1. Falling profits made it necessary to restructure the business.
[ترجمه گوگل]کاهش سود نیاز به تجدید ساختار کسب و کار را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]از دست دادن سود برای بازسازی کسب وکار لازم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The restructure has shaken down, and staff are showing a new sense of purpose.
[ترجمه گوگل]تجدید ساختار متزلزل شده است و کارکنان حس جدیدی از هدف نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]بازسازی دوباره متزلزل شده است و کارکنان حس جدیدی از هدف را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. As for the representative level I would restructure the county championship.
[ترجمه گوگل]در مورد سطح نماینده، من می خواهم مسابقات قهرمانی شهرستان را بازسازی کنم
[ترجمه ترگمان]در مورد سطح نمایندگی، من قهرمان این استان را بازسازی خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Shareholders and creditors agree to restructure debts and payment schedules and, often, to swap debt for riskier equity.
[ترجمه گوگل]سهامداران و طلبکاران توافق می کنند که بدهی ها و برنامه های پرداخت را بازسازی کنند و اغلب، بدهی ها را با سهام پرریسک تر مبادله کنند
[ترجمه ترگمان]سهامداران و سهام داران توافق دارند که بدهی و برنامه پرداخت را بازسازی کنند و اغلب برای مبادله بدهی به سود سهام riskier استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Mr Gorbachev's attempt to restructure the Soviet economy met with criticism from traditional communists.
[ترجمه گوگل]تلاش آقای گورباچف برای بازسازی اقتصاد شوروی با انتقاد کمونیست های سنتی مواجه شد
[ترجمه ترگمان]تلاش آقای گورباچف برای بازسازی اقتصاد شوروی با انتقاد از کمونیست ها سنتی روبرو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But it is certain companies asking bankers to restructure loans will never return to former carefree days.
[ترجمه گوگل]اما شرکتهایی که از بانکداران برای بازسازی وامها میخواهند، هرگز به روزهای بیخیال سابق باز نخواهند گشت
[ترجمه ترگمان]اما مشخص است که شرکت هایی که از بانکداران می خواهند وام را بازسازی کنند هرگز به روزه ای carefree سابق باز نخواهند گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. States began to restructure their most expensive public systems: education, health care, and welfare.
[ترجمه گوگل]ایالت ها شروع به بازسازی گران ترین سیستم های عمومی خود کردند: آموزش، مراقبت های بهداشتی و رفاه
[ترجمه ترگمان]دولت ها شروع به بازسازی most سیستم های عمومی خود کردند: آموزش، مراقبت های بهداشتی و رفاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The company was slow to restructure, and its problems could carry over into another substantial profit decline in 199
[ترجمه گوگل]شرکت در بازسازی کند بود و مشکلات آن میتواند منجر به کاهش سود قابل توجه دیگری در سال 199 شود
[ترجمه ترگمان]این شرکت به سرعت در حال بازسازی بود و مشکلات آن می توانست به یک کاهش قابل توجه دیگر در ۱۹۹ فرد منجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The money will be used to restructure workshops, improve site safety and increase environmental protection.
[ترجمه گوگل]این پول برای بازسازی کارگاه ها، بهبود ایمنی سایت و افزایش حفاظت از محیط زیست استفاده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این پول برای بازسازی کارگاه ها، بهبود ایمنی سایت و افزایش حفاظت از محیط زیست مورد استفاده قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Is there a way to restructure the traditional feminine economy so that an economically rational person could choose the caretaking roles?
[ترجمه گوگل]آیا راهی برای بازسازی اقتصاد سنتی زنانه وجود دارد تا یک فرد منطقی اقتصادی بتواند نقش های مراقبتی را انتخاب کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا راهی برای بازسازی اقتصاد سنتی زنانه وجود دارد به طوری که یک فرد منطقی از نظر اقتصادی می تواند نقش های محوری را برگزیند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The President called on educators and politicians to help him restructure American education.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور از مربیان و سیاستمداران خواست تا به او در بازسازی ساختار آموزش آمریکا کمک کنند
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور از مربیان و سیاستمداران خواست تا به او در بازسازی آموزش و پرورش آمریکا کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The company has reached a deal with its major creditors allowing it to restructure its debts.
[ترجمه گوگل]این شرکت با طلبکاران اصلی خود به توافق رسیده است که به آن اجازه می دهد بدهی های خود را بازسازی کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت به قراردادی با طلبکاران اصلی خود رسیده است که به آن اجازه بازسازی بدهی های خود را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It also said it might take a charge of as much as $ 25 million to restructure part of its business.
[ترجمه گوگل]همچنین گفت که ممکن است برای بازسازی بخشی از کسب و کار خود تا 25 میلیون دلار هزینه شود
[ترجمه ترگمان]همچنین گفت ممکن است هزینه ای برابر ۲۵ میلیون دلار برای بازسازی بخشی از کسب وکار خود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Bonnet was known to be opposed to the government's plans to restructure the army.
[ترجمه گوگل]بونت به مخالفت با برنامه های دولت برای بازسازی ارتش معروف بود
[ترجمه ترگمان]در رابطه با طرح های دولت برای بازسازی ارتش، اشاره ای شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The reduction in turnover, tight margins and the necessity to cut costs has made it necessary to restructure the business.
[ترجمه گوگل]کاهش گردش مالی، حاشیه های کم و لزوم کاهش هزینه ها، تجدید ساختار کسب و کار را ضروری کرده است
[ترجمه ترگمان]کاهش معاملات، حاشیه های تنگ و ضرورت کاهش هزینه ها برای بازسازی کسب وکار ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید