resurge


(رجوع شود به: surge بعلاوه ی re-) دوباره موج زدن، دوباره برخاستن،رستاخیز کردن،دوباره بلند شدن،بازخیزیدن، زنده شدن، دوباره برخاستن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: resurges, resurging, resurged
(1) تعریف: to rise again or come back to life.

(2) تعریف: to surge or rise back again.

جمله های نمونه

1. The general strike by ship builders resurged in 194
[ترجمه گوگل]اعتصاب عمومی کشتی سازان در سال 194 دوباره شروع شد
[ترجمه ترگمان]اعتصاب عمومی توسط سازندگان کشتی در ۱۹۴ (۱۹۴)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The new Nazism is resurging in some places in Germany.
[ترجمه گوگل]نازیسم جدید در برخی نقاط آلمان در حال ظهور است
[ترجمه ترگمان]نازیسم جدید در برخی مکان ها در آلمان به رسمیت شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In such joyful moment that everything resurge and thrives, our master Buddha exhibits his fugacious advent.
[ترجمه گوگل]در چنین لحظه شادی که همه چیز دوباره سر به راه می شود و رونق می گیرد، استاد ما بودا ظهور فراری خود را به نمایش می گذارد
[ترجمه ترگمان]در این لحظه شادی بخش، که همه چیز زنده و زنده است، بودای our ظهور fugacious را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sometimes, remnant cancer cells resurge, and there's usually no easy way to tell when this is happening.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، سلول‌های سرطانی باقیمانده دوباره زنده می‌شوند و معمولاً هیچ راه آسانی برای تشخیص زمان وقوع این اتفاق وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، سلول های سرطانی باقی مانده resurge می شوند و معمولا هیچ راه آسانی برای گفتن این که این اتفاق رخ می دهد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cholera epidemics regularly resurge in Guinea-Bissau.
[ترجمه گوگل]اپیدمی های وبا به طور مرتب در گینه بیسائو دوباره افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]شیوع وبا به طور منظم در گینه بیسائو resurge شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nonetheless, investors fear that inflation could suddenly resurge in China, prompting the government to raise interest rates faster than expected.
[ترجمه گوگل]با این وجود، سرمایه گذاران نگران هستند که تورم به طور ناگهانی در چین افزایش یابد و دولت را وادار کند که نرخ بهره را سریعتر از حد انتظار افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]با این وجود، سرمایه گذاران نگران هستند که تورم به طور ناگهانی در چین کاهش یابد و دولت را بر آن داشت که نرخ بهره را سریع تر از آنچه انتظار می رفت افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Before the reform and open policy the partial infectious diseases, endemic disease which controls was started to resurge, the new health, the healthy question also unceasingly appear.
[ترجمه گوگل]قبل از اصلاحات و سیاست باز، بیماری‌های عفونی جزئی، بیماری‌های بومی که کنترل‌ها مجدداً شروع شده بود، سلامت جدید، سؤال سالم نیز بی‌وقفه ظاهر می‌شوند
[ترجمه ترگمان]قبل از اصلاح و سیاست باز، بیماری های عفونی جزئی، بیماری همه گیر که کنترل آن به resurge، سلامت جدید، آغاز شد، سوال سالم نیز به طور مداوم ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wateriness is true, that's right. However, it should be wateriness after passion, then resurge with passion, and have wateriness again.
[ترجمه گوگل]آبکی درست است، درست است منتها باید بعد از شور آبکی باشد، بعد با شور دوباره طغیان کند و دوباره آبکی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]حق با شماست، درست است با این حال، باید بعد از شور و هیجان، پس از شور و هیجان، و سپس با شور و شوق، و دوباره تکرار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bush said he is hopeful the Republican party now in tatters will soon resurge, pointing to Republican gains in 1966 after its 1964 trouncing by Lyndon Johnson's Democratic party.
[ترجمه گوگل]بوش گفت امیدوار است که حزب جمهوری خواه که اکنون در حال فروپاشی است، به زودی احیا شود و به دستاوردهای جمهوری خواهان در سال 1966 پس از شکست آن در سال 1964 توسط حزب دموکرات لیندون جانسون اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]بوش گفت که او امیدوار است که حزب جمهوری خواه در حال حاضر به زودی منحل شود و به دستاوردهای جمهوری خواهان در سال ۱۹۶۶ پس از ۱۹۶۴ حزب دموکرات لیندون جانسون اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Renaissance again discovered the world, the man and brought about the resurge of politics.
[ترجمه گوگل]رنسانس دوباره جهان، انسان را کشف کرد و باعث ظهور دوباره سیاست شد
[ترجمه ترگمان]رنسانس بار دیگر جهان و آن مرد را کشف کرد و about سیاست را به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. However, it should be wateriness after passion, then resurge with passion, and have wateriness again .
[ترجمه گوگل]به هر حال باید بعد از شور آبکی باشد، بعد با شور دوباره طغیان کند و دوباره آبکی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، باید بعد از شور و هیجان، پس از شور و هیجان، و سپس با شور و شوق، و دوباره تکرار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is difficult for Central and Southern Europe to resurge in the short term.
[ترجمه گوگل]برای اروپای مرکزی و جنوبی احیای مجدد در کوتاه مدت دشوار است
[ترجمه ترگمان]در کوتاه مدت برای اروپای مرکزی و جنوبی دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To rise again or return to life, popularity, or activity 🌱
🔍 مترادف: Revive
✅ مثال: Interest in the classic novel began to resurge after it was adapted into a popular film
بازاوجاندن.
بازخیزاندن.
باززندهاندن.
بازجاناندن.
دوباره اوج گرفتن

بپرس