retest


روانشناسى : بازازمایى

جمله های نمونه

1. Subjects were retested one month later.
[ترجمه گوگل]آزمودنی ها یک ماه بعد مجددا مورد آزمایش قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]تنها یک ماه پس از آن موضوعات مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A nurse is to be retested once a year.
[ترجمه گوگل]یک پرستار باید سالی یک بار مورد آزمایش مجدد قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]یک پرستار سالی یک بار retested می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The patient has been retested.
[ترجمه گوگل]بیمار مجددا آزمایش شده است
[ترجمه ترگمان] بیمار روانی شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We kept in close contact and re-tested our escape plans.
[ترجمه گوگل]ما در تماس نزدیک بودیم و نقشه های فرار خود را دوباره آزمایش کردیم
[ترجمه ترگمان]ما در تماس نزدیک بودیم و برنامه های فرار را دوباره آزمایش کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Prices often rally to retest spike day's high.
[ترجمه گوگل]قیمت‌ها اغلب افزایش می‌یابند تا مجدداً اوج قیمت روز را آزمایش کنند
[ترجمه ترگمان]قیمت ها اغلب به اوج خود می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After they pull back, they often retest the extremes of those breakouts.
[ترجمه گوگل]پس از عقب نشینی، اغلب موارد افراطی آن شکستگی ها را دوباره آزمایش می کنند
[ترجمه ترگمان]بعد از عقب نشینی، اغلب سر و کله آن حمله را تکرار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Reserved space for marking subsequent pressure retest date.
[ترجمه گوگل]فضای رزرو شده برای علامت گذاری تاریخ آزمایش مجدد فشار بعدی
[ترجمه ترگمان]فضای رزرو شده برای علامت گذاری تاریخ فشار بعدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fire officers blamed an 'airborne irritant' but the retest found no trace and the source is still unknown.
[ترجمه گوگل]افسران آتش نشانی یک عامل تحریک کننده هوا را مقصر دانستند اما آزمایش مجدد اثری پیدا نکرد و منبع هنوز مشخص نیست
[ترجمه ترگمان]افسران آتش خشم ناشی از پرواز را مقصر دانستند، اما the هیچ ردی از آن ها پیدا نکرد و منبع هنوز ناشناخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Retest results implement percentile system, retest results of candidates who are not taking a pass.
[ترجمه گوگل]نتایج آزمون مجدد سیستم صدک را پیاده سازی می کند، نتایج دوباره آزمون داوطلبانی که پاس نمی گیرند
[ترجمه ترگمان]نتایج retest، سیستم درصدی را به اجرا در می آورد و نتایج candidates را نشان می دهد که در حال عبور از این سیستم نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It can be used after the retest is ok because the PCBA may have been destroyed when the wrong connection.
[ترجمه گوگل]می توان آن را پس از تست مجدد استفاده کرد زیرا ممکن است PCBA در صورت اتصال اشتباه از بین رفته باشد
[ترجمه ترگمان]این روش می تواند بعد از آن مورد استفاده قرار گیرد چون the ممکن است در هنگام اتصال اشتباه از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Science will test and retest its findings and will not hold anything sacred enough to question.
[ترجمه گوگل]علم یافته های خود را آزمایش و دوباره آزمایش خواهد کرد و هیچ چیز را به اندازه کافی مقدس نخواهد داشت که بتوان آن را زیر سوال برد
[ترجمه ترگمان]علم، یافته های خود را آزمایش و تحلیل خواهد کرد و هیچ چیز مقدس را به اندازه کافی برای پرسش نگه نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We could require a retest after compulsory retraining for any new driver caught driving badly.
[ترجمه گوگل]می‌توانیم برای هر راننده جدیدی که بد رانندگی می‌کند، پس از آموزش مجدد اجباری نیاز به آزمایش مجدد داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم بعد از اجباری شدن اجباری برای هر راننده دیگری که به شدت رانندگی می کند، به یک retest نیاز داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You will be offered a retest, usually within five working days and you will be charged for this test.
[ترجمه گوگل]معمولاً ظرف پنج روز کاری به شما یک آزمون مجدد پیشنهاد می شود و هزینه این آزمون از شما کسر می شود
[ترجمه ترگمان]شما معمولا در عرض پنج روز کاری به شما پیشنهاد می شود و شما مسئول این آزمایش خواهید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Subjects who developed a symptomatic infection of the upper respiratory tract were retested while ill and again one month later when asymptomatic.
[ترجمه گوگل]آزمودنی‌هایی که دچار عفونت علامت‌دار دستگاه تنفسی فوقانی شده بودند، در حالی که بیمار بودند، مجدداً مورد آزمایش قرار گرفتند و یک ماه بعد در صورت بدون علامت مجدداً مورد آزمایش قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]موضوعات مربوط به عفونت دستگاه تنفسی فوقانی به هنگام بیماری و یک ماه پس از آن دچار بیماری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• test again, recheck, re-examine, reinvestigate

پیشنهاد کاربران

بازآزمایی
پولبک
لمس مجدد
در بازار های مالی هم معنی است با pullback

بپرس