retouch

/ˌriːˈtʌt͡ʃ//ˌriːˈtʌt͡ʃ/

معنی: دستکاری کردن، رتوشه کردن
معانی دیگر: (عکاسی و نقاشی و غیره) رتوش کردن، رتوش، (عکس) رتوش شده، (نوشته و غیره) حک و اصلاح کردن، ویراستن، حک و اصلاح، ویراستاری، ویرایشگری، درعکاسی رتوشه کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: retouches, retouching, retouched
(1) تعریف: to make small improvements to, esp. with paint or the like.

- We retouched the chair and the scratches on the table.
[ترجمه گوگل] صندلی و خراش های روی میز را روتوش کردیم
[ترجمه ترگمان] روی صندلی خم می شویم و خراش های روی میز را خراش می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to alter (a photograph or the like) slightly.
اسم ( noun )
مشتقات: retouchable (adj.), retoucher (n.)
• : تعریف: a slight change, repair, or improvement.

جمله های نمونه

1. He said the photographs had been retouched.
[ترجمه گوگل]او گفت که عکس ها روتوش شده اند
[ترجمه ترگمان]او گفت که عکس ها روتوش شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The artist retouched the painting several times.
[ترجمه گوگل]این هنرمند چندین بار این تابلو را روتوش کرد
[ترجمه ترگمان]هنرمند چندین بار نقاشی را روتوش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We had the wedding photos retouched to make it seem like a sunny day.
[ترجمه گوگل]عکس های عروسی را روتوش کردیم تا روز آفتابی به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]ما عکس های عروسی را داشتیم که به نظر می رسید یک روز آفتابی به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Diverse printing and retouching techniques further extended the range of subjectivity to which photographers eagerly laid claim.
[ترجمه گوگل]تکنیک‌های متنوع چاپ و روتوش دامنه ذهنیتی را که عکاسان مشتاقانه ادعا می‌کردند، بیشتر کرد
[ترجمه ترگمان]تکنیک های چاپ و روتوش تنوع، طیف وسیعی از ذهنیت را گسترش داد که عکاسان مشتاقانه ادعا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The retouched photograph became one of the icons of the Communist era.
[ترجمه گوگل]عکس روتوش شده به یکی از نمادهای دوران کمونیست تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]عکس روتوش هم یکی از نمادهای دوران کمونیستی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All the pictures were heavily retouched so he would look younger.
[ترجمه گوگل]همه عکس ها به شدت روتوش شده بودند تا او جوان تر به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]همه عکس ها سنگین بودند به طوری که جوان تر به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Retouching a means of altering artwork or colour separations to correct faults or enhance the image.
[ترجمه گوگل]روتوش وسیله ای برای تغییر آثار هنری یا تفکیک رنگ ها برای اصلاح عیوب یا بهبود تصویر
[ترجمه ترگمان]روتوش یک وسیله تغییر کار هنری و یا separations رنگی برای اصلاح عیوب و یا افزایش تصویر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Another moment it's retouch with a decorator's brush, load every rift with pigment, and so on.
[ترجمه گوگل]یک لحظه دیگر روتوش با برس دکوراتور، بارگیری هر شکاف با رنگدانه و غیره است
[ترجمه ترگمان]یک لحظه دیگر این روتوش با یک قلم decorator است، هر شکاف را با رنگدانه، و غیره پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She retouched her make-up.
[ترجمه گوگل]او آرایش خود را روتوش کرد
[ترجمه ترگمان] اون از خودش دفاع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This photograph has been retouched.
[ترجمه گوگل]این عکس روتوش شده است
[ترجمه ترگمان]این عکس روتوش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You will learn how to retouch and maintain natural skin, hair and hands and reshape the body.
[ترجمه گوگل]شما یاد خواهید گرفت که چگونه پوست، مو و دست های طبیعی را روتوش و حفظ کنید و بدن را تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]شما نحوه روتوش و حفظ پوست، مو و دست ها و تغییر شکل بدن را یاد خواهید گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Or retouch over solid edges with the Retouch brush.
[ترجمه گوگل]یا روی لبه های جامد را با قلم مو روتوش کنید
[ترجمه ترگمان]یا روتوش روی لبه های جامد با برس Retouch
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Do you think I needed to retouch on this part of the painting?
[ترجمه گوگل]به نظر شما آیا نیاز به روتوش روی این قسمت از نقاشی داشتم؟
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی نیاز داشتم که این قسمت نقاشی رو دستکاری کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We will also ask you to retouch these pictures.
[ترجمه گوگل]همچنین از شما می خواهیم که این تصاویر را روتوش کنید
[ترجمه ترگمان]ما همچنین از شما می خواهیم این تصاویر را روتوش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دستکاری کردن (فعل)
manipulate, retouch

رتوشه کردن (فعل)
retouch

انگلیسی به انگلیسی

• change intended to bring improvement, alteration made for enhancement
improve by making changes, enhance by through alteration
if you retouch something such as a painting or photograph, you restore or improve it by painting over parts of it.

پیشنهاد کاربران

روتوش، دستکاری
روتوش
retouch ( عمومی )
واژه مصوب: پرداخت 2
تعریف: دست‏کاری عکس بعد از ظهور برای بهتر کردن کیفیت آن
manipulate

بپرس