اسم ( noun )
مشتقات: resurrectional (adj.)
مشتقات: resurrectional (adj.)
• (1) تعریف: a return to life after death.
- The resurrection of Lazarus four days after his death is recounted in the Gospel according to John.
[ترجمه گوگل] رستاخیز ایلعازر چهار روز پس از مرگ او در انجیل به روایت یوحنا بازگو شده است
[ترجمه ترگمان] رستاخیز لعازر چهار روز پس از مرگش در انجیل به گفته جان بازگو شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رستاخیز لعازر چهار روز پس از مرگش در انجیل به گفته جان بازگو شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: (cap.) the return to life of Jesus Christ after he died and was buried.
- Belief in the Resurrection is a fundamental element of Christianity.
[ترجمه پویا] اعتقاد به قیامت یک عنصر اساسی مسیحیت است|
[ترجمه شان] باور ( اعتقاد ) به رستاخیز ، عنصر اساسی مسیحیت است.|
[ترجمه گوگل] اعتقاد به رستاخیز عنصر اساسی مسیحیت است[ترجمه ترگمان] اعتقاد به رستاخیز عنصر بنیادین مسیحیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: (cap.) in Christianity, the rising again of all the deceased on Judgment Day.
• (4) تعریف: a return to use or prominence; revival.
- Resurrection of the old advertising slogan appears to have increased sales.
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد احیای شعار تبلیغاتی قدیمی باعث افزایش فروش شده است
[ترجمه ترگمان] رستاخیز شعار تبلیغاتی قدیمی به نظر می رسد که فروش را افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رستاخیز شعار تبلیغاتی قدیمی به نظر می رسد که فروش را افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The former governor's resurrection as a candidate for president came as a surprise to many.
[ترجمه گوگل] رستاخیز استاندار سابق به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری برای بسیاری تعجب آور بود
[ترجمه ترگمان] رستاخیز حاکم سابق به عنوان یک نامزد برای رئیس جمهور باعث شگفتی بسیاری از مردم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رستاخیز حاکم سابق به عنوان یک نامزد برای رئیس جمهور باعث شگفتی بسیاری از مردم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید