retell

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: retells, retelling, retold
مشتقات: retelling (n.)
• : تعریف: to tell again, esp. a story or account.

- A story often changes when it is retold.
[ترجمه گوگل] یک داستان اغلب با بازگویی تغییر می کند
[ترجمه ترگمان] زمانی که بازگو می شود یک داستان اغلب تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The students had to retell the story in their own words.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان مجبور بودند داستان را به زبان خودشان بازگو کنند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان مجبور بودند داستان را با کلمات خودشان ادا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lucilla often asks her sisters to retell the story.
[ترجمه گوگل]لوسیلا اغلب از خواهرانش می خواهد که داستان را بازگو کنند
[ترجمه ترگمان]Lucilla اغلب از خواهرهایش می خواهد که داستان را بازگو کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Retell the story in English.
[ترجمه گوگل]داستان را به زبان انگلیسی بازگو کنید
[ترجمه ترگمان]داستان را به زبان انگلیسی تعریف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People can retell and record their stories, preserving the life they knew for those they leave behind.
[ترجمه گوگل]مردم می توانند داستان های خود را بازگو و ضبط کنند و زندگی ای را که می دانستند برای کسانی که پشت سر می گذارند حفظ کنند
[ترجمه ترگمان]مردم می توانند داستان های خود را ثبت و ضبط کنند، و زندگی را حفظ کنند و از زندگی که پشت سر می گذارند، محافظت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The teacher required us to retell the text with our own words.
[ترجمه گوگل]معلم از ما خواست که متن را با کلمات خودمان بازگو کنیم
[ترجمه ترگمان]معلم ما را ملزم کرد که متن را با کلمات خودمان حل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At that time, more than retell articles, my mind side fantasy, side soliloquize situation thing is much.
[ترجمه گوگل]در آن زمان، بیشتر از بازگویی مقالات، فانتزی سمت ذهن من، حالت تک گویی جانبی چیز بسیار است
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، بیش از retell مقاله، ذهن من، خیال پردازی به سمت چپ، چیز زیادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After the questions one student will retell the story.
[ترجمه گوگل]پس از سؤالات، یکی از دانش آموزان داستان را بازگو می کند
[ترجمه ترگمان]بعد از سوالات، یکی از دانش آموزان داستان را تعریف خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Retell what happened on the island one early morning in autumn.
[ترجمه گوگل]آنچه را که در یک صبح زود در پاییز در جزیره اتفاق افتاد را بازگو کنید
[ترجمه ترگمان]اتفاقی که توی جزیره افتاد یک روز صبح زود در پاییز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Try to retell the story in your own words.
[ترجمه گوگل]سعی کنید داستان را از زبان خودتان بازگو کنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید داستان را به زبان خودتان بیان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Come to the front and retell the story.
[ترجمه گوگل]به جبهه بیایید و داستان را بازگو کنید
[ترجمه ترگمان]بیا جلو و داستان رو روشن کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The teacher asked the students to retell the story they just read.
[ترجمه گوگل]معلم از دانش آموزان خواست داستانی را که تازه خوانده اند بازگو کنند
[ترجمه ترگمان]معلم از دانش آموزان خواست تا داستانی را که فقط می خوانند هجی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Retell briefly the story of William Tell.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه داستان ویلیام تل را بازگو کنید
[ترجمه ترگمان]داستان ویلیام به اختصار حکایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Use the following words to retell the story.
[ترجمه گوگل]برای بازگویی داستان از کلمات زیر استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از کلمات زیر برای تایید داستان استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Could you retell me the story?
[ترجمه گوگل]ممکن است داستان را برای من بازگو کنید؟
[ترجمه ترگمان]میشه داستان رو بهم بگی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tell again, relate again, narrate again
if you retell a story, you write it, tell it, or present it again, often in a different way from its original form.

پیشنهاد کاربران

to tell a story again, often in a different way or in a different language
بازگو کردن . به زبانی دیگر داستانی را بیان کردن
{قصه و داستان} به شیوه ای جدید بازگو کردن یا بازنویسی کردن.
مثال:
Compare your words with a partner and then together retell the story.
لغات هایتان را با یک همبازی مقایسه کنید و بعد با همدیگر داستان را به شیوه ای جدید بازگو کنید.
بلغور کردن
دوباره گویی کردن
باز گو کردن به صورت مجدد یا متفاوت

بپرس