retraction

/riˈtrækʃn̩//rɪˈtrækʃn̩/

معنی: انقباض، تو کشیدن، استرداد، استغفار
معانی دیگر: (ادعا یا قول و غیره) پس گیری، تکذیب، عدول، پس کشی، توکشی، بازکشش، انقبا­

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of retracting, or the condition of being retracted.
مشابه: abolition

(2) تعریف: a withdrawal or disavowal of an opinion, promise, or the like.

- The newspaper refused to print a retraction of the story.
[ترجمه گوگل] این روزنامه از چاپ انعقاد داستان خودداری کرد
[ترجمه ترگمان] این روزنامه از چاپ گزارش این داستان خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his retraction of his former statements astounded the audience
تکذیب حرف های قبلی اش حضار را شگفت زده کرد.

2. He demanded a full retraction of the allegations against him.
[ترجمه گوگل]او خواستار پس گرفتن کامل اتهامات علیه خود شد
[ترجمه ترگمان]او خواستار لغو کامل اتهامات علیه وی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His retraction predicates a change of attitude.
[ترجمه گوگل]عقب نشینی او حاکی از تغییر نگرش است
[ترجمه ترگمان]retraction او یک تغییر نگرش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Miss Pearce said she expected an unqualified retraction of his comments within twenty four hours.
[ترجمه گوگل]دوشیزه پیرس گفت که انتظار دارد اظهارات او در عرض بیست و چهار ساعت بدون صلاحیت پس گرفته شود
[ترجمه ترگمان]خانم پیرس گفت او انتظار دارد که در عرض بیست و چهار ساعت یک گزارش کامل از نظرات خود را بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The newspaper printed a retraction for their previous error.
[ترجمه گوگل]این روزنامه به دلیل اشتباه قبلی خود بازپس گیری چاپ کرد
[ترجمه ترگمان]این روزنامه a را به خاطر خطای قبلی خود به چاپ رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The newspaper was forced to publish a retraction of its allegations.
[ترجمه گوگل]این روزنامه مجبور شد ادعاهای خود را پس گرفته منتشر کند
[ترجمه ترگمان]این روزنامه مجبور به انتشار مقاله ای از این اتهامات شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If I don't get a retraction, I am going to take legal action.
[ترجمه گوگل]اگر انصراف نگیرم اقدام قانونی می کنم
[ترجمه ترگمان]اگر من عذرخواهی نکنم، من باید کار قانونی انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are resultant phasic convergence and retraction of the eyes.
[ترجمه گوگل]در نتیجه همگرایی فازی و جمع شدن چشم ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]convergence هم گرایی و retraction چشم ها حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Incidentally, after 18 . . . f4 the retraction 1a3 could be more promising than Timman's retreat.
[ترجمه گوگل]اتفاقا بعد از 18 f4 عقب نشینی 1a3 می تواند امیدوارکننده تر از عقب نشینی تیممن باشد
[ترجمه ترگمان]در ضمن، پس از ۱۸ دقیقه، حذف ۱ a۳ could می تواند promising نسبت به عقب نشینی Timman باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Under any circumstance, an official retraction is a terrible hair shirt.
[ترجمه گوگل]تحت هر شرایطی، پس گرفتن رسمی یک پیراهن موی وحشتناک است
[ترجمه ترگمان]تحت هیچ شرایطی، یک عذرخواهی رسمی یک پیراهن خیلی وحشتناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A retraction would be broadcast when a new series of the programme begins in January.
[ترجمه گوگل]زمانی که سری جدید این برنامه در ژانویه آغاز می شود، بازپس گیری پخش می شود
[ترجمه ترگمان]این اقدام زمانی پخش خواهد شد که یک سری جدید از این برنامه در ماه ژانویه آغاز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The retraction of finances from city coffers calls into question the government's real commitment to urban regeneration.
[ترجمه گوگل]پس گرفتن منابع مالی از خزانه شهر، تعهد واقعی دولت به بازآفرینی شهری را زیر سوال می برد
[ترجمه ترگمان]لغو امور مالی صندوق خزانه شهر مستلزم این است که دولت تعهد واقعی دولت به بازسازی شهری را زیر سوال ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There were complaints - and a retraction was published the following week.
[ترجمه گوگل]شکایاتی وجود داشت - و هفته بعد یک بازپس گیری منتشر شد
[ترجمه ترگمان]شکایت هایی وجود داشت - و یک عذرخواهی در هفته بعد منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Crisis never acknowledged my letter or printed a retraction.
[ترجمه گوگل]کریزیس هرگز نامه من را تایید نکرد یا رد آن را چاپ نکرد
[ترجمه ترگمان]بحران هرگز به نامه من تایید نشد و یا یک retraction را چاپ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective To prevent or decrease eyelid retraction and ectropion following lower eyelid blepharoplasty.
[ترجمه گوگل]هدف: پیشگیری یا کاهش انقباض پلک و اکتروپیون به دنبال بلفاروپلاستی پلک پایین
[ترجمه ترگمان]هدف برای پیش گیری یا کاهش پلک چشم و پلک زدن زیر پلک پایینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انقباض (اسم)
contraction, pluck, traction, constriction, shrinkage, retraction, torsion

تو کشیدن (اسم)
retraction

استرداد (اسم)
recovery, restoration, retraction, refund, reclamation

استغفار (اسم)
retraction

تخصصی

[عمران و معماری] پس زدگی
[زمین شناسی] پس زدگی
[ریاضیات] درون بَری

انگلیسی به انگلیسی

• act of taking back; withdrawal, annulment; act of pulling back, act of drawing back
a retraction is a statement that you make when you want to say that you no longer mean what you said earlier.

پیشنهاد کاربران

در پزشکی Retraction refers to the posteromedial movement of the scapula on the thoracic wall, which causes the shoulder region to move posteriorly in practice picking something up
In academic publishing, a retraction is the action by which a published paper in an academic journal is removed from the journal.
حذف نام یا بازپسگیری مقاله از یک ژورنال بدلیل داده سازی یا دزدی علمی
در سخنرانی یا شاید اجرا: بازگشت به حالت نخست
https://www. google. com/search?q=preparation - stroke - retraction&source=lnms&tbm=isch&sa=X&ved=2ahUKEwjf_YK37cD3AhUTtqQKHV21CxsQ_AUoAXoECAEQAw&biw=1024&bih=625&dpr=1#imgrc=hVJQuOlB9KLJCM
retraction ( ریاضی )
واژه مصوب: درون بَری
تعریف: فرمول دار
از موضع قبلی عقب کشیدن، عقب گرد، پس گرفتن حرف، باز پس گیری
فشردگی
تو رفتگی
استغفار
جمع کردن جمع

بپرس