resulting

جمله های نمونه

1. death resulting from cardiac failure
مرگ در اثر نارسایی قلب

2. injuries resulting from a car accident
صدمات حاصله از تصادف اتومبیل

3. inflationary pressures resulting from causes dissociated from money
فشارهای مربوط به تورم ناشی از عللی که با پول رابطه ای ندارند

4. the cross resulting from breeding a horse and a donkey
حیوان دو رگه ای که از آمیزش اسب و خر حاصل می شود

5. a distortion of the car chassis resulting from collision
کج و کوله شدگی (واپیچش) شاسی اتومبیل در اثر تصادم

پیشنهاد کاربران

مسببِ. . .
موجبِ. . .
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : result
✅️ اسم ( noun ) : result / resultant
✅️ صفت ( adjective ) : resultant / resultless / resulting
✅️ قید ( adverb ) : resultantly / resultingly
ناشی
به دست آمده
حاصل
حاصله، به دست آمده
بر اثر
منتج از
برآمده از
نشأت گرفته از
حاصلِ
برآیندِ
حاصل
بر طبقِ
به دست آمده در تبع چیزی
حاصله ( صفت )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس