restitute

/ˈrestəˌtuːt//ˈrestəˌtuːt/

معنی: غرامت دادن، پس دادن، بحال اول بر گرداندن، اعاده کردن
معانی دیگر: پس دادن، بحال اول برگرداندن، اعاده کردن

جمله های نمونه

1. A decision to restitute gold requires support from an 85 percent majority of the total voting power.
[ترجمه گوگل]تصمیم برای بازگرداندن طلا مستلزم حمایت 85 درصد از کل قدرت رای است
[ترجمه ترگمان]تصمیم به restitute طلا نیازمند حمایت از اکثریت ۸۵ درصد از کل قدرت رای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The meaning of fei-ming's workings is to restitute and extending the hidden functions of fiction that had once possessed.
[ترجمه گوگل]معنای کار فی مینگ بازگرداندن و گسترش کارکردهای پنهان داستان است که زمانی در اختیار داشت
[ترجمه ترگمان]معنای کار fei to کردن و بسط دادن عملکردهای پنهان تخیلی است که زمانی صاحب آن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To restitute archaic geographical entironment and make a discussion disc combined with the cause of the New Stone Age culture area variety by entironment vicissitude.
[ترجمه گوگل]برای بازگرداندن محیط جغرافیایی باستانی و ایجاد یک دیسک گفتگو با علت تنوع منطقه فرهنگ عصر حجر جدید توسط فراز و نشیب محیط
[ترجمه ترگمان] To restitute archaic geographical and disc a make make combined with with the the area culture variety Age New New the the of of of of vicissitude vicissitude vicissitude vicissitude vicissitude of entironment entironment entironment entironment entironment entironment entironment entironment entironment by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by by
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Service the Development, Engage Talents, Position Talents, Restitute the System, Explore High Talents and Equalize the Overall Instigation.
[ترجمه گوگل]خدمات توسعه، جذب استعدادها، موقعیت استعدادها، بازگرداندن سیستم، کاوش استعدادهای بالا و برابر کردن تحریک کلی
[ترجمه ترگمان]خدمات توسعه، Talents، Talents Position، Restitute، System System، Talents High و Equalize روی کل Instigation را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was obliged to restitute the money to its owner.
[ترجمه گوگل]او موظف بود که پول را به صاحبش برگرداند
[ترجمه ترگمان]ناچار شد پول را به صاحبش برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Normally, obligor can restitute only from the assignor if the creditor's right assigned doesn't exist or obligor revokes the contract.
[ترجمه گوگل]به طور معمول، متعهد تنها در صورتی می تواند از واگذارنده استرداد کند که حق واگذار شده بستانکار وجود نداشته باشد یا متعهد قرارداد را فسخ کند
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، اگر طرف راست بستانکار برای این قرارداد وجود نداشته باشد یا obligor قرارداد را امضا کند، obligor می تواند فقط از the استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The court ordered the people living in the house to restitute it to its rightful owners.
[ترجمه گوگل]دادگاه به افراد ساکن در خانه دستور داد تا آن را به صاحبان اصلی آن مسترد کنند
[ترجمه ترگمان]دادگاه دستور داد که مردم در خانه زندگی کنند تا آن را به صاحبان اصلیش restitute
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Investigate and explore the treatment to reduce the spinal cord injury and restitute the spinal cord function has become an important subject in medicine field .
[ترجمه گوگل]بررسی و کشف درمان برای کاهش آسیب نخاعی و بازگرداندن عملکرد نخاع به موضوع مهمی در زمینه پزشکی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]بررسی و بررسی این درمان برای کاهش آسیب طناب نخاعی و آسیب زدن به عملکرد طناب نخاعی، موضوع مهمی در زمینه پزشکی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Secondly, this paper elaborated the process of making use of the virtual reality technology to restitute ancient architecture, and meanwhile, summarized some steps which need to pay attention to.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، این مقاله روند استفاده از فناوری واقعیت مجازی را برای بازگرداندن معماری باستانی شرح داده و در عین حال، مراحلی را که باید به آنها توجه شود، خلاصه کرده است
[ترجمه ترگمان]دوم، این مقاله فرآیند استفاده از فن آوری واقعیت مجازی را به معماری باستانی restitute، و در عین حال برخی از گام هایی را که باید به آن ها توجه شود را خلاصه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Human organism could keep healthy through regulating homeostasis itself, but when interference force is above self-regulation force, external factors are needed to restitute the homeostasis.
[ترجمه گوگل]ارگانیسم انسان می تواند از طریق تنظیم خود هموستاز سالم بماند، اما زمانی که نیروی تداخلی بالاتر از نیروی خودتنظیمی باشد، برای بازگرداندن هموستاز به عوامل خارجی نیاز است
[ترجمه ترگمان]ارگانیسم انسان می تواند از طریق تنظیم خود homeostasis سالم بماند، اما هنگامی که نیروی مداخله بالاتر از نیروی خود - مقررات است، عوامل خارجی برای حفظ the ضروری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On the other hand, virtual reality have good effect in character's virtual restitute, which satisfied the need of museum to exhibit Bamboo Slips to people in effective and low-cost way.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، واقعیت مجازی تأثیر خوبی در بازیابی مجازی شخصیت دارد که نیاز موزه به نمایش اسلپ های بامبو به مردم را به شیوه ای موثر و کم هزینه برآورده می کند
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، واقعیت مجازی اثر خوبی در restitute مجازی شخصیت دارد، که نیاز به موزه برای نشان دادن Slips بامبو به مردم در روش موثر و کم هزینه را ارضا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When the assignment is invalid, obligor has the right to restitute from assignee those obligor gives to the assignee and in theory the right is the claim of property right or unjust enrichment.
[ترجمه گوگل]در صورت باطل بودن واگذاری متعهدله حق استرداد از محمولی را دارد که متعهدله به محمول می دهد و از لحاظ نظری حق ادعای حق مالکیت یا غنای ناروا است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تکلیف نامعتبر است، obligor حق دارد از وکیلش به عنوان وکیل دفاع کند و در نظریه حق ادعای حق مالکیت یا غنی سازی ناعادلانه را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tidy up the connected and well wrapped wires, try to restitute it and make it well viewed.
[ترجمه گوگل]سیم های متصل و به خوبی پیچیده شده را مرتب کنید، سعی کنید آن را بازگردانید و به خوبی دیده شود
[ترجمه ترگمان]سیم های متصل شده و محکم را امتحان کنید، سعی کنید آن را روشن کنید و آن را به خوبی بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion After the cervical spinal canal internal and external tumor resection, cervical lateral mass plate technique can restitute the stability of cervical spine much better.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری پس از برداشتن تومور داخلی و خارجی کانال نخاعی گردنی، تکنیک توده جانبی گردنی می تواند ثبات ستون فقرات گردنی را بسیار بهتر بازگرداند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بعد از the های داخلی و خارجی مجرای رحم و خارجی، روش بشقاب بزرگ رحم می تواند ثبات ستون فقرات را بسیار بهتر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غرامت دادن (فعل)
compensate, make restitution, pay damages, pay for a loss, restitute

پس دادن (فعل)
restore, return, excrete, restitute, give back, refund, repay

به حال اول برگرداندن (فعل)
restore, restitute

اعاده کردن (فعل)
restore, restitute

انگلیسی به انگلیسی

• make reparations, compensate, reimburse, remunerate; restore to a previous condition

پیشنهاد کاربران

بپرس