retool

/riˈtuːl//ˌriːˈtuːl/

(با تعدیل و تنظیم، ماشین آلات را برای تولید محصول جدید آماده کردن) ابزارورزی کردن، (برای تطابق با شرایط جدید) نوسامان کردن، نوسازمان کردن، مجددا با ابزار تجهیز کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: retools, retooling, retooled
(1) تعریف: to fit with new or different machinery; re-equip for a new purpose.

- The new manager retooled the factory to make larger televisions.
[ترجمه گوگل] مدیر جدید کارخانه را برای ساخت تلویزیون‌های بزرگ‌تر بازسازی کرد
[ترجمه ترگمان] مدیر جدید کارخانه را وادار به ساخت تلویزیون های بزرگ تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to make changes in the organization of; revise.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to re-equip a factory, as for a new purpose or for greater efficiency.

جمله های نمونه

1. to retool a factory for armaments production
کارخانه ای را برای تولید اسلحه ابزارورزی کردن

2. We had to retool for enlarging reproduction.
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم برای بزرگنمایی تولید مثل دوباره ابزار کنیم
[ترجمه ترگمان]باید تولید مثل تولید مثل می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Only those who constantly retool themselves stand a chance of staying employed in the years ahead.
[ترجمه گوگل]تنها کسانی که دائماً خود را بازسازی می کنند، شانس این را دارند که در سال های آینده شاغل بمانند
[ترجمه ترگمان]تنها کسانی که به طور مداوم خود را تجهیز می کنند شانسی برای ماندن در سال های آینده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How do I retool for a career change?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم برای تغییر شغل خود را دوباره آماده کنم؟
[ترجمه ترگمان]چگونه برای تغییر شغل تجهیز شدم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Should you close an antiquated plant, retool it, or sell it?
[ترجمه گوگل]آیا باید یک گیاه قدیمی را ببندید، آن را دوباره ابزار کنید یا بفروشید؟
[ترجمه ترگمان]آیا باید یک گیاه کهنه کهنه را به هم نزدیک کنی یا آن را بفروشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the computer industry, engineers have to retool frequently.
[ترجمه گوگل]در صنعت کامپیوتر، مهندسان مجبورند به طور مکرر ابزارآلات جدیدی انجام دهند
[ترجمه ترگمان]در صنعت کامپیوتر مهندسان بارها باید تجهیز شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As a result, we need to retool and redouble our efforts so we can retain our leadership position in a rapidly changing, hyper-competitive world.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، ما باید تلاش های خود را مجدداً بازسازی و مضاعف کنیم تا بتوانیم موقعیت رهبری خود را در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است و بیش از حد رقابتی است، حفظ کنیم
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک نتیجه، ما نیاز به تجهیز و مضاعف کردن تلاش های خود داریم تا بتوانیم موقعیت رهبری خود را در جهان در حال تغییر، به سرعت در حال تغییر، حفظ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. People are already using this economic slowdown to retool and reorient economies.
[ترجمه گوگل]مردم در حال حاضر از این کندی اقتصادی برای بازسازی و جهت دهی مجدد اقتصادها استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]افراد هم اکنون از این وضعیت اقتصادی برای تجهیز و تغییر اقتصاد استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "This will allow us to retool Russian enterprises with technology, boost their production culture and grant them the opportunity to diversify investments and win new markets," he said.
[ترجمه گوگل]او گفت: «این به ما امکان می‌دهد تا شرکت‌های روسی را با فناوری بازسازی کنیم، فرهنگ تولید آن‌ها را تقویت کنیم و به آن‌ها فرصت تنوع بخشیدن به سرمایه‌گذاری‌ها و کسب بازارهای جدید را بدهیم
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" این به ما اجازه می دهد تا شرکت های روسی را با فن آوری تجهیز کنیم، فرهنگ تولیدی خود را افزایش دهیم و به آن ها فرصت ایجاد تنوع سرمایه گذاری و بردن بازارهای جدید را اعطا کنیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We must retool the town's economy.
[ترجمه گوگل]ما باید اقتصاد شهر را بازسازی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید اقتصاد شهر رو تخلیه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some might need to build up or retool their healthcare infrastructure.
[ترجمه گوگل]برخی ممکن است نیاز به ایجاد یا بازسازی زیرساخت های مراقبت های بهداشتی خود داشته باشند
[ترجمه ترگمان]برخی ممکن است نیاز به ساخت و تجهیز زیرساخت درمانی خود داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Retool your business plan.
[ترجمه گوگل]طرح کسب و کار خود را دوباره ابزار کنید
[ترجمه ترگمان] نقشه your رو عوض کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Now the rapidly changing workplace meant men had to retool routinely too.
[ترجمه گوگل]اکنون تغییر سریع محل کار به این معنی بود که مردان نیز مجبور بودند به طور معمول وسایل را تغییر دهند
[ترجمه ترگمان]اکنون محیط کار به سرعت در حال تغییر به این معنا بود که افراد باید به طور معمول تجهیز شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With crowdsourcing services, lower wages, and improving designers in most emerging nations, multinational corporations must evaluate how to retool products to make them relevant to new markets.
[ترجمه گوگل]با خدمات جمع‌سپاری، دستمزدهای پایین‌تر و بهبود طراحان در اکثر کشورهای نوظهور، شرکت‌های چندملیتی باید نحوه ابزارسازی مجدد محصولات را برای مرتبط ساختن آنها با بازارهای جدید ارزیابی کنند
[ترجمه ترگمان]شرکت های چند ملیتی با خدمات crowdsourcing، دستمزدهای پایین و بهبود طراحان در اغلب کشورهای نوظهور، باید نحوه تجهیز محصولات تجهیز شده به بازارهای جدید را ارزیابی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You may notice some improvement, but if you really want a better, more efficient machine, you have to open the hood and retool things in a much more fundamental way.
[ترجمه گوگل]ممکن است متوجه بهبودی شوید، اما اگر واقعاً یک ماشین بهتر و کارآمدتر می‌خواهید، باید کاپوت را باز کنید و وسایل را به روشی بسیار اساسی‌تر دوباره ابزار کنید
[ترجمه ترگمان]ممکن است به کمی پیشرفت توجه کنید، اما اگر شما واقعا یک ماشین بهتر و کارآمدتر می خواهید، باید کاپوت را باز کنید و چیزها را به روش بسیار اساسی تجهیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• equip with new tools or new machinery; revise and organize again in order to update or improve

پیشنهاد کاربران

از نو سامان دادن، سازماندهی دوباره کردن، دوباره ساماندهی کردن، دوباره سازماندهی کردن
نو تجهیز کردن

بپرس