه بازآموزی کنند
[ترجمه ترگمان]پزشکان به مدت هشت ماه به retrain نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To stop this happening, you have to retrain your bladder to hold larger amounts of urine.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از این اتفاق، باید مثانه خود را دوباره آموزش دهید تا مقادیر بیشتری ادرار را در خود نگه دارد
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از این اتفاق، باید مثانه هاتون رو بالا ببرید تا مقدار بیشتری از ادرار رو نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The shop be closed for staff retrain.
[ترجمه گوگل]مغازه برای بازآموزی کارکنان بسته شود
[ترجمه ترگمان]این مغازه برای کارکنان retrain بسته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Well, Mr. Green, the board voted to retrain.
[ترجمه گوگل]خوب، آقای گرین، هیئت مدیره به بازآموزی رای داد
[ترجمه ترگمان] خب، آقای \"گرین\"، هیات مدیره به \"retrain\" رای داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But it may be difficult to retrain these workers.
[ترجمه گوگل]اما ممکن است بازآموزی این کارگران دشوار باشد
[ترجمه ترگمان]اما تعیین این کارگران دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You mean how much we'll cost to retrain the workers?
[ترجمه گوگل]منظورتان این است که ما برای آموزش مجدد کارگران چقدر هزینه خواهیم داشت؟
[ترجمه ترگمان]منظورت این است که چقدر خرج این کار را خواهیم کرد تا کارگران را آزاد کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Has Miss Alison decided whether to retrain or lay off?
[ترجمه گوگل]آیا خانم آلیسون تصمیم گرفته است که دوباره آموزش ببیند یا اخراج کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا دوشیزه آلیسون تصمیم گرفته بود که به retrain برود یا دراز بکشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We must retrain the linguists who cannot find employment.
[ترجمه گوگل]ما باید زبان شناسانی را که نمی توانند شغل پیدا کنند بازآموزی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید کسی را که نمی تواند کاری پیدا کند، از دست بدهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• train again; train for a new occupation, teach or learn new job skills

پیشنهاد کاربران

آموزش مجدد دادن 2. از نو اموزش دادن 3. اموزش مجدد دیدن. از نو اموزش دیدن
v. train again
بازسازی کردن
Shirin
آموختن مهارت جدید
حفظ کردن ، نگهداری کردن
Learn new skills to have a new job
The meaning of this is re_teach
در فارسی یادگیری مجدد _آموزش مجدد
آموزش مهارت های جدید
بازآموزی
آموزش مجدد

بپرس