1. He puts down the jar and crouches to retie it.
[ترجمه گوگل]کوزه را زمین می گذارد و خم می شود تا دوباره آن را ببندد
[ترجمه ترگمان]کوزه را پایین می گذارد و دولا می شود تا آن را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. By the mouth of the tunnel he bent to retie his lace.
[ترجمه گوگل]کنار دهانه تونل خم شد تا توری خود را باز کند
[ترجمه ترگمان]از دهانه تونل خم شد تا lace را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. If you've improvised and made a tie yourself, undo it and retie.
[ترجمه گوگل]اگر خودتان بداههسازی کردهاید و کراوات درست کردهاید، آن را باز کرده و دوباره ببندید
[ترجمه ترگمان]اگر تو آن را درست کردی و خودت را گره زدی، آن را باز کن و retie را باز کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In the summer of 200 Professor Chen Yongqi will retie from Hong Kong Polytechnic University after his 40 years dedication to the teaching.
[ترجمه گوگل]در تابستان سال 200، پروفسور چن یونگچی پس از 40 سال وقف خود به تدریس، از دانشگاه پلی تکنیک هنگ کنگ بازنشسته خواهد شد
[ترجمه ترگمان]در تابستان ۲۰۰ پروفسور چن Yongqi پس از ۴۰ سال وقف به تدریس از دانشگاه پلی تکنیک هنگ کنگ اخراج خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. At intervals she stands up to rest, and to retie her disarranged apron, or to pull her bonnet straight.
[ترجمه گوگل]او در فواصل زمانی می ایستد تا استراحت کند و پیش بند نامرتب خود را باز کند یا کلاه خود را صاف بکشد
[ترجمه ترگمان]گاه نیز می ایستد تا استراحت کند، و پیش بندش را باز کند، یا کلاه به سر بگذارد، یا کلاهش را صاف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Tim sat heavily and leaned against rough bark to retie a shoelace.
[ترجمه گوگل]تیم به شدت نشست و به پوست خشن تکیه داد تا یک بند کفش را باز کند
[ترجمه ترگمان]تیم به سنگینی نشسته بود و به پارس خشن تکیه داده بود تا یک بند کفشش را ببندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید