resultful


معنی: نتیجه بخش، پر نتیجه
معانی دیگر: پر نتیجه، نتیجه بخش

جمله های نمونه

1. It is feasible and resultful to use the new microalloy non-quenched-t. . .
[ترجمه گوگل]استفاده از میکروآلیاژ جدید غیر کوئنچ شده امکان پذیر و نتیجه بخش است
[ترجمه ترگمان]این امکان پذیر است که از microalloy جدید non استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is resultful to apply the sound attenuated enclosure to controlling undesired sound.
[ترجمه گوگل]در نتیجه اعمال محفظه ضعیف شده صدا برای کنترل صدای نامطلوب است
[ترجمه ترگمان]استفاده از فضای بسته ضعیف برای کنترل صدا نامطلوب، دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thank you for doing so much to make my trip to New York interesting (pleasant)(resultful).
[ترجمه گوگل]از شما برای اینکه سفر من به نیویورک را جالب (خوشایند) (نتیجه) کردید سپاسگزارم
[ترجمه ترگمان]از این کار بسیار متشکرم که سفر من به نیویورک را جالب (دلپذیر)کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thus, exploring true and resultful theory, method and technique about Character_detection has become one of important research contents.
[ترجمه گوگل]از این رو، بررسی نظریه، روش و تکنیک واقعی و نتیجه‌بخش در مورد شناسایی_شخصیت به یکی از مطالب مهم پژوهشی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین بررسی تیوری حقیقی و resultful، روش و تکنیک در مورد تشخیص شخصیت به یکی از مضامین تحقیق مهم تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The most resultful method to hit the emerging economies is not anything but raising the price of food and oil.
[ترجمه گوگل]مؤثرترین روش برای ضربه زدن به اقتصادهای نوظهور چیزی جز افزایش قیمت مواد غذایی و نفت نیست
[ترجمه ترگمان]بهترین روش برای رسیدن به اقتصادهای نوظهور چیزی نیست جز بالا بردن قیمت غذا و نفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The performance study shows that the pretreatment is resultful for data aggregation.
[ترجمه گوگل]مطالعه عملکرد نشان می‌دهد که پیش‌درمان برای تجمیع داده‌ها مؤثر است
[ترجمه ترگمان]مطالعه عملکرد نشان می دهد که درمان پیش تیمار برای تجمیع داده بکار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods To make resultful execution of good nosogenetic observation, mental nurse and dietetical nurse and by well sanitizing, secluding and syndrome defending.
[ترجمه گوگل]روش‌ها برای اجرای نتیجه‌ای از مشاهدات نوزوژنتیک خوب، پرستار روانی و پرستار رژیم غذایی و با ضدعفونی کردن، منزوی کردن و دفاع از سندرم
[ترجمه ترگمان]روش هایی برای اجرای resultful مشاهده خوب، پرستار ذهنی و پرستار dietetical و همچنین sanitizing، secluding و نشانگان defending
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is resultful to apply the sound attenuated enclosure to controlling undesirecd sound.
[ترجمه گوگل]در نتیجه اعمال محفظه ضعیف شده صدا برای کنترل صدای نامطلوب است
[ترجمه ترگمان]استفاده از فضای بسته ضعیف برای کنترل صوت undesirecd ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The result shows that it is resultful to decrease the sediment depositing to the reservoir area when reducing the water level at the same incoming water and incoming sediment.
[ترجمه گوگل]نتیجه نشان می‌دهد که کاهش رسوب به منطقه مخزن در هنگام کاهش سطح آب در همان آب ورودی و رسوب ورودی کاهش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان می دهد که کاهش رسوب رسوب به ناحیه مخزن در هنگام کاهش سطح آب در همان آب ورودی و رسوب ورودی ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusion; The therapy of radioactive 125Iodine seed implantation is safe and resultful.
[ترجمه گوگل]نتیجه؛ درمان کاشت دانه رادیواکتیو 125 ید بی خطر و نتیجه بخش است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری این روش درمانی برای کاشت دانه هسته رادیواکتیو بی خطر و ایمن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By theory research and teaching practice, the article shows that the happy teaching method is resultful and interesting and.
[ترجمه گوگل]مقاله با تحقیق تئوری و تمرین آموزش نشان می دهد که روش تدریس شاد نتیجه و جالب است و
[ترجمه ترگمان]با استفاده از نظریه تحقیقات و تدریس، این مقاله نشان می دهد که روش تدریس شاد resultful و جالب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A background processing method based on phase congruency is put forward. The experiments show the method is resultful .
[ترجمه گوگل]یک روش پردازش پس زمینه بر اساس همخوانی فاز ارائه شده است آزمایش‌ها نشان می‌دهند که روش نتیجه‌بخش است
[ترجمه ترگمان]یک روش پردازش پس زمینه براساس congruency فازی ایجاد می شود آزمایش ها نشان می دهند که این روش resultful است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At last, the field investigation confirmed that the used techniques of processing and interpretation in this research were resultful .
[ترجمه گوگل]در نهایت، بررسی میدانی نشان داد که تکنیک های پردازش و تفسیر به کار رفته در این پژوهش به نتیجه رسیده است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، تحقیقات می دانی تایید کرد که تکنیک های مورد استفاده پردازش و تفسیر در این تحقیق resultful بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So two persons study and work in company with together better resultful than one.
[ترجمه گوگل]بنابراین دو نفر در شرکت با هم کار می کنند و نتیجه بهتری نسبت به یک نفر دارند
[ترجمه ترگمان]بنابراین دو نفر با هم در یک شرکت کار می کنند و با هم کار می کنند تا بهتر از یک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نتیجه بخش (صفت)
consequent, resultful, surefire

پر نتیجه (صفت)
resultful

انگلیسی به انگلیسی

• producing many results, producing many consequences, fruitful

پیشنهاد کاربران

بپرس