reticle

/ˈretɪkəl//ˈretɪkl/

معنی: شبکه دوربین نجومی
معانی دیگر: (نورشناسی) ریز تورینه، ریز شبکیه، شبکچه

جمله های نمونه

1. Our everybody moves computer, reticle arrive home li of job.
[ترجمه گوگل]همه ما کامپیوتر را جابجا می‌کنند، شبکه‌های شبکیه به خانه می‌رسند
[ترجمه ترگمان]افراد ما کامپیوتر را حرکت می دهند و reticle به خانه خود می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. First focus the reticle with the image field border by turning the eyecup.
[ترجمه گوگل]ابتدا مشبک را با حاشیه میدان تصویر با چرخاندن کاسه چشم فوکوس کنید
[ترجمه ترگمان]اول، reticle را با تبدیل the به مرز حوزه تصویر متمرکز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. First focus the reticle with the image field boundary by turning the eyecup.
[ترجمه گوگل]ابتدا با چرخاندن کاسه چشم، شبکیه را با مرز میدان تصویر متمرکز کنید
[ترجمه ترگمان]اول، reticle را با مرز میدان تصویر با تبدیل the فوکوس کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hard rubber outsole, improved reticle format, drawing effect is the biggest.
[ترجمه گوگل]زیره لاستیکی سخت، فرمت شبکه بهبود یافته، اثر طراحی بزرگترین است
[ترجمه ترگمان]لاستیک سخت rubber، فرمت reticle را بهبود بخشید، و تاثیر آن بزرگ ترین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Act of moving a mask or reticle to match up alignment marks.
[ترجمه گوگل]عمل جابجایی ماسک یا مشبک برای مطابقت با علائم تراز
[ترجمه ترگمان]عمل کردن یک ماسک و یا reticle برای مطابقت با علائم همترازسازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The mil dot reticle is the standard in tactical rifle scopes.
[ترجمه گوگل]مشبک نقطه میلی استاندارد در دامنه های تفنگ تاکتیکی است
[ترجمه ترگمان] The ۳ میلیون ها، استاندارد نیروهای عملیاتی هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His secretary would attach a piece of notice on his seat to remind other colleagues not to sit in his chair, take away his telephone cord, reticle or stationary.
[ترجمه گوگل]منشی او یک اخطار را روی صندلی خود می چسباند تا به سایر همکاران یادآوری کند که روی صندلی او ننشینند، سیم تلفن، مشبک یا وسایل ثابت او را نگیرند
[ترجمه ترگمان]منشی او به صندلی خود توجه خواهد کرد تا به همکاران دیگر خود یادآوری کند که در صندلی او بنشینند، سیم تلفن، reticle یا ثابت را دور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At a repetition rate nearly equal to the carrier frequency of the reticle system, the jamming source will disturb the target's signal received by the seeker[Sentence dictionary], and make the seeker lose the target.
[ترجمه گوگل]با سرعت تکرار تقریباً برابر با فرکانس حامل سیستم شبکه، منبع پارازیت سیگنال هدف دریافتی توسط جستجوگر [فرهنگ جمله‌ها] را مختل می‌کند و جستجوگر را از دست می‌دهد
[ترجمه ترگمان]در یک نرخ تکرار تقریبا برابر با فرکانس حامل سیستم reticle، منبع مسدود کننده سیگنال هدف دریافت شده توسط the جستجوگر را بر هم می زند و باعث می شود که جستجوگر هدف را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Have furnace of television, sofa, freezer, electromagnetism, microwave oven, pan, reticle.
[ترجمه گوگل]دارای کوره تلویزیون، مبل، فریزر، الکترومغناطیس، اجاق مایکروویو، تابه، رتیکل
[ترجمه ترگمان]از کوره، کاناپه، فریزر، freezer، الکترو مغناطیس، فر، reticle استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Compared with the similar missiles, it has more powerful warhead, its seeker reticle is coated with optical filter film, and its detector is equiped with cooling devices.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با موشک‌های مشابه، کلاهک قوی‌تری دارد، شبکه جستجوگر آن با فیلم فیلتر نوری پوشانده شده است و آشکارساز آن مجهز به دستگاه‌های خنک‌کننده است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با موشک های مشابه، کلاهک قوی تری دارد، reticle جستجوگر آن با یک لایه فیلتر نوری پوشانده شده است، و آشکارساز آن equiped با دستگاه های خنک کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Functioning as a loadport the system can accept a reticle dual pod directly from the scanner for transfer to the mask cleaning tool.
[ترجمه گوگل]این سیستم با عملکرد به عنوان یک پورت بار می‌تواند یک غلاف دوگانه مشبک را مستقیماً از اسکنر برای انتقال به ابزار تمیز کردن ماسک بپذیرد
[ترجمه ترگمان]در عمل، این سیستم می تواند یک غلاف دوگانه reticle را به طور مستقیم از اسکنر برای انتقال به ابزار تمیز کننده ماسک قبول کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is an electrical wiring inside accessory box, a reticle, still have jumper of a clavier.
[ترجمه گوگل]یک سیم کشی الکتریکی در داخل جعبه لوازم جانبی وجود دارد، یک رتیکل، هنوز هم دارای بلوز یک کلاوایر است
[ترجمه ترگمان]یک سیم کشی الکتریکی در داخل یک جعبه لوازم جانبی وجود دارد که یک reticle است و هنوز هم یک پیانو دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some methods suggest that the camera be removed and a reticle eyepiece be used – not quite an option for those using camera lens for astrophotography.
[ترجمه گوگل]برخی از روش‌ها پیشنهاد می‌کنند که دوربین برداشته شود و از یک چشمی شبکیه استفاده شود - برای کسانی که از لنز دوربین برای عکاسی نجومی استفاده می‌کنند کاملاً گزینه‌ای نیست
[ترجمه ترگمان]برخی از روش ها پیشنهاد می کنند که دوربین حذف شود و یک عدسی چشمی عدسی چشمی استفاده شود - نه کاملا یک گزینه برای آن هایی که از لنز دوربین برای astrophotography استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the simulations you will be using a modified mil dot reticle.
[ترجمه گوگل]در شبیه‌سازی‌ها از یک رتیکول mil dot تغییر یافته استفاده می‌کنید
[ترجمه ترگمان]در شبیه سازی ها شما با استفاده از یک نقطه ترکیب بندی اصلاح شده به شکل reticle استفاده خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شبکه دوربین نجومی (اسم)
reticle

تخصصی

[کامپیوتر] شبکه دوربین نجومی
[برق و الکترونیک] شطرنجی فتوماسک نوری از خطوط ظریفی که مرزهای جدا کننده قطعات مدارهای مجتمع را تعریف می کند، که در طول پولک برای فرایند تولید C چند گانه به طور همزمان تکرار می شوند .

انگلیسی به انگلیسی

• network of fine wires in the focus of the eyepiece of a telescope

پیشنهاد کاربران

reticle ( فیزیک )
واژه مصوب: تورک
تعریف: مجموعه ای از نشانه های راهنما که در صفحۀ کانونی یک سامانۀ اپتیکی قرار داده می شود
در بازی هایی مانند CoD برای نشان دوربین تفنگ به کار میرود

بپرس