فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: results, resulting, resulted
حالات: results, resulting, resulted
• (1) تعریف: to occur or happen as the outcome of action.
• مترادف: arise, ensue
• مشابه: amount, develop, end, eventuate, evolve, follow, happen, issue, occur, proceed, spring
• مترادف: arise, ensue
• مشابه: amount, develop, end, eventuate, evolve, follow, happen, issue, occur, proceed, spring
- The accident resulted from the driver being asleep at the wheel.
[ترجمه Fatemeh] تصادف نتیجه خوابیدن راننده است|
[ترجمه دلیلی] تصادف نتیجه خواب آلودگی راننده است|
[ترجمه Y.F] تصادف به دلیل خوابیدن راننده اتفاق افتاد|
[ترجمه m] علت تصادف این بود که راننده پشت فرمان خوابش برده بود.|
[ترجمه گوگل] این تصادف به دلیل خوابیدن راننده پشت فرمان رخ داد[ترجمه ترگمان] تصادف باعث شد که راننده پشت فرمان به خواب رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to conclude in a certain way.
• مترادف: culminate, terminate
• مشابه: cause, conclude, end, eventuate, finish, occasion
• مترادف: culminate, terminate
• مشابه: cause, conclude, end, eventuate, finish, occasion
- Her radical activities resulted in her arrest.
[ترجمه گوگل] فعالیت های افراطی او منجر به دستگیری او شد
[ترجمه ترگمان] فعالیت های رادیکال او منجر به دستگیری وی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] فعالیت های رادیکال او منجر به دستگیری وی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• (1) تعریف: what happens or what is produced as a consequence; outcome.
• مترادف: consequence, effect, outcome
• مشابه: aftermath, conclusion, end, issue, outgrowth, spawn, upshot
• مترادف: consequence, effect, outcome
• مشابه: aftermath, conclusion, end, issue, outgrowth, spawn, upshot
- The vaccine was the result of many years of research.
[ترجمه گوگل] این واکسن نتیجه سالها تحقیق بود
[ترجمه ترگمان] این واکسن نتیجه سال ها تحقیقات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این واکسن نتیجه سال ها تحقیقات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She'd put in a lot of hard work, but she was not satisfied with the result.
[ترجمه گوگل] او تلاش زیادی کرده بود، اما از نتیجه راضی نبود
[ترجمه ترگمان] او خیلی کار سختی کرده بود، اما از نتیجه راضی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او خیلی کار سختی کرده بود، اما از نتیجه راضی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The results of the election were quite surprising.
[ترجمه گوگل] نتایج انتخابات کاملاً غافلگیرکننده بود
[ترجمه ترگمان] نتایج انتخابات کاملا شگفت آور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نتایج انتخابات کاملا شگفت آور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: (often plural) the final or significant piece or pieces of information gained from an investigation, examination, or calculation.
- The results of the study did not support the researchers' claim.
[ترجمه گوگل] نتایج مطالعه ادعای محققان را تایید نکرد
[ترجمه ترگمان] نتایج این مطالعه از ادعای محققین حمایت نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نتایج این مطالعه از ادعای محققین حمایت نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Once the calculation was carried out, the result was 3.83.
[ترجمه گوگل] هنگامی که محاسبه انجام شد، نتیجه 3 83 شد
[ترجمه ترگمان] وقتی محاسبه انجام شد، نتیجه حاصل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وقتی محاسبه انجام شد، نتیجه حاصل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: the outcome of a race such as in sports or politics.
- We listened to the election results on the radio.
[ترجمه گوگل] نتایج انتخابات را از رادیو گوش دادیم
[ترجمه ترگمان] ما به نتایج انتخابات در رادیو گوش دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما به نتایج انتخابات در رادیو گوش دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The result of the Ohio election came as a surprise to many.
[ترجمه گوگل] نتیجه انتخابات اوهایو برای بسیاری تعجب آور بود
[ترجمه ترگمان] نتیجه انتخابات اوهایو برای بسیاری شگفت آور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نتیجه انتخابات اوهایو برای بسیاری شگفت آور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Stay tuned for more college football results in our next segment.
[ترجمه گوگل] منتظر نتایج بیشتر فوتبال کالج در بخش بعدی ما باشید
[ترجمه ترگمان] برای نتایج فوتبال دانشگاهی در بخش بعدی ما دقت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] برای نتایج فوتبال دانشگاهی در بخش بعدی ما دقت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Did you hear the result of the Kentucky Derby?
[ترجمه گوگل] نتیجه دربی کنتاکی را شنیدی؟
[ترجمه ترگمان] نتیجه \"کنتاکی دربی کنتاکی\" رو شنیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نتیجه \"کنتاکی دربی کنتاکی\" رو شنیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: (plural) a desired outcome.
- You may not like his methods, but he always gets results.
[ترجمه گوگل] شاید روش های او را دوست نداشته باشید، اما او همیشه نتیجه می گیرد
[ترجمه ترگمان] شاید شما از روش های او خوشتان نمی آید، اما همیشه نتیجه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شاید شما از روش های او خوشتان نمی آید، اما همیشه نتیجه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- For best results, clean the surface thoroughly before painting.
[ترجمه گوگل] برای بهترین نتیجه، قبل از رنگ آمیزی سطح را کاملا تمیز کنید
[ترجمه ترگمان] برای بهترین نتیجه، سطح را کاملا قبل از نقاشی تمیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] برای بهترین نتیجه، سطح را کاملا قبل از نقاشی تمیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The product is guaranteed to produce fast results.
[ترجمه گوگل] محصول تضمین شده برای تولید نتایج سریع است
[ترجمه ترگمان] این محصول برای تولید نتایج سریع تضمین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این محصول برای تولید نتایج سریع تضمین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید