restructure

/riˈstrəktʃər//ˌriːˈstrʌktʃə/

بازسامان کردن، نوسازمان کردن، تجدید سازمان کردن، دگرسان کردن، دگرگون کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: restructures, restructuring, restructured
• : تعریف: to change the structure or organization of.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to alter or completely change the structure of something.

جمله های نمونه

1. Falling profits made it necessary to restructure the business.
[ترجمه گوگل]کاهش سود نیاز به تجدید ساختار کسب و کار را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]از دست دادن سود برای بازسازی کسب وکار لازم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The restructure has shaken down, and staff are showing a new sense of purpose.
[ترجمه گوگل]تجدید ساختار متزلزل شده است و کارکنان حس جدیدی از هدف نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]بازسازی دوباره متزلزل شده است و کارکنان حس جدیدی از هدف را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As for the representative level I would restructure the county championship.
[ترجمه گوگل]در مورد سطح نماینده، من می خواهم مسابقات قهرمانی شهرستان را بازسازی کنم
[ترجمه ترگمان]در مورد سطح نمایندگی، من قهرمان این استان را بازسازی خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Shareholders and creditors agree to restructure debts and payment schedules and, often, to swap debt for riskier equity.
[ترجمه گوگل]سهامداران و طلبکاران توافق می کنند که بدهی ها و برنامه های پرداخت را بازسازی کنند و اغلب، بدهی ها را با سهام پرریسک تر مبادله کنند
[ترجمه ترگمان]سهامداران و سهام داران توافق دارند که بدهی و برنامه پرداخت را بازسازی کنند و اغلب برای مبادله بدهی به سود سهام riskier استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mr Gorbachev's attempt to restructure the Soviet economy met with criticism from traditional communists.
[ترجمه گوگل]تلاش آقای گورباچف ​​برای بازسازی اقتصاد شوروی با انتقاد کمونیست های سنتی مواجه شد
[ترجمه ترگمان]تلاش آقای گورباچف برای بازسازی اقتصاد شوروی با انتقاد از کمونیست ها سنتی روبرو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But it is certain companies asking bankers to restructure loans will never return to former carefree days.
[ترجمه گوگل]اما شرکت‌هایی که از بانکداران برای بازسازی وام‌ها می‌خواهند، هرگز به روزهای بی‌خیال سابق باز نخواهند گشت
[ترجمه ترگمان]اما مشخص است که شرکت هایی که از بانکداران می خواهند وام را بازسازی کنند هرگز به روزه ای carefree سابق باز نخواهند گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. States began to restructure their most expensive public systems: education, health care, and welfare.
[ترجمه گوگل]ایالت ها شروع به بازسازی گران ترین سیستم های عمومی خود کردند: آموزش، مراقبت های بهداشتی و رفاه
[ترجمه ترگمان]دولت ها شروع به بازسازی most سیستم های عمومی خود کردند: آموزش، مراقبت های بهداشتی و رفاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The company was slow to restructure, and its problems could carry over into another substantial profit decline in 199
[ترجمه گوگل]شرکت در بازسازی کند بود و مشکلات آن می‌تواند منجر به کاهش سود قابل توجه دیگری در سال 199 شود
[ترجمه ترگمان]این شرکت به سرعت در حال بازسازی بود و مشکلات آن می توانست به یک کاهش قابل توجه دیگر در ۱۹۹ فرد منجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The money will be used to restructure workshops, improve site safety and increase environmental protection.
[ترجمه گوگل]این پول برای بازسازی کارگاه ها، بهبود ایمنی سایت و افزایش حفاظت از محیط زیست استفاده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این پول برای بازسازی کارگاه ها، بهبود ایمنی سایت و افزایش حفاظت از محیط زیست مورد استفاده قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is there a way to restructure the traditional feminine economy so that an economically rational person could choose the caretaking roles?
[ترجمه گوگل]آیا راهی برای بازسازی اقتصاد سنتی زنانه وجود دارد تا یک فرد منطقی اقتصادی بتواند نقش های مراقبتی را انتخاب کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا راهی برای بازسازی اقتصاد سنتی زنانه وجود دارد به طوری که یک فرد منطقی از نظر اقتصادی می تواند نقش های محوری را برگزیند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The President called on educators and politicians to help him restructure American education.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور از مربیان و سیاستمداران خواست تا به او در بازسازی ساختار آموزش آمریکا کمک کنند
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور از مربیان و سیاستمداران خواست تا به او در بازسازی آموزش و پرورش آمریکا کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The company has reached a deal with its major creditors allowing it to restructure its debts.
[ترجمه گوگل]این شرکت با طلبکاران اصلی خود به توافق رسیده است که به آن اجازه می دهد بدهی های خود را بازسازی کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت به قراردادی با طلبکاران اصلی خود رسیده است که به آن اجازه بازسازی بدهی های خود را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It also said it might take a charge of as much as $ 25 million to restructure part of its business.
[ترجمه گوگل]همچنین گفت که ممکن است برای بازسازی بخشی از کسب و کار خود تا 25 میلیون دلار هزینه شود
[ترجمه ترگمان]همچنین گفت ممکن است هزینه ای برابر ۲۵ میلیون دلار برای بازسازی بخشی از کسب وکار خود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bonnet was known to be opposed to the government's plans to restructure the army.
[ترجمه گوگل]بونت به مخالفت با برنامه های دولت برای بازسازی ارتش معروف بود
[ترجمه ترگمان]در رابطه با طرح های دولت برای بازسازی ارتش، اشاره ای شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The reduction in turnover, tight margins and the necessity to cut costs has made it necessary to restructure the business.
[ترجمه گوگل]کاهش گردش مالی، حاشیه های کم و لزوم کاهش هزینه ها، تجدید ساختار کسب و کار را ضروری کرده است
[ترجمه ترگمان]کاهش معاملات، حاشیه های تنگ و ضرورت کاهش هزینه ها برای بازسازی کسب وکار ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• rebuild, reestablish, reorganize
to restructure an organization or system means to change the way it is organized.

پیشنهاد کاربران

از نو پایه ریزی کردن
از نو ساختن
تعدیل نیرو
بازسازی کردن
سازماندهی مجدد
بازتعریف ساختار
بازسازی
تجدید ساختار
دوباره تنظیم کردن

بپرس