1. The students had to retell the story in their own words.
 [ترجمه گوگل]دانش آموزان مجبور بودند داستان را به زبان خودشان بازگو کنند 
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان مجبور بودند داستان را با کلمات خودشان ادا کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. Lucilla often asks her sisters to retell the story.
 [ترجمه گوگل]لوسیلا اغلب از خواهرانش می خواهد که داستان را بازگو کنند 
[ترجمه ترگمان]Lucilla اغلب از خواهرهایش می خواهد که داستان را بازگو کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. Retell the story in English.
 [ترجمه گوگل]داستان را به زبان انگلیسی بازگو کنید 
[ترجمه ترگمان]داستان را به زبان انگلیسی تعریف کنید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. People can retell and record their stories, preserving the life they knew for those they leave behind.
 [ترجمه گوگل]مردم می توانند داستان های خود را بازگو و ضبط کنند و زندگی ای را که می دانستند برای کسانی که پشت سر می گذارند حفظ کنند 
[ترجمه ترگمان]مردم می توانند داستان های خود را ثبت و ضبط کنند، و زندگی را حفظ کنند و از زندگی که پشت سر می گذارند، محافظت کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. The teacher required us to retell the text with our own words.
 [ترجمه گوگل]معلم از ما خواست که متن را با کلمات خودمان بازگو کنیم 
[ترجمه ترگمان]معلم ما را ملزم کرد که متن را با کلمات خودمان حل کنیم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. At that time, more than retell articles, my mind side fantasy, side soliloquize situation thing is much.
 [ترجمه گوگل]در آن زمان، بیشتر از بازگویی مقالات، فانتزی سمت ذهن من، حالت تک گویی جانبی چیز بسیار است 
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، بیش از retell مقاله، ذهن من، خیال پردازی به سمت چپ، چیز زیادی است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. After the questions one student will retell the story.
 [ترجمه گوگل]پس از سؤالات، یکی از دانش آموزان داستان را بازگو می کند 
[ترجمه ترگمان]بعد از سوالات، یکی از دانش آموزان داستان را تعریف خواهد کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. Retell what happened on the island one early morning in autumn.
 [ترجمه گوگل]آنچه را که در یک صبح زود در پاییز در جزیره اتفاق افتاد را بازگو کنید 
[ترجمه ترگمان]اتفاقی که توی جزیره افتاد یک روز صبح زود در پاییز 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. Try to retell the story in your own words.
 [ترجمه گوگل]سعی کنید داستان را از زبان خودتان بازگو کنید 
[ترجمه ترگمان]سعی کنید داستان را به زبان خودتان بیان کنید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. Come to the front and retell the story.
 [ترجمه گوگل]به جبهه بیایید و داستان را بازگو کنید 
[ترجمه ترگمان]بیا جلو و داستان رو روشن کن 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. The teacher asked the students to retell the story they just read.
 [ترجمه گوگل]معلم از دانش آموزان خواست داستانی را که تازه خوانده اند بازگو کنند 
[ترجمه ترگمان]معلم از دانش آموزان خواست تا داستانی را که فقط می خوانند هجی کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. Retell briefly the story of William Tell.
 [ترجمه گوگل]به طور خلاصه داستان ویلیام تل را بازگو کنید 
[ترجمه ترگمان]داستان ویلیام به اختصار حکایت می کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Use the following words to retell the story.
 [ترجمه گوگل]برای بازگویی داستان از کلمات زیر استفاده کنید 
[ترجمه ترگمان]از کلمات زیر برای تایید داستان استفاده کنید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. Could you retell me the story?
 [ترجمه گوگل]ممکن است داستان را برای من بازگو کنید؟ 
[ترجمه ترگمان]میشه داستان رو بهم بگی؟ 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید