retained

جمله های نمونه

1. she retained her shape even long after death
او شکل خودش را حتی مدت ها پس از مرگ هم از دست نداد.

2. ahmad has retained two lawyers
احمد دو وکیل استخدام کرده است.

3. our party has retained its majority
حزب ما اکثریت خود را نگهداشته است.

4. cyrus grew old but still retained the memory of his first love
سیروس پیر شد ولی هنوز خاطره ی اولین عشق خود را به یاد داشت.

5. a lot of water can be retained behind dams
آب فراوانی را می توان پشت سدها اندوخت.

پیشنهاد کاربران

اتخاذ شده
محدودشده
باقی مانده
به کار بردن
نگه داشته شده
فشرده
حفظ کردند، از دست ندادند
حفظ شدن
حفظ کردن
از دست ندادن
استخدام کردن، نگه داشتن، حفظ کردن، به خاطر سپردن
باقی ماندن. باقی بماند
نگهداشته
متراکم
انباشته یا ذخیره شده
محبوس
انباشته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس